saman
saman
خواندن ۱۱ دقیقه·۴ سال پیش

تفاوت هنر و گرافیک دیزاین

در این سری از مقاله ها به مفاهیم مربوط به هنر و گرافیک دیزاین می پردازیم. در ابتدا باید بدانیم که طراحی گرافیک فرآیند ارتباط بصری و حل‌مسئله از طریق استفاده‌ی صحیح از تایپوگرافی، فضا، تصویر و رنگ است. افراد با دانشی خاص می‌توانند طراحی گرافیک کنند. طراحی گرافیک محدودیت‌های خاصی در روند خود دارد و این محدودیت‌ها منجر به دستورکار برای آن می‌شود، اما هنر بیان یا کاربرد مهارت و تخیل خلاق انسان است. هنر محدودیتی ندارد و هر شخص با هر نوع اعتبار حرفه‌ای می‌تواند آن را ایجاد کند. اشکال مختلفی از هنر وجود دارد و باید بدانیم که هنر فقط محدود به شکل بصری نیست و لازم نیست هیچ نوع محدودیتی را رعایت کند. کلمه‌ی دیزاین به زبان فارسی “طراحی” ترجمه شده و به‌کار می‌رود. در صورتی‌که دیزاین دارای مفهوم متفاوت و وسیع‌تری است. دیزاین به معنی ساختار دادن و یا سازمان دادن است. از این جهت در این مقاله به جای ترجمه، از خود کلمه دیزاین استفاده می‌کنیم. “دیزاین” بیشتر زمانی مطرح می‌شود که ما با “محتوا” و “مخاطب” سروکار داریم. اینکه چطور و چگونه محتوا را به شکلی بصری بچینیم تا مخاطب بتواند به بهترین شکل با محتوا ارتباط برقرار کند.

ما اغلب دیزاین و هنر را یک چیز می‌دانیم، اما درواقع، تفاوت‌های زیادی وجود دارد که این دو بخش را از هم جدا می‌کنند. حتی اگر هر دو (هنرمند و دیزاینر) قصد داشته‌باشند تصویری بصری ایجاد کنند، دلایل آن‌ها از هم ممکن‌است کاملاً متفاوت باشند. مردم غالباً معتقدند بین دیزاین و هنر ارتباط کاملی وجود دارد، زیرا هنر اغلب در بخش دیزاین ظاهر می‌شود و دیزاینرها مشغول انجام پروژه‌های هنری هستند. مهم است که بین دیزاین و هنر تفاوت قائل شویم. دیزاین عینی است، در حالی که هنر ذهنی است. دیزاینر خوب مشکل را حل می‌کند. (یک وب‌سایت زشت و دارای عملکرد عالی، دیزاین بسیار بهتری نسبت به وب‌سایت زیبا و با قابلیت‌های بد دارد.). هنرمندان و دیزاینرها هر دو با استفاده از یک پایگاه دانش مشترک، ترکیب تصویری ایجاد می‌کنند، اما دلایل آن‌ها برای انجام این کار کاملاً متفاوت است. برخی از دیزاینرها خود را هنرمند می‌دانند، اما تعداد کمی از هنرمندان خود را دیزاینر تصور می‌کنند. بنابراین دقیقاً چه تفاوتی بین هنر و دیزاین وجود دارد؟ در این‌جا، برخی از اصول اصلی تفاوت آن‌ها را بررسی و مقایسه خواهیم‌کرد.

  • هنر مشکلی را ایجاد می‌کند - دیزاین آن را حل می‌کند: در طول تاریخ بشر، هنر همیشه به دلیل منحصربه‌فرد بودن یا تنوع آن مورد حمله قرار گرفته‌است. به‌نظر می‌رسد که هنر واقعی همیشه با مشکلات یا ممنوعیت‌های خاصی روبرو است. بسیاری از هنرمندان اغلب خود را در یک قدمی زندان می‌بینند و از طرفی هنر مدرن همیشه توسط مکاتب کلاسیک مورد حمله و تمسخر قرار گرفته‌است اما  دیزاین برای حل‌مسئله آمده است. هدف آن این است که برخی از نیازهای مشتری، مانند ساختن رابط کاربری کاربرپسندتر، کمک به توسعه‌ی فناوری‌های راحت‌تر و... را برآورده کند و درواقع دیزاینرها ارزش واقعی را برای مردم به ارمغان می‌آورند.
  • برخلاف هنر، دیزاین یک هدف دارد: همان‌طور که قبلاً گفتیم، دیزاین برای دستیابی به برخی از نتایج و حل‌مشکلات خاص به‌وجود آمده‌است، در اصل دیزاین باعث راحت‌تر شدن دنیا می‌شود اما هنرمندان بدون درنظر گرفتن اهداف کار ایده‌هایی را ایجاد می‌کنند. شاهکارهای آ‌نها به جای پاسخ دادن به سؤالات، برای طرح سؤال به‌وجود آمده‌اند.
  • هنر برای هنرمندان و دیزاین برای مردم: هنر برای خود و هنرمندان کار می‌کند. حتی اگر یک شاهکار هنری بتواند جایگاه خود را در زندگی روزمره‌ی مردم پیدا کند، باید به خاطر داشته‌باشید که این اثر برای مردم به‌وجود نیامده، بلکه برای بیان خود ساخته شده‌است ولی دیزاین باید همیشه بر نیازهای کاربر نهایی تمرکز کرده و مشکلات مخاطبان هدف را بداند. دیزاین حوزه‌ای است که مشکلات روزمره‌ی جامعه را حل می‌کند.
  • هنر یک جستجوی مداوم است، در حالی که دیزاین در حال مشاهده است: تولد همه‌ی شاهکارهای هنری در کل دوران نتیجه‌ی جستجوی افرادی است که همیشه به دنبال مضامین، فرم‌ها و ایده‌های جدید هستند. البته مضامین اصلی هنر تمایل به یکسان بودن دارند، اما نیروی محرکه‌ی تحقیق مداوم در مورد موضوعات و روش‌های جدید باعث خلاقیت فرد است اما دیزاین خوب از تجربه استفاده می‌کند. فرآیند طراحی مبتنی بر تکرار، بهبود و تنظیم راه‌حل‌های قبلی است.
  • هنر تفسیر می‌شود، دیزاین درک: یک هنرمند به طور کلی یک اثر را با هدف انتقال دیدگاه، احساسات، ذهن و... ایجاد می‌کند - اما در مجموع کار آن‌ها را نمی توان محدود به انتقال یک فکر خاص یا یک معنای خاص دانست. به عبارت دیگر، خلاقیت‌های یک هنرمند دارای تفسیرهای گوناگونی است و ممکن است بی‌شمار معنایی برای اقوام مختلف ایجاد کند. شاید یکی از بهترین نمونه‌های این امر مربوط به لبخند مونا لیزا، اثر داوینچی باشد. در طرف مقابل، غالباً گفته‌ می‌شود که اگر هر نوع دیزاین را بتوان از هر روشی "تفسیر کرد"، آن دیزاین در هدف خود شکست خورده‌است. دیزاین باید دارای یک هدف خاص باشد و نباید جایی برای ایجاد معانی متعدد یا پیام‌های مختلف داشته باشد و باید فوراً توسط بیننده درک شود.
  • هنر یک سلیقه است، دیزاین یک عقیده: شاید یک نمونه‌ی خوب برای سلیقه‌ای بودن هنر، قطعه‌ی «تخت من» تریسی امین باشد. برای برخی از افراد این اثر آفرینش در اوج آزادی هنر و بیان است اما ممکن است برخی دیگر آن را توهین به کلمه‌ی "هنر" بدانند. در مقابل یک دیزاین حتی اگر به سلیقه‌ی شما نباشد می‌تواند مؤثر باشد.
  • هنر خوب استعداد است، طراحی خوب یک مهارت: اگر کسی استعداد قابل توجهی در هنر داشته باشد، به طور کلی دارای یک توانایی ذاتی و طبیعی در آن است. هنر را می‌توان آموخت، اما بیشترکسانی در آن شکوفا می‌شوند که این کار را علاوه بر آموزش با یک استعداد غریزی انجام دهند. از طرفی به احتمال زیاد، لازم نیست شما یک استعداد عجیب داشته‌باشید تا یک دیزاینر عالی باشید: شما فقط باید به اهداف یک مشتری خاص و مشخصات طراحی مدنظر او توجه کنید. بسیاری از مشهورترین دیزاینرهای جهان به داشتن سبک‌های مینیمالیستی شناخته شده‌اند و آن‌ها با دقت بسیار زیادی روی فاصله، موقعیت و اندازه تمرکز می‌کنند  و با توجه به گفته‌ها همه‌ی این‌ها را می‌توان بدون استعداد ذاتی نیز آموخت.
  • هنر پیام‌های متفاوتی را ارسال می‌کند، دیزاین یک پیام: همان‌طور که قبلاً به آن اشاره کردیم، بسیاری از دیزاینرها خود را هنرمند می‌دانند زیرا چیزهایی را ایجاد می‌کنند که از نظر بصری جذاب هستند. با این حال، ما استدلال می‌کنیم که یک سازه‌ی بصری که با هدف برقراری ارتباط با یک پیام بسیار خاص یا یک ساختار بصری ایجاد شده‌است، یک هنر نیست هرچند که زیبا باشد. در طرف مقابل، هنرمندان بسیار کمی - در صورت وجود - خود را دیزاینر می نامند. هنرمندان برای ارتقاء خدمات یا فروش یک محصول، اثری ایجاد نمی‌کنند و آثار آن‌ها بسیار شهودی، عاطفی و روشنفکرانه است. برای یک هنرمند، ایجاد اثر ابزاری برای اعتبار شخصی و بیان ذاتی است - که باید به تعداد نامحدودی از روش‌ها مشاهده، تجزیه و تحلیل، بحث، قدردانی و تفسیر شود.

دیزاین هنری

“دیزاین هنری” قلمرو مشترکی است بین “دیزاین” و هنر که موفق‌ترین پروژه‌ها معمولا در این قلمرو یافت می‌شوند. “دیزاین هنری”، خلاقانه، اصولی و دارای حس تازگی است. یک “دیزاین هنری” خوب به آدم انگیزه می‌دهد. زمانی که به خلاقیت و جریان آزاد اندیشه در کار “دیزاین” نیاز داریم، می توان “دیزاین” را با هنر درگیر کرد .بخش‌های مشترکی بین هنر و “دیزاین” وجود دارد، مانند تئوری رنگ‌ها و مبانی هنرهای تجسمی .زمانی که ما بخواهیم یک مزه‌ی منحصر به فرد به دیزاین خود اضافه کنیم، هنر بسیار کاربردی می‌شود. انجام پروژه‌های بزرگ تصویری بدون هر یک از این دو مفهوم نتیجه‌ی فوق‌العاده‌ای در بر نخواهد داشت.

دیزاین یا طراحی؟ (در ایران)

تقریبا در اواسط دهه‌ی چهل بود که لفظ گرافیک مصطلح شد. متصدیان امور تابلوهای تبلیغاتی، پوستر، جلد کتاب و … که تا آن زمان نقاش تجاری به حساب می‌آمدند، واژه‌ی گرافیست را برای خود برگزیدند و با این نام شناخته شدند. این روند تا بعد از انقلاب و حدودا تا اوایل دهه‌ی ۷۰ ادامه داشت تا اینکه کم کم از جانب اعضای قدیمی انجمن صنفی طراحان و پیشکسوتان قلمروی تئوری گرافیک، موضوع مورد مناقشه‌ی “طراح گرافیک به جای گرافیست” مطرح شد.

در فارسی Design معادل طراحی ترجمه شده، که مترادف واژه‌ی انگلیسی Draw یا عمل آن Drawing است به معنی حمل کردن، تحمل کردن که نشأت گرفته از زبان ساکسون قدیم است. واژه‌ی Draw در ابتدا به شکل نوشتاری امروزی و به معنایی که کاربرد دارد نبوده است، پیش از سال ۹۰۰ میلادی این واژه در انگلیسی قدیم Dragan نگارش می‌شده و بعدها تغییراتی به خود دیده‌است. شواهد موجود نشان می‌دهد که ساختار معنایی Draw در زبان لاتین به همین‌گونه بوده‌است، ولی ارتباط ریشه شناختی بین نمونه‌ی لاتین و انگلیسی قدیم در مورد این واژه وجود ندارد. اما تاریخ واژ‌ه‌ی Design مختصرتر از معادل معنایی خود در فارسی است. این واژه قبل از سال ۱۳۹۸ میلادی به شکل Designen و به معنی دلالت کردن، ترسیم کردن و متمایز کردن بوده‌است، یعنی در تاریخی که اروپا عصر رنسانس را آغاز کرده بود. توضیحات داده شده به ما در جداسازی Design از Draw کمک می‌کند. همانطور که ملاحظه کردیدDraw از بدو پیدایش خود عملی فیزیکی محسوب می‌شده که حتی با تغییراتی که به مرور زمان در معنای روبنایی به خود دیده اما در بطن همان فرآیند فیزیکی است، و Design از بدو پیدایش همیشه دارای ماهیت نقشه و “طرح کلی” بوده است. البته تفاوت این دو واژه تنها به این توضیحات خلاصه نمی‌شود. Drawing در بطن خود عملی است که به روحیات شخصی خالق بستگی دارد، به همین جهت در آثار نقاشان با کیفیت‌های متفاوتی از طراحی مواجهیم، در صورتی که Design کیفیتی عمومی دارد، یعنی چون در شکل‌گیری آن از ماده خبری نیست، لحن منحصر به فردی ندارد. برای مثال تصویرسازی‌های میلتون گلیزر و یا کالیگرافی‌ها در آثار قباد شیوا به دلیل ذات Drawing کیفیتی منحصر به فرد دارد که در ابتدای شکل‌گیری خود نیاز به Design داشته اند.

حال که دلایل استفاده از دیزاین به جای طراحی بر ما روشن شد ضروری است که گرافیک دیزاین را جایگزین طراحی گرافیک کنیم. هرچند که پیشنهاد ارائه شده ارتباطی به زبان فارسی ندارد، ولی تا زمانی که راه‌حل مناسب‌تری برای آن پیدا نشود، نباید برای آن معادلی بکار برد که از ماهیت کلمه به دور باشد.

تفاوت بین هنرمند و دیزاینر

هنرمند – شخصی است که در هر یک از هنرهایی که در درجه اول مطابق معیارهای زیبایی‌شناسی باشد، آثاری تولید می‌کند. هنرمند بیشتر دارای استعداد ذاتی بوده و در آثارش سعی می‌کند راه و روش مختص خود را داشته باشد، اما دیزاینر شخصی است که دیزاین‌ها را ابداع یا اجرا و اشکال، ساختارها و الگوها را ایجاد می‌کند. ما دیزاینر را به عنوان فرد آموزش‌دیده و دارای دانش گسترده در قوانین روند طراحی، نحوه‌ی استفاده از عناصر مختلف برای بهره‌مندی از آن‌ها، در رنگ‌ها و... می‌شناسیم.

منابع

گرافیکطراحی گرافیکیفتوشاپآموزش فشردهآموزش فتوشاپ
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید