زندگی پر از بالا و پایینه و یکی از سختترین قسمتهاش تا به اینجا برای من، تجربهی مواجهه با بیماری سخت کسایی بوده که دوستشون داشتم و دارم. شاید این روزها تو هم درگیر این مواجهه هستی. برات آرزو میکنم آروم باشی و صبور. امیدوارم پیش خودت از این روزا، سربلند بیرون بیای. دوست ندیدهای که این مطلب، اتفاقی به دستت میرسه؛ از دور پر از آرزوی خوبم برای تو.
به نظر غیرقابل عبور میان. این روزهات رو میگم. اما اینطور نیست. حتی سختترین بیماریها هم عبور میکنن و متاسفانه حتی بیماری های تمومنشدنی هم بهت راهی برای کنار اومدن باهاشون رو یاد میدن. اگه در روزهای اول مواجهه هستی، بدون که خیلیها شبیه به تو احساسات مختلفی رو تجربه میکنن.
بدخلقیها، حواسپرتیها، عصبانیت، خشم و حالات مختلف بیمارت رو درک کن. سخته، برای تو، اما برای اون سختتره. بهش این حق رو بده از خودش فاصله گرفته باشه و شبیه نباشه به کسی که قبلا میشناختی.
بارها شده وقتی دست لرزونش رو گرفتم و آروم نوازش کردم، لبخند امید رو تو چشمهاش دیدم. ازت میخوام هر چقدر هم که بهت سخت میگذره با گفتن کلمات قشنگ، نوازش و یاد گرفتن تموم چیزایی که آدم مقابل رو کمی آرومتر میکنه حالش رو بهتر کنی.
مثلا من فهمیدم میتونم با نشون دادن عکسای خونوادگی کمی ذهن آدم مقابلم رو به سمت روزهای خوب بکشونم.
گاهی پزشکها و پرستارها فراموش میکنن اطلاعات رو بهت بگن. سوالات مهم رو خودت بپرس. مثل این که لازمه چه زمانی چکاپ بعدی انجام بشه، قبل عمل چه مواردی باید رعایت بشه و امثالهم.
تموم مدارک پزشکی، رسیدها و قبضها از همه به خوبی مراقبت کن. یه کیف و یا پلاستیک بزرگ برای نگهداری داشتهباش. به خصوص اگه بیمارت مریضی سختی داره (مثل سرطان یا بیماریهای بدون درمان) معمولا همیشه به مدارک قبلی نیاز میشه پس دفعات بعدی که به دکتر جدیدی میرین اونها رو ببر. حتی برای محکم کاری از همهشون عکس بگیر.
همه ما تو شرایط سخت توجه ویژه میخوایم. حرصمون میگیره وقتی منشی، پرستار یا دکتر توجه باید رو انجام نمیده. ولی یادمون نره که اون ادم در طول روز با تعداد بالای نفراتی شبیه ما روبرو میشه.
اونها دشمن تو و بیمارت نیستن. اگه اشتباه عجیبی ازشون ندیدی تا حد امکان صبوری کن و دعوا نکن. گاهی بعضی همراهها با 5 دقیقه جیغ و داد خودشون رو تخلیه میکنن، اما حس و حال منفی زیادی رو به همراها و مریضای دیگه میدن.
خیلیا با کوچکترین راه گم کردنی خودشون رو میبازن. تو اینطوری نباش. معمولا تو بخشای مختلف علایم و نشونههایی برای پیدا کردن راهت وجود داره. اول از همونا استفاده کن.
اگه تونستی تو پیدا کردن آدرسا، نشون دادن صندلیها و به اشتراکگذاری اطلاعات واقعا مفید، به آدما کمک کن. یک بار دنبال صندوق بودم تا بیمارم رو ترخیص کنم و یه خانم فقط به خاطر من مسیری رو اومد تا صندوق رو بهم نشون بده. واقعا اون لحظه احساس میکردم دنیا رو بهم داده. هنوز هم قلبا ازش ممنونم.
اگه قراره یک یا چند روز به عنوان همراه بیمار در بیمارستان بمونی بهتره با خودت حتما کمی خوراکی، دمپایی، شارژر، مسواک و ملحفه داشتهباشی. اگه بیمارت شرایط خیلی حادی نداره داشتن چیزی که سرگرمت میکنه رو هم توصیه میکنم. مثلا یک کتاب خوب، یک فیلم دانلود شده و یا هر چیزی که برای شخص شما سرگرمکننده و آرامشبخشه.
امیدوارم خودت و عزیزت از این روزها عبور کنین و دوباره لبخند روی لبهای قشنگت بشینه. هر چقدر این روزها سخت باشه، بدون که تنها نیستی. آدمهای زیادی این مسیر رو رفتن و تو هم ازش عبور میکنی.
دووم بیار رفیق و اگه دوست داشتی از تجربیاتت در مواجهه با روزهای سخت تو بخش نظرات بنویس.