رادیو را روشن میکنم صدای پخش جلسه علنی مجلس است دیالوگ این است با توجه به سیاست های کوچک سازی دولت و راستای اجرای اصل ۴۴..............
چندین سال است این واژه ها زیاد تکرار میشوند این جمله ها زیاد به کار می روند کوچک سازی دولت ، بخش خصوصی،مقررات زدایی،سیاست های اصل ۴۴،
این جملات هماهنگ تکه های یک پازل هستند پازلی که بخشی از آن اقتصادی ،بخشی از آن اجتماعی ،بخشی از آن فرهنگی و هنری ،بخشی از آن سیاسی ووووو و وووووو
نمی دانم شاید به خاطر گرایشات چپی که دارم به این جمله ها و واژه ها حساسیت دارم به سرمایه گذار و بخش خصوصی آلرژی دارم در این نوشتار میخواهم سکون و سکوت این مرداب را بهم بزنم می خواهم هیاهویی در این سکوت سنگین باشم
اگر دقت کنید جو غالب در بین سیاست مدار ها و اقتصاد دان ها در کشور ما این است که باید به سمت سیاست های دست راستی (سرمایه داری )متمایل شویم تا شاهد پیشرفت و بهبود وضع اقتصادی کشور باشیم ولی متاسفانه وضع اقتصادی کشور هر روز بدتر میشود و نسخه های آقایون هم دردی دوا نمیکند
و مصداق این شعر شده است
از قضا سر کنگبین صفرا فزود
روغن بادام خشکی مینمود
خب اگر با بخش اول این نوشتار موافقید با من همراه شویم تا بیشتر مطلب را باز کنم
سیاست های سرمایه داری در کل سیاست های جالبی نیست به خصوص اگر برای جوامعی تجویز شود که جغرافیا و اجتماع و جمهور جالبی هم ندارند
سیاست های سرمایه داری در کشور ما مناسب نیست زیرا ما یک کشور صنعتی نیستیم و سیاست های سرمایه داری در کشور هایی که صنعتی نیستند نتایج جالب ندارد هر چند که بعد از انقلاب صنعتی ودر کنار توسعه اتوماسیون صنعتی و ماشینی شدن کار ها سیاست های سرمایه داری در کشور های صنعتی هم بیش از پیش ضعیف شده وبه نارضایتی ها دامن زده
بگذارید با یک مثال مسئله را بیشتر باز کنیم
شما شخصی را در ایران در نظر بگیرید که ۱۵۰ هکتار زمین کشاورزی دارد و به واسطه نبود هیچ گونه نظارتی دو باره عرض میکنم هیچ گونه نظارتی(این برآمده از همان گفتمانی است که از مقررات زدایی صحبت میکند) دائما آب های زیر زمینی را که ثروت بین نسلی است و احدی بدون برنامه ریزی دولتی و حکومتی حق استفاده یک استکان از آن را ندارد در سایه همین سیاست ها ی سرمایه داری و همین شعار های کشنده مفت و مسلم آب را از دل زمین بیرون میکشد و انواع محصولات را بدون توجه به وضعیت اقلیمی کشت میکند و پول کلانی به جیب میزند و به واسطه وجود دستگاهی به نام تراکتورو به دنبال آن کشاورزی مکانیزه هم نیاز به نیروی انسانی در حداقل است و در نتیجه سود در حداکثر است و داستان های افسانه ایی اقتصاد خوانده های دست راستی هم که از سر ریز ثروت از طبقات بالا به پایین صحبت میکنند در همان کتاب های داستان باقی می ماندحال سئوال اینجاست که چرا؟
به چند علت
اول به دلیل عدم نیاز به نیروی کار بیشینه سود در دست صاحب سرمایه می ماند و نیروی کار سهمی بسیار اندک میبرد و این موضوع باعث انباشت سود در دست درصد اندکی از جامعه و تحمیل فقر به اکثریت است
دوم به دلیل سیاست های سرمایه داری که مالکیت خصوصی را تضمین میکند مالکیت او بر این زمین تضمین شده است و هیچ خطر اقتصادی او را تهدید نمیکند حتی تورمی که اقشار ضعیف و توده ها را نابود میکند ارزش زمین او را بالاتر میبرد و از این سمت هم سود می برد !!!!!
و اما سوم دلیل اينکه او این اضافه ارزش به دست آمده را در کشور هزینه نمیکند او سود ها را تبدیل به ارز کرده و از کشور خارج میکند و باز از این جهت به خودش سود و به کشور و مردم ضرر میزند از این روی که با این کار ارزش پول ملی را ضعیف میکند پشتوانه ارزی کشور را می بلعد و همچنین به دلیل عدم سرمایه گذاری در کشور فقر و فلاکت فزاینده ایی را به کشور تحمیل میکند
و دلیل چهارم او به دلیل داشتن پشتوانه ملکی و گردش حساب مناسب می تواند از بانک ها وام های کلان بگیرد و با سرمایه گذاری دوباره این مبالغ(البته در خارج از کشور ) باز هم بر سود انباشته خود اضافه کند
و از طرف دیگر با توجه به افت ساعتی ارزش پول کشور که بخشی ازاین مهم با زحمات خود ایشان به نتیجه رسیده است اقساط وام او هر روز و هر ساعت بی ارزش تر میشود و تقریبا وام برای او مفت تمام میشود!؟؟!!
و در نهایت این بازی او برای خود ثروتی فراهم آورده و غرب هم به احترام سرمایه ایی که او از کشور های ضعیف برایشان جمع میکند به او دوبار سلام میکنند ولی در این سوی مرز مردمی مانده اند با زمین های خشکیده از برداشت بیرویه چاه ها و قحطی و فرسایش مهیب خاک ضعیف شدن هر چه بیشتر اقلیم
زندگی شان و خلاصه ضعیف تر شدن هر روزه مام میهن
این مثال به گروه های بسیاری قابل تعمیم است که در نوشتار های آینده بیشتر به آن ها می پردازم در این نخستین نوشتار بیشتر هدفم این بود که با فکر و فضای این صفحه آشنا بشوید و بدانید که نویسنده این صفحه چه گرایشات دارد و هر زمانی که خواستید سری به این پروفایل بزنید زمانتان صرف چه خواهد شد
در پایان استدعا و خواهش و تمنا دارم اگر نقد نظری مطرح کنید تا هر دم این گفتمان عمیق تر و صد البته دقیق تر شود
ادامه دارد...........