ویرگول
ورودثبت نام
سمانه پیروی
سمانه پیروی
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

جنایت و دردسرهای آن(1)

چگونه ممکن است یک انسان عادی در کمال خونسردی آدم بکشد؟ داستایوفسکی 150 سال پیش در پاسخ به این سوال رمانی به اسم "جنایت و مکافات" نوشته است. این رمان یکی از برترین آثار داستایوفسکی و از شاهکارهای کلاسیک ادبیات روسیه محسوب میشود.

جنایت و مکافات داستان دانشجوی حقوقی است که به علت تنگدستی تصمیم میگیرد پیرزن نزول خواری را که گاهی برایش گرویی میبرد، بکشد. او بارها نقشه قتل را با خود مرور میکند و از نظر خود برای این کار دلایلی اخلاقی نیز دارد. اما بعد از جنایت مجبور است مکافات عمل خود را بکشد.

داستایوفسکی بارها در کتاب، ماهیت جرم و جنایت را مورد پرسش قرار میدهد و رابطه آن با اخلاق را به چالش میکشد. او در خلال گفت­ وگو هایی که در کتاب شکل میگیرد، نظرات مختلفی را از زبان شخصیت­های رمان خود بیان میکند ولی هیچگونه تصمیم گیری نمیکند و در انتها قضاوت را به خود خواننده واگذار میکند. این رمان یکی از بنیادین ترین سوالات بشر را مطرح میکند:"آیا جرم با ذات بشر سازگار است؟"

این کتاب در عین حال که جزو اولین کتاب­های روان شناختی است، به خوبی به رابطه جرم و وضعیت اجتماعی و اقتصادی افراد میپردازد. همچنین با ارئه تصویر روسیه در قرن نوزده، مشکلات اجتماعی و فضای حاکم بر روشنفکران و مردم عادی سن پترزبورگ را نمایش میدهد.

جنایت و مکافات به طرز عجیبی جمع اضداد است. گناهکارانی که در واقع خودشان قربانی شرایط شده­اند. افراد متمدنی که به خوی حیوانی خود تکیه کرده­اند. شهری که درعین اینکه پراز نابرابری وظلم است، مجرمین را به سزای اعمال خود میرساند. هیچ شخصیتی وحدت کامل ندارد و دائما در حال حرکت به سوی رستگاری یا ضلال هستند. عجیب نیست که در روسیه دایوفسکی را پیامبر میدانند؛ او چنان با دقت مسیر انحطاط و مسیر رستگاری را در آثار خود نشان میدهد که این امر تنها از پیامبران برمی ­آید.

کتابجنایت و مکافاتداستایوفسکی
عاشق فیلم و کتاب و نوشتن که برحسب اتفاق حقوق خوانده است
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید