ویرگول
ورودثبت نام
سمانه پیروی
سمانه پیروی
خواندن ۵ دقیقه·۴ سال پیش

قضاوت دموکراتیک یا اخلاق گرایی در محاکمه؟

12 مرد خشمگین فیلمی در ژانر درام دادگاهی است که روایتگر جلسه هیئت منصفه برای مشخص شدن نتیجه پرونده یک قتل است. پرونده­ای که در آن یک پسر هجده ساله متهم به قتل پدر خود میباشد و با تصمیم هیئت منصفه به اعدام با صندلی الکتریکی محکوم میشود. این فیلم در 250فیلم برتر سایت IMDB حضور دارد و همواره مورد تحسین منتقدین و مخاطبان قرار گرفته است.

از مهم­ترین مولفه­های فیلم تک لوکیشنی بودن آن است. با اینکه تمام داستان آن در یک اتاق می گذرد اما فیلمنامه مستحکم فیلم، بازی روان بازیگران و از همه مهمتر کارگردانی مؤثر لومت باعث شده تا تماشاگر تا پایان ماجرا همراه خود کند.

فیلم درباره‌ي دوازده مرد درهيات منصفه يك دادگاه است كه در زمان تنفس و قبل از اخذ راي نهايي دورهم جمع مي‌شوند. همه اعضا معتقدند كه مظنون گناهكار است. يكي از اعضاي هيات مرد شماره هشت، با بازی هنری فوندا، با راي گناهكار‌بودن موافق نيست و شك‌هايي دارد باتوجه به اين‌كه تمام حقايق اثبات مي‌كند كه فرد مظنون گناهكار است، اعضا كنجكاو مي‌شوند كه چگونه او دراين مورد مشكوك است و او دلايل خود را توضيح مي‌دهد.

هیئت منصفه جمعی از افراد سوگند خورده هستند که در یک دادگاه به ارائه رسمی یک حکم بی‌طرفانه (پیدا کردن واقعیت در یک مسئله قضایی) یا برای تعیین مجازات یا قضاوت می‌پردازند. در دوران مدرن نقش هیئت منصفه در دادگاه معلوم کردن گناه‌کار یا فقدان آن در یک جرم و جنایت است.

در کشور ما هیئت منصفه تنها در تعدادی از دادگاههای خاص به طور محدود وجود دارد و نقش آن مشورتی است. در حالی که در کشورهای کامن لا در تمام دادگاه ها وجود دارد و دایره اختیارات آن گسترده­تر است. طبق قانون در بسیاری از کشورها رای هیئت منصفه ارزش اکثریت‌محور ندارد و روند صدور حکم تا هم‌نظر شدن تمامی اعضا به طول می‌انجامد. یعنی باید در مورد هر رایی تمام اعضا به اجماع برسند. همچنین در اعضای هیئت منصفه عموما از اقشار مختلف جامعه هستند که لزوما از دانش حقوقی کافی برخوردار نیستند.

هیئت منصفه به این شکل همواره موافقان و مخالفانی داشته است. موافقین معتقدند حضور افراد مختلف از اقشار مختلف میتواند باعث اجرای بهتر عدالت شود؛ چراکه اصولا حقوقدانان نگاه انسانی و عاطفی به متهمین ندارند. حقوق نیز متعلق به وجدان همه مردم و خردجمعی است و افراد خاصی نمیتوانند ادعا کنند که بهتر میتوانند نتیجه گیری کنند. در فیلم مشاهده میکنیم که افراد مختلف با نگرش­ها و شغل­های مختلفی حضور داشتند و هرکدام به نوبه خود از بخشی از حقیقت پرده برداشتند و توانستند نظرات را تغییر دهند. از سویی نیز هیئت منصفه نماینده مردم در اجرای قانون توسط حکومت است. مردم رایی که خود در آن نقش داشته باشند را بهتر میپذیرند. مخالفین وجود هیئت منصفه نیز به نکاتی اشاره میکنند از جمله آنها، تاثیر جو و فضا بر مردم است. در فیلم نیز مشاهده شد که گرمی هوا در رای هیئت تاثیرگذار بود. همچنین مردم عادی بیشتر تحت تاثیر عواطف و احساسات خود قرار میگیرند. چنانچه در فیلم رابطه عاطفی نه چندان موفق یکی از اعضا با پسرش باعث شده بود، نتواند درست و منطقی تصمیم بگیرد.

نکته حائز اهمیت دیگر این است که هنری فوندا هیچگاه با قاطعیت بیگناهی متهم را تایید نمیکند. او در طول فیلم از جملاتی مثل:"نمیدانم، مطمئن نیستم و شک دارم" استفاده میکرد و در اقناع دیگر افراد نیز با صحبت از شک منطقی، محکوم کردن کسی که نسبت به جرم او تردید وجود دارد را، غیراخلاقی میدانست.

این مطلب بیانگر اصل برائت در حقوق است. اصل برائت یعنی هر شخصی که متهم به ارتکاب یک جرم کیفری می‌شود حق دارد که بی‌گناه فرض شود مگر این‌که تقصیرش، مطابق قانون در یک دادگاه علنی اثبات شود. هنری فوندا از ابتدا با مطرح کردن شک خود نسبت به بیگناه بودن متهم، تاکید میکند که اگر از گناهکاری او مطمئن نیستیم، او را بیگناه بدانیم. در ادامه نیز افراد دیگری که به او ملحق میشوند بر همین نکته پافشاری میکنند.

این موضوع در بحثهایی که در مخالفت با اعدام مطرح میشود نیز نقش اساسی دارد. افراد با درنظر گرفتن امکان نارسایی سیستم قضایی و برقرار نشدن عدالت سعی در حذف مجازات سلب حیات دارند. ایده اصلی این افراد این است که در چنین موقعیتی بهتر است فرد گناهکار را تبرعه کنیم یا یک فرد بیگناه را محکوم؟ در فیلم نیز هنری فوندا در ابتدا به این دلیل مخالفت کرد که به گفته خودش نمیتوان بدون بحث جوانی قصاص کرد. در ادامه هم دیگر افراد هرکدام با همین فرضیه که با حدس و گمان نمیتوان کسی را محکوم کرد، از رای خود مبنی بر محکومیت متهم بازگشتند.

در کنار نگاه منتقدانه این نوع فیلمها به نظام قضایی، فیلم به طور کلی آشکارا به ستایش قانون می پردازد و درنهایت نشان می دهد که با اجرای صحیح قانون در دادگاهها می توان به عدالت رسید. جریان دادرسی در فیلم دوازده مرد خشمگین، به طور کلی در فضای خفقان آور اتاقی سیر می شود که در آن محاکمه ی قتل عمدی یک متهم برگزار شده است و هیئت منصفه در حال بررسی موضوع و صدور رأی خود درباره تقصیر متهم هستند. این فیلم در نگاه اول، گویا در نقد جدی حقوق کیفری دنبال می شود زیرا فقط تعداد اندکی از اعضای هیئت منصفه به مراحل دادرسی اهمیت می دهند و اکثراً تلاشی در جهت پی بردن به حقیقت نمی کنند، چنان که یکی می خواهد هرچه زودتر رأی به تقصیر متهم بدهد تا به مسابقه بیس بال خود برسد و دیگری چنین نتیجه گیری می کند که چون متهم یک خارجی است احتمالاً مجرم است. با وجود این، فیلم دوازده مرد خشمگین نشان می دهد که یک فرد تنها اما شجاع می تواند اجرای عدالت را تضمین کند. این فیلم به ما نشان می دهد که سیستم کیفری ممکن است بی نقص نباشد اما درنهایت کارآمد است؛ درواقع این سیستم نمونه کوچکی است از فرآیند دادرسی مردمی که رکن آن اجماع و توافق عمومی بوده و آخر الامر به تصمیم عاقلانه می انجامد.

12 مرد خشمگینفیلمحقوق
عاشق فیلم و کتاب و نوشتن که برحسب اتفاق حقوق خوانده است
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید