همه ماهایی که ایران زندگی میکنیم هر روز تحت فشاریم. فشار مالی، اجتماعی، خانوادگی، کاری و هزار بدبختی دیگه کم بود، حالا ترس از استعفا دادن و کار پیدا نکردن هم اضافه شده.
تا سال قبل (منظورم به افرادی هستش که کاربلدن و رزرومه فیک ندارن) استعفا دادن ترسناک نبود. وقتی از شرایط کاری ناراضی بودی یکم دو دو تا چهار تا میکردی و بعد هم میگشتی دنبال کار جدید؛ حتی وقتهایی که دیگه نمیتونستی محل کارت رو تحمل کنی میتونستی استعفا بدی و بعد از یکی دو هفته استراحت بری سر کار بعدی اما حالا چی؟
الان حتی اگه از محل کارت متنفر هم باشی باید هر روز پاشی بری اونجا و آدمایی رو ببینی که از همهشون بیزاری؛ حالا نه همهشون اما بیشترشون. شرایط جایی بدتر میشه که باید ادای آدمهای خوشحال رو دربیاری و با دقت قبلی کار کنی و دل به کار بدی. همه این مشکلات هم از اونجایی شروع شدن که شرکتها بعد از جنگ، اطمینانی به سطح درآمدشون ندارن و ترجیح میدن یک مدت استخدام نداشته باشن.
به شرکتها نمیشه خرده گرفت. از حق نگذریم سازمانها هم حق دارن نگران دخل و خرجشون باشن و در چنین شرایطی استخدام نداشته باشن. از طرف دیگه کارمندا هم دارن اذیت میشن. حالا این وسط یک تعدادی از مدیرها هم هستن که از کمبود موقعیتهای باز شغلی سوءاستفاده میکنند و از تیمشون بیگاری میکشن و مطمئن هم هستن که نیروهاشون نمیتونن از سازمان خارج بشن.
ما موندیم و وضعیت بد کاریمون و وضعیت بدتر جامعه. به نظر شما راه چاره چیه؟