کوتاه از فیلم back roads و اندیشه نهفته در آن
فیلم back roads با نام جاده های سیاه بکارگردانی الکس پتیفر و نویسندگی تاونی ادل که اصل رمان back roads یا همان کوره راه را در سال1999 نوشت ، و آن درام را برای فیلم ، توسط خودش بصورت فیلنامه درآورده و ساخت سال 2018 میباشد.
خلاصه فیلم :
مرد جوانی بنام هارلی که در پنسیلوانیا زندگی می کند، و مراقبت از سه خواهر جوانش جودی 6ساله میتسی 12 ساله امبر حدود 17 سال را پس از مرگ پدرش در اثر تیراندازی و دستگیری مادرش برعهده میگیرد و الباقی ماجرا ......
فیلم ارائه دهنده واقعیتی اجتماعی و دردناک از زندگی انسانهاییست که قربانی شرایطی کاملا تحمیلی از سوی کسانی هستند که به دلیل بیماری و جنون (در اینجا جنسی و البته دقیق تر سکچوال ابیوز یا تجاوز جنسی ) در اوج رذالت بدلیل بخصوص داشتن رابطه بیولوژیکی و وابستگی و درماندگی مجبور به تن دادن به اعمالی میشوند که بیشک توانایی جلوگیری آنرا بدلیل سن و ترس و درماندگی ندارند .و این از نظر روانشناسی تیپ های شخصیتی بزرگترین رنجیست ، که انسان را شاید در تمام دوران زندگیش از نقطه نظر روانی هم تهدید میکند و هم آزار میدهد ،چرا که وقایع تلخ هرگز از یاد برده نمیشود و ما تنها راه مدارا با آن را در ذهنیت خود ابداع و با آن مکانیسم به زندگی خود ادامه میدهیم ،البته برخی نیز ،بدلیل ناتوانی روانی در پذیرش درد ،گاهی از زندگی نیز دست میشویند.
دخترانیکه بدلیل همان خشونت بر آنان رفته ،خواسته و ناخواسته در راه خودتباهی (سلف دیستراکشن) گام برمیدارند ،و پسر متاثر از وابستگی شدید و بدلیل رهایی از خشم و بی اخلاقی های پدر ، در رابطه با زنی که سالها از خود بزرگتر است و نخست بدلیل گمان از قتل پدر توسط مادر و بدلیل نوعی انتقام گیری از مادر در رابطه جنسی با زنی که همسر و فرزند دارد خود را قرار میدهد و پس از آگاهی از اصل ماجرا ،بدلیل همان وابستگی به مادر ، آن زن را در جایگاه هم مادر و هم شریک جنسی برای خود و سیستم جبرانی خشم خویشتن ، قرار میدهد و دست آخر نیز با همانند سازی(آیدنتی فای) نهایی با مادر در راهی گام میگذارد که مادر گذاشته و بدین ترتیب قربانی ،آنچه میشود که در آسیب شناسی روانی اجتماعی رابطه مهر و کین و در نهایت نابودی خویش را یدک میکشد .
نگارنده بخاطر آنکه داستان فیلم عریان نشود و بیننده بتواند ارتباط درستی با فیلم برقرار کند ،این سطور را نوشتم ،تا شاید بخشی از یک رویکرد اصولی روانشناختی در سینما را نشان داده باشم و بدون شک علارقم جوانی کارگردان ،بخصوص بدلیل فیلنامه و آگاهی نویسنده از این روابط آنرا تبدیل به یک فیلم سرشار از گفته ها و ناگفته ها کرده که هر بیننده ژرف اندیشی را بدیدنش فرا میخواند.
امیددارم ،کمی از حق مطلب را ادا کرده باشم .
بار دیگر با تاکید بر ساده نگاری بدلیل ارتباط راحت تر عزیزان با برخی از مطالب آکادمیک،و احترام به بیننده اثر، مشخصآ برسی و نگاه به این فیلم را هم ،کمی تا قسمتی ابری نوشتم که هم بیننده خودش داستان را تا انتها دنبال کند و جذابیتی از میان نرود و همچنین تلاشم بر آن بود که بیننده ای را که با مفاهیم و برداشتهای روانشناسی کمتر برخورد دارد یا برخی که اصلٱ ندارند ، هم ساده بیان کنم و همراه بوده باشم ،همینطور معرفی اثری ارزنده و با ارزش هنری . با نام back roads
سامان سامانی