samansamani1000
samansamani1000
خواندن ۴ دقیقه·۵ سال پیش

نقد فیلم دارکوب, تندیس دار

نگاهی به دارکوب تندیس دار

(فیلم) دارکوب را تا ندیده بودم معنی فیلم را نمیدانستم ،هر اندازه جلوتر میرفت ژانر (فیلم) برایم متفاوت میشد ،بیشک این همه استعداد در ساخت و محتوا و بازی درست گرفتن از (بازیگر) را بیشتر از کارگردانان فیلمهای هندی باید نزد بسیاری (کارگردانان) ایرانی جست و بس . گزاره ای کاملا مصنوعی و تکراری در فیلمنامه ،حرکات دلقک وار نقش اول زن با آن گریم ابلهانه و زامبی وارش،(اوج ابتذال و بی حرمتی به سینما را در آن میابی که ایشان جایزه اول جشنواره را هم دریافت کرده اند ) ،که کاش بجای ان انهمه مرارت بجای کپی برداری از نوع گفتار و تغییر صدای آزار دهنده زورکی که من معتادم هستم و تماشاچی ترا به خدا قبولم  کن، و حرکات ، مثلا یکی دوتا معتاد که  ادایشان را در میاورد ،ایشان ،کمی مطالعه در باره تیپ شخصیتی شخص معتاد ،و کلا اعتیاد میکردند ،انوقت شاید کمی برایشان اجرا ، قابل تأمل تر مینمود البته در هر حال بقولی علف باید به دهن بزه شیرین بیاد که به لطف عریزان قاضی،زدند تو گوش (تندیس) و فردا میلیاردر میشوند .

در این تصاویر متحرک ارائه شده بثان اکثریت نظیر این مورد ،چیزی جز نداشتن داستان و تکرار و تکرار و تکرار دشت نمیکنیم و این واقعیت (سینمای ماست ) یا همان واژه تصاویر متحرک .با یک نگاه کوتاه و برسی اجمالی فیلم به این مختصر خاتمه میدهم .

زنی معتاد فرزندش را ظاهرا از دست میدهد ،که البته بجای آنکه سازندگان فیلم زحمتش را بکشند و چگونگی آنرا نشان دهند [مگر بجز ماشینی در سرما و یک زن و بچه که آنجا چه میکرده اش بماند ،خودمان در تخیلات خود باید داستان بسازیم و کسی که در ماشین در لحظاتی آن میانه مشغول خود سازی ،است و  در عالم نشئگی بلافاصله تبدیل (مادر ) میشود ، چیز دیگری میبینیم] در سویی دیگر ،پدر بچه با آن حرکات خاص خودش (ایشان را احتمالا درست انتخاب کرده اند چون این تصاویر متحرک بیشتر به مسخره بازی میماند و دلقک بازی تا بازی یک بازیگر ،فقط فرقش با اخراجیهایشان در آنست که کمی قیافه گرفته و اخم کرده اند), که در حالیکه لحظاتی قبل اورا بروی زمین میکشد ،و باز بماند چگونه این زن را سالها قبل رها کرده ، عزیز سازنده یادشون رفته به افراد داخل فروشگاه بگوید موبایلهایتان را در آورید و فیلم بگیرید تا فیلم رئال کامل بنظر برسد ،،، ۲ میلیون تومان ناقابل به او میدهد و او نیز این پول را به یک کلاش ،براحتی میدهد تا فرزند بدنیا نیامده دوستش را از گرو خارج کند ،سازندگان فیلم احتمالا دوران حاضر را با دوران (فیلم دشنه) اشتباه گرفته اند [نگاه کنیم به لفظ مامان که هاشم پور در مورد زن صاحبخانه بکار میبرد ،و آدمهایی که در آن خانه زندگی میکنند و نوع رفتار و کلمات تصنعی بکار گرفته شده که آنجا را محلی در درب دوم قدیم نشان دهد ] آنقدر این تصاویر متحرک بقول عزیزان گاف دارد که حیف وقت ،اما دست آخر باز شاهد یک کپی برداری دیگریم، از روی فیلم هامون ،که دوباره دم مسیحایی و کمالات درونی زن را به اینجا میرساند ،از فرزند ،بگذرد.

سازنده چیزی از سالهای قبل نشان نمیدهد و تو گویی هیچکاک وار باید خودمان حدس بزنم ،که این چند سال که بچه بزرگ شده این بانو چه میکرده ،خریدار بچه در شکم که نمیگویم نیست اما آنگونه که تصویر میشود آدم را یاد آلبانی میاندازد ،صحنه رفتن زن دوم آقای پدر به داخل دستشویی و بزرگواری آقا دزده که به گرفتن کیف اکتفا میکنه و از صاحب کیف بزرگوارانه  و براحتی میگذرد (دقت کنید زن معتاد ،بمحض دیدن زن دوم آقای پدر میفرمایند اینبار بیای اینجا میدم فلان....و فلانت.... کنند )پس فلان میکنند ، اما چگونه آقا دزده اون زمان فلان نمیکنه را لابد باید از آگاتا کریستی پرسید. فضای بسیار مصنوعی پارک ،وووووو

انصافا باید بحال آنچه بر این هنر در دوران امروز رفته گریست

همانگونه که نوشتم آنقدر این توحین به شعور ادامه میابد چندی بعد با شاهکار داوران مثلا فیلم شناس ،دو جایزه میگیرد ،لطف میکردند به خانم عابدی چیزی میدادند یا آن بازیگر مقابل خانم معتاد که باردار بودند لااقل دوزار کار کرده بودند ،چرا که انصافا بهتر از دیگران بودند ،اما جایزه نقش دوم مرد را به کدام بازی دادند ،این نیز بماند .البته کاری با جناب هاشم پور عزیز ندارم ،منظور در این تصویر متحرک است ،بیایید شاد باشیم با( شاهکارهای  ) فرخ نژادها و مثلا بخندیم ،

برادر (کارگردان) ما از طلا بودن خیری ندیدیم ،بگذارید همان حلبی بمانیم.

سامان سامانی

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید