*توضیحآ این مطلب دو سه سال پیش نوشته شده ، که شاید انزمان اینگونه ... نبود ، البته با کمی تغییرات جدیدتر
ارسطو میگفت من افلاطون را دوست دارم اما حقیقت را بیشتر از او دوست دارم
بیشک آنچه مورد بحث نگارنده میباشد ریشه ای بسیار طولانی در فرهنگ ما دارد ،و تقریبا کار امروز و دیروز و یکسال و حتی صد سال قبل هم نیست ،ریشه ای کهن دارد در عادات و روابطی که به تدریج نام فرهنگ بخود گرفته ،و آنچنان در تفکر این مرز و بوم جا خوش کرده که براحتی این نگاه قابل زدودن نیست ،چرا که شخصیت و شکل گیری آن ،در دورانهای دیرین البته نه دیرین از نقطه نظر دیرین شناسان و مثلا هزاران سال قبل ،بلکه گوشه نگاهی به تاریخ بشر از دوران پیدایش تمدنهای حتی باستانی که بگونه ای نوشتاری بدان پرداخته شده ،چیزی جز نقش شخصیتها در تاریخ نیست ،چه در تاریخ گذشته خودمان که تنها بقول گزنفون ،مردم ایران و کورش ،داریوش و ..... یا در اروپا نیز چه در زمانهای بسیار دور و نزدیک تنها نام از کل مردم فلان کشور میامده و سپس چند نفر نخبه و یا آدم معروف ، حال چه شخصیتی ضد بشری بثان آتیلا یا هیتلر و یا استالین ،چه شخصیتهایی در زمینه های علمی نظیر ،سقراط و ارشمیدس و...... هگل و نیچه ،و........ بطور کلی در سیاست ،موسیقی و حتی سکس ،و البته در این صد سال آخر بسیاری که در زمینه سینما و هنر های مختلف پا به عرصه وجود گذاشته اند،هدف این مجمل نگاهی گذراست به مورد آدمهای مشهور و بقول امروزین آن سلبریتی ها که توسط دیگران پردازش و معروف و معروفه میگردند
همانگونه که گفتیم ،سلبریتی تنها در یک حوزه مطرح نمیشود بلکه میتواند بدلیل دارا بودن کاریزمای خاص یا شهرت به موردی ،خود را مطرح یا زیر ذره بین ،این و آن ببرند که البته در هر جریانی چه خانوادگی چه اجتماعی میتوان ،این جریانات را یافت با این فرق که در حوزه خانوادگی با تعریف فامیلی شهرت میابند ،اما در حوزه اجتماعی ،با بوق و کرنای ،ارباب رسانه ،شکل درخشان چه بصورت سفید یا سیاه در هر دو ،میتوانند پیدا کنند .(لازم به ذکر است که قصد این مقال برسی معروفین سیستم نمایش است) . در ایران خودمان ،تا قبل از ظهور سیستم های هوشمند تلفنی و به تبعه آن شبکه های اجتماعی به این اشخاص ،در جریانات نمایشی استار یا ستاره و یا کمی غلیظ تر سوپر استار یا همان فوق ستاره میگفتند ، اما امروزه ،کاملا موارد تغییر کرده در گذشته ،شما اگر مثلا اهل نمایش چه تٱتر و چه سینما بودی ،نهایتا چندتا پوستر یا تیتر در روزنامه و مجله ای در خیابان میدیدی یا تیزری مثلا در تلویزیون ،و میرفتید به تماشا ،اما امروزه قضیه 180 درجه تغییر شکل داده و شما بصورت فله ای و بمباران تصاویر و اشکال مختلف دیگر زیر پروپاگاندای رسانه ای میروید . اگر در گذشته بازیگری بر اساس ،آنچه در دنیای سینما و تٱتر به آن هنر نمایشگری میگفتند با تلاش در ارائه نقش ،کمی شهرت پیدا میکرد و پس از آن با نمایشهای بعدی کمی اوج میگرفت ،اصطلاحآ میگفتند خاک صحنه را خورده چرا که شاید چند سال میکشید تا همسایه دیوار به دیوارش ،متوجه بودن یک بازیگر در خانه کناری باشد ،اما امروز دیگر تقریبا چیزی بنام خاک و بوی آن هم وجود ندارد یا اگر باشد بسیار کمرنگ است ،بلکه بجای بوی خاک ،بوی عطر و ادکلن زنانه و مردانه ،لوکیشن را منهدم میکند ، لباسهای مارک دار ،اتوموبیل های تازه نمره شده و از کارواش در آمده ،اینها نمایش دهنده بازی ،(بازیگر) شده و در دنیای مجازی که نگو و نپرس ،در مدتی کوتاه به یکباره صاحب ،در برخی موارد میلیونها مثلا فالوور میشوند اما ،از این میلیونها در زمان کامنت و پیغام فرستادن ،نهایتا چند هزارتا بقول امروزینش لایک ،دریافت میکنند و هرگز آمارش از نهایتا چند هزار بالاتر نمیرود اما بالای صفحه نوشته 8m یا 4m که البته همه میدانند منظور میلیون نفر است ،احتمالا زمانیکه این (سلبریتی ،باد شده توسط رسانه ها) عکس یا نظر بزرگوارانه خود را ارائه میدهند ،این میلیونها کجا رفته اند،(این هم ممکن است ایشان رفتن گل بچینند) مشخص نیست ،و آیا اساسٱ وجود دارند یا نه؟ باز مشخص نیست ،بقولی تو بگرد بدنبال پرتغال فروش ،بیاد سریالهای تلویزیونی افتادم که همیشه بانو در اتاق خواب تنها بود و در تنهایی با چادر چاقچور میخوابید و آقای خانه روی کاناپه در سالن ،اما بزودی سروکله بچه ها پیدا میشد که ،احتمالا اینان از سوپر مارکتها خریداری میشوند چون رابطه ای که ظاهرٱ یافت نمیشود ،این هم از عجایب دنیای نمایش در اینجاست .(توصیه میشود این مورد در باقی کشورها ،عنوان شود چرا که برخی که از نعمت داشتن فرزند محرومند ،میتوانند ،با یک بازی چند روزه در سریالهای ما بلافاصله صاحب فرزند شوند و دیگر نیازی به دوا درمانهای مختلف ندارند ، که البته برای جلب توریست هم میتوان از آن بهره برد).
از بحث دور نیافتیم ،در گذشته های نه چندان دور (منظور زمانیکه فضای مجازی نبود) میگفتیم اگر مثلا یک میلیون نفر درس پزشکی بخوانند ،بجز چندتایی که یا مریض شده اند یا تصادفی یا موردی در میان بوده ،تمامٱ پزشک میشود و آن چند مورد کم هم، بعدا پزشک خواهند شد ،اما در دنیای نمایش و تصویر بگونه ای کاملٱ متفاوت است و آن اینکه، اگه یک میلیون نفر حتی درس نمایش خوانده باشند یکی دوتایی بازیگر میشوند ،چون بازیگری هنری خاص را یدک میکشد که تنها با درس صرف ، بازیگر پیدا نمیشود ، دقت کنید منظور بازیگر است نه عروسکهای کریه ساخته شده دنیای مجازی که به ضرب آرایش و عطر و ادکلن و اندام زیبا و صورت قشنگ و هیکل ورزشکاری و رانت فامیلی و پول باباییو ،بغص در برنامه های مثلا آنچنانییو ،مظلوم نماییو (مثلا تو شوفاژ خونه بودم ،الان در خارج کشور در منزل دوست یهویی صد ساله اش!! در رفاقت،، که یکی از تبار خود اوست عکس میگذارد و ما هم میبینیم و بغض گلویمان را میفشارد که چه،صحنه ،رومانتیکی را شاهدیم .
از بحث دور نیافتیم ،در گذشته های نه چندان دور (منظور زمانیکه فضای مجازی نبود) میگفتیم اگر مثلا یک میلیون نفر درس پزشکی بخوانند ،بجز چندتایی که یا مریض شده اند یا تصادفی یا موردی در میان بوده ،تمامٱ پزشک میشود و آنچند مورد کم هم، بعدا پزشک خواهند شد ،اما در دنیای نمایش و تصویر بگونه ای کاملٱ متفاوت است و آن اینکه، اگه یک میلیون نفر حتی درس نمایش خوانده باشند یکی دوتایی بازیگر میشوند ،چون بازیگری هنری خاص را یدک میکشد که تنها با درس صرف ، بازیگر پیدا نمیشود ، دقت کنید منظور بازیگر است نه عروسکهای کریه ساخته شده دنیای مجازی که به ضرب آرایش و عطر و ادکلن و اندام زیبا و صورت قشنگ و هیکل ورزشکاری و رانت فامیلی و پول باباییو ،بغص در برنامه های مثلا آنچنانییو ،مظلوم نماییو (مثلا تو شوفاژ خونه بودم ،الان در خارج کشور در منزل دوست یهویی صد ساله اش!! در رفاقت،، که یکی از تبار خود اوست عکس میگذارد و ما هم میبینیم و بغض گلویمان را میفشارد که چه،صحنه ،رومانتیکی را شاهدیم .ا با درس صرف ، بازیگر پیدا نمیشود ، دقت کنید منظور بازیگر است نه عروسکهای کریه ساخته شده دنیای مجازی که به ضرب آرایش و عطر و ادکلن و اندام زیبا و صورت قشنگ و هیکل ورزشکاری و رانت فامیلی و پول باباییو ،بغص در برنامه های مثلا آنچنانییو ،مظلوم نماییو (مثلا تو شوفاژ خونه بودم ،الان در خارج کشور در منزل دوست یهویی صد ساله اش!! در رفاقت،، که یکی از تبار خود اوست عکس میگذارد و ما هم میبینیم و بغض گلویمان را میفشارد که چه،صحنه ،رومانتیکی را شاهدیم .
چند مورد کم هم، بعدا پزشک خواهند شد ،اما دردنیای نمایش و تصویر بگونه ای کاملٱ متفاوت است و آن اینکه، اگه یک میلیون نفر حتی درس نمایش خوانده باشند یکی دوتایی بازیگر میشوند ،چون بازیگری هنری خاص را یدک میکشد که تنها با درس صرف ، بازیگر پیدا نمیشود ، دقت کنید منظور بازیگر است نه عروسکهای کریه ساخته شده دنیای مجازی که به ضرب آرایش و عطر و ادکلن و اندام زیبا و صورت قشنگ و هیکل ورزشکاری و رانت فامیلی و پول باباییو ،بغص در برنامه های مثلا آنچنانییو ،مظلوم نماییو (مثلا تو شوفاژ خونه بودم ،الان در خارج کشور در منزل دوست یهویی صد ساله اش!! در رفاقت،، که یکی از تبار خود اوست عکس میگذارد و ما هم میبینیم و بغض گلویمان را میفشارد که چه،صحنه ،رومانتیکی را شاهدیم .ست و آن اینکه، اگه یک میلیون نفر حتی درس نمایش خوانده باشند یکی دوتایی بازیگر میشوند ،چون بازیگری هنری خاص را یدک میکشد که تنها با درس صرف ، بازیگر پیدا نمیشود ، دقت کنید منظور بازیگر است نه عروسکهای کریه ساخته شده دنیای مجازی که به ضرب آرایش و عطر و ادکلن و اندام زیبا و صورت قشنگ و هیکل ورزشکاری و رانت فامیلی و پول باباییو ،بغص در برنامه های مثلا آنچنانییو ،مظلوم نماییو (مثلا تو شوفاژ خونه بودم ،الان در خارج کشور در منزل دوست یهویی صد ساله اش!! در رفاقت،، که یکی از تبار خود اوست عکس میگذارد و ما هم میبینیم و بغض گلویمان را میفشارد که چه،صحنه ،رومانتیکی را شاهدیم .
دنیای نمایش و تصویر بگونه ای کاملٱ متفاوت است و آن اینکه، اگه یک میلیون نفر حتی درس نمایشخوانده باشند یکی دوتایی بازیگر میشوند ،چون بازیگری هنری خاص را یدک میکشد که تنها با درس صرف ، بازیگر پیدا نمیشود ، دقت کنید منظور بازیگر است نه عروسکهای کریه ساخته شده دنیای مجازی که به ضرب آرایش و عطر و ادکلن و اندام زیبا و صورت قشنگ و هیکل ورزشکاری و رانت فامیلی و پول باباییو ،بغص در برنامه های مثلا آنچنانییو ،مظلوم نماییو (مثلا تو شوفاژ خونه بودم ،الان در خارج کشور در منزل دوست یهویی صد ساله اش!! در رفاقت،، که یکی از تبار خود اوست عکس میگذارد و ما هم میبینیم و بغض گلویمان را میفشارد که چه،صحنه ،رومانتیکی را شاهدیم .رف ، بازیگر پیدا نمیشود ، دقت کنید منظور بازیگر است نه عروسکهای کریه ساخته شده دنیای مجازی که به ضرب آرایش و عطر و ادکلن و اندام زیبا و صورت قشنگ و هیکل ورزشکاری و رانت فامیلی و پول باباییو ،بغص در برنامه های مثلا آنچنانییو ،مظلوم نماییو (مثلا تو شوفاژ خونه بودم ،الان در خارج کشور در منزل دوست یهویی صد ساله اش!! در رفاقت،، که یکی از تبار خود اوست عکس میگذارد و ما هم میبینیم و بغض گلویمان را میفشارد که چه،صحنه ،رومانتیکی را شاهدیم .
بگذریم و برویم سر مطلب اساسی تر و آن دسته ها و تیمهایی است که بنا به مقتضیاتی البته ناشی از تیپهای روانی اینان ، این اقایون و خانمها را دور هم جمع کرده ،برخیشان داعییه (روشنفکری) در سر دارند که یادآور کافه نشینی های برخی نویسندگان و شعرا و.....در کافه نادری بود که خود متاثر از دور هم نشینی های کافه نشینهای نویسندگان در پاریس و کافه های آنجا بود ،اما چون اینان خیلی بیشتر در موارد مختلف سیاسی ،اجتماعی ،اقتصادی ،و غیره.... صاحب نظر و خیلی نظراتشان خاص است در محافل خاص جمع میشوند و یکی دوتا بازداشتی چند سال پبش رو هم گیر میارند و بلافاصله این کارشناسان هنر هفتم ،تبدیل به مردم شناس و جامعه شناس و سیاستمداران متبحری میشوند که دل در گرو ،طبقات فرودست جامعه و یا طبقه خورده بورژوازی و متوسط جامعه را دارند اما همانگونه که ،قبلا گفته بودم ،از این دیگ آبی برای مردم گرم نمیشود و تنها ،یا فرزندانشان یا بستگانشان در چشم بهم زدنی (هنرمند) میشوند و احتمالا عزیزان از منطقه 1 و 2 تهران این سوتر را نمیشناسند مگر آنکه در تشیع جنازه ای جهت مطرح شدن آفتایی شوند ،البته این نشستها با تیپهای شخصیتی خاص هر دسته تنها به یک جا ختم نمیشود ،دیگری در جایی دیگر کارشناس مسائل زنان میشود و خانم مثلا فیلمسازی ، روانشناسی ماهواره ای و کپی سازی از گفتگوهای فلان روانشناس با بیمارانش ،و آنرا تبدیل به فیلم میکند و بدون آنکه بفهمد ،از یکی دو مورد ،گفتگوی فلان بیمار نمیتوان نمایشی عمومی را که میتواند بصورت تجربی و غلط منجر به برداشتهای اشتباه تر شود ،براحتی ،میسازد و خود را بعنوان شخصی کار بلد به حلقوم این و آن میکند و بیشتر اینان که کلا نمیفهمند طرف چه ساخته چرا که قطعٱ خودش را هم در توهمش ، روانشناس میبیند وگرنه بیشک اعتراف میکرد کرد ،این دیگه چی بود که ساختم؟ ، طرفداران هم میگن عجب فیلمی بود ،ایشان هم ذوق میفرمایند.و داستانهای تکراری ادامه پیدا میکند ، گالری و نقاشی شان هم کپی برداری از آب در میاید .و مدعی میشوند که پولش را برای امور خیریه!! در نطر دارند (فقژ دائم با جوک ها و کلاه...... نوین ) روبرو میشوبم.
جایی برای آدمهایی که از آنان ( مردم عادی) ، به دلیل روشنفکرنمایی دم میزنند ،وجود ندارد ،احتمالا اینان هم بثان موارد دیگر خود و دم دستیها را دارای ژن برتر میدانند.
جایی دیگر سری ،بعدی در تلویزیون یکی از همین بانوان سلبریت در جواب مجری که او نیز احتمالا دست کمی از همین قماش ندارد ،زمانیکه سوال میشود زمین به دور خورشید میگردد یا بالعکس میفرمایند خورشید است که بدور زمین میگردد اینانند سلبریتی های فهیم امروز ما ،نه اشتباه نکنید منظور (هنرمند)بزرگواری نیست که فرق کاپولا و مارلون براندو و آلپاچینو را نمیداند ،نخیر ایشان برای تشویق فوتبالیستهای زحمتکش تشریف میبرند دورو بر خلبج فارس آنانرا تشویق کنند که البته معلوم هم نمیشود ،یک بازی فوتبال چند هفته و یا چند ماه طول میکشد ،البته قطعا بدون اینان بازی برای آن بازیکن مفهومی نخواهد داشت. دیگری با قطار کردن این و آن و جاری ساختن صیغه هایی شبیه ،فیلم (زندکی خصوصی) دائم از جامعه هنری ما لطفشان را دریغ نمیکنند و دائمٱ چهره جدید ،ارائه میکنند، اما اساس کار از کجا میلنگد.
احتمالا ،زمانیکه صاحبان قدرت ،در کوچکترین موارد معیشتی مردم مانده اند بیشک ،علم کردن چندتایی که بیشترشان از عمق و ومحتوای دانش و سیاست تهی و فقط دهانی گشاد و باز دارند در بکار بردن الفاظ ،مشکلی برای کسی ایجاد نمیکنند ،بگذار یه چندتایی هم خارج از خودمان به نوایی برسند ،و چون ظرفیت هم ندارند مثل بسیاری دیگر بلافاصله یا خارج نشین میشوند ،یا سینه زن مردم جامعه که آنانرا گذاشتند و رفتند و افسوس که همین ساده لوحان باز هم هذلیات و چرندیات اینان را به تماشا مینشینند ،
میان خودشان که چشم دیدن همدیکر راهم ندارند ،میگویند ،بزار آنقدر بگن تا خسته بشن ،ما که زدیم و بردیم .یا چشم ندارند ببینند یا زورشون میاد ، خودشون ندارن.ایشان هنوز در توهم خود بزرگ بینی بسر میبرند ،و نمیدانند ،که فعلا بکار میایند ،وای بروزگاری که تاریخ مصرفشان تمام شود . اما تآسف بارتر آنکه مسئله ...لیتریها خود را در کنار بزرگان سینمای جهان میبینند ایشان ،هنوز فرق این سو و آنسوی جهان را نمیدانند ،که تنها اشاره به یک موردش خالی از لطف نیست ،در آنجا یک بازیگر ویا یک کارگردان به اتهام رابطه با جنس مخالف (البته با اعتراض مفعول قرار گرفته شده) از ورود به بسیاری کشورها منع میشود و در برخی موارد حتی در بالاترین سطوح مملکت شخصی بدلیل ،رابطه جنسی از قدرت استعفا میدهد اما در اینجا فسیل های بی اخلاق افتخارشان ،صیغه کردن دختران جوانیست که جز جسمشان چیزی برای از دست دادن ندارند ،و ایشان این لطف را میکنند و آنانرا مورد تفقد قرار میدهند و با افتخار باد به غب غب میاندازند و در شوهای تلویزیونی با قهقهه های خود و عربده های مجریان نه چندان کمتر از خود، گوشها را آلوده میکند.(البته خواهند گفت ،خودشان اینرا میخواهند ،که احتمالا هم چنین است اما مگر راه دیگری نیز برایشان وجود دارد ،لابد بروند تو خیابان و با سوار شدن ماشین های این و آن و رفتن به ناکجا روزگار بگذرانند) این را نیز اضافه کنم ،یک بازیگر لذوما نیازی به دانش ستاره شناسی و شناخت ،تصویر ،حتی بازیگران دیگر را نداشته باشد ،اما حد اقل نشان میدهد از چند کیلومتری مراکز آشنایی با هنر هفتم را نیز ،نگذشته است و باز تکرار ،مکررات رانت ، و صورت و پول .والبته اصلی ترینش روابط ........
میان خودشان که چشم دیدن همدیکر راهم ندارند ،میگویند ،بزار آنقدر بگن تا خسته بشن ،ما که زدیم و بردیم .یا چشم ندارند ببینند یا زورشون میاد ، خودشون ندارن.ایشان هنوز در توهم خود بزرگ بینی بسر میبرند ،و نمیدانند ،که فعلا بکار میایند ،وای بروزگاری که تاریخ مصرفشان تمام شود . اما تآسف بارتر آنکه مسئله ...لیتریها خود را در کنار بزرگان سینمای جهان میبینند ایشان ،هنوز فرق این سو و آنسوی جهان را نمیدانند ،که تنها اشاره به یک موردش خالیاز لطف نیست ،در آنجا یک بازیگر ویا یک کارگردان به اتهام رابطه با جنس مخالف (البته با اعتراض مفعول قرار گرفته شده) از ورود به بسیاری کشورها منع میشود و در برخی موارد حتی در بالاترین سطوح مملکت شخصی بدلیل ،رابطه جنسی از قدرت استعفا میدهد اما در اینجا فسیل های بی اخلاق افتخارشان ،صیغه کردن دختران جوانیست که جز جسمشان چیزی برای از دست دادن ندارند ،و ایشان این لطف را میکنند و آنانرا مورد تفقد قرار میدهند و با افتخار باد به غب غب میاندازند و در شوهای تلویزیونی با قهقهه های خود و عربده های مجریان نه چندان کمتر از خود، گوشها را آلوده میکند.(البته خواهند گفت ،خودشان اینرا میخواهند ،که احتمالا هم چنین است اما مگر راه دیگری نیز برایشان وجود دارد ،لابد بروند تو خیابان و با سوار شدن ماشین های این و آن و رفتن به ناکجا روزگار بگذرانند) این را نیز اضافه کنم ،یک بازیگر لذوما نیازی به دانش ستاره شناسی و شناخت ،تصویر ،حتی بازیگران دیگر را نداشته باشد ،اما حد اقل نشان میدهد از چند کیلومتری مراکز آشنایی با هنر هفتم را نیز ،نگذشته است و باز تکرار ،مکررات رانت ، و صورت و پول .والبته اصلی ترینش روابط ........یاندازند و در شوهای تلویزیونی با قهقهه های خود و عربده های مجریان نه چندان کمتر از خود، گوشها را آلوده میکند.(البته خواهند گفت ،خودشان اینرا میخواهند ،که احتمالا هم چنین است اما مگر راه دیگری نیز برایشان وجود دارد ،لابد بروند تو خیابان و با سوار شدن ماشین های این و آن و رفتن به ناکجا روزگار بگذرانند) این را نیز اضافه کنم ،یک بازیگر لذوما نیازی به دانش ستاره شناسی و شناخت ،تصویر ،حتی بازیگران دیگر را نداشته باشد ،اما حد اقل نشان میدهد از چند کیلومتری مراکز آشنایی با هنر هفتم را نیز ،نگذشته است و باز تکرار ،مکررات رانت ، و صورت و پول .والبته اصلی ترینش روابط ........
از لطف نیست ،در آنجا یک بازیگر ویا یککارگردان به اتهام رابطه با جنس مخالف (البته با اعتراض مفعول قرار گرفته شده) از ورود به بسیاری کشورها منع میشود و در برخی موارد حتی در بالاترین سطوح مملکت شخصی بدلیل ،رابطه جنسی از قدرت استعفا میدهد اما در اینجا فسیل های بی اخلاق افتخارشان ،صیغه کردن دختران جوانیست که جز جسمشان چیزی برای از دست دادن ندارند ،و ایشان این لطف را میکنند و آنانرا مورد تفقد قرار میدهند و با افتخار باد به غب غب میاندازند و در شوهای تلویزیونی با قهقهه های خود و عربده های مجریان نه چندان کمتر از خود، گوشها را آلوده میکند.(البته خواهند گفت ،خودشان اینرا میخواهند ،که احتمالا هم چنین است اما مگر راه دیگری نیز برایشان وجود دارد ،لابد بروند تو خیابان و با سوار شدن ماشین های این و آن و رفتن به ناکجا روزگار بگذرانند) این را نیز اضافه کنم ،یک بازیگر لذوما نیازی به دانش ستاره شناسی و شناخت ،تصویر ،حتی بازیگران دیگر را نداشته باشد ،اما حد اقل نشان میدهد از چند کیلومتری مراکز آشنایی با هنر هفتم را نیز ،نگذشته است و باز تکرار ،مکررات رانت ، و صورت و پول .والبته اصلی ترینش روابط ........(البته با اعتراض مفعول قرار گرفته شده) از ورود به بسیاری کشورها منع میشود و در برخی موارد حتی در بالاترین سطوح مملکت شخصی بدلیل ،رابطه جنسی از قدرت استعفا میدهد اما در اینجا فسیل های بی اخلاق افتخارشان ،صیغه کردن دختران جوانیست که جز جسمشان چیزی برای از دست دادن ندارند ،و ایشان این لطف را میکنند و آنانرا مورد تفقد قرار میدهند و با افتخار باد به غب غب میاندازند و در شوهای تلویزیونی با قهقهه های خود و عربده های مجریان نه چندان کمتر از خود، گوشها را آلوده میکند.(البته خواهند گفت ،خودشان اینرا میخواهند ،که احتمالا هم چنین است اما مگر راه دیگری نیز برایشان وجود دارد ،لابد بروند تو خیابان و با سوار شدن ماشین های این و آن و رفتن به ناکجا روزگار بگذرانند) این را نیز اضافه کنم ،یک بازیگر لذوما نیازی به دانش ستاره شناسی و شناخت ،تصویر ،حتی بازیگران دیگر را نداشته باشد ،اما حد اقل نشان میدهد از چند کیلومتری مراکز آشنایی با هنر هفتم را نیز ،نگذشته است و باز تکرار ،مکررات رانت ، و صورت و پول .والبته اصلی ترینش روابط ........
در انتها باید اشاره داشته باشم که آنقدر این سینماتوگراف گفتنی دارد که اگر مجالی بود بدون نام بردن از فضولات آنچنانی ،به اساس مطلب ، بزودی میپردازم ،ظریفی میگفت دست به اندازه آدمها نزنید زیرا تغییر که کردند نه شما را میشناسند نه خود را .بله اما وقتی پای پول به میان آمد ،مگر آنها را که نام آدم رویشان میگذاری ،واقعآ همانند که میگویی؟
چرا که در فرهنگ ما این نام و شهرت است که مورد توجه است ،نه بازی ،بازیگران که هر روز شاهد افت فیلمها و بخصوص بازیها هستیم ،فیلمهایمان هم اگر یدک کش جنبه سیاسی و مثلا حقوق بشری نباشد ،حتی بصورت سمبلیک ،از صد کیلومتری هیچ جشنواره ای هم عبور نخواهد کرد ،و برخی حاضرند برای مطرح شدنشان و شهرت و البته پول به جیب زدنشان ،بسیار موارد را وجه المسالحه قرار دهند .دلیل تراشیشان هم اینست ،در این مملکت چی سر جایش هست که ما بفکر سینمایش باشیم ،وقتی تازه به دوران رسیده ای برای یک تاتر ،آنقدر پول میگیرد ،ما چرا بار خود را نبندیم .مگر در فیلمهایش جز جر و واجر کردن خود کار دیگری هم بلد است که تندیس هم میگیرد ،پس اکنون که ایشان ها برای فریادهای( بیمارگونه شان ) اینگونه میشمارند چرا ما از قافله عقب بمانیم ،وقتی (کارگردانی ) با آن ادعاها التماس بازیگر را میکند تنها برای پول تا بیایند و قسمت چهارم یک مجموعه سوخته را بسازد ،میخواهید طرف فکر نکنه ،جدی جدی بازی بلده و واقعا به دلیل بازیش بوده که جایزه خارجی گرفنه ،و تا دیروز در جیبش شپش سه قاب میریخت ،امروز در آنسوی جهان ،مدعی آموزش بازیگر شده و دکانی را انداخته ،،احتمالا داستین هوفمن ها و وودی آلن ها باید بروند در مکتب این نابغه ایرانی بیاموزند. راست میگفتند قدما که ،سربالایی خر را میکشد و تعریف زیاد زن و مرد را ،البته از نوع (بازیگرش)را ترجیحٱ در اینجا منظور نگارنده است.چه زیبا گفت:
حرف نزدن، دلهره ای بودو حرف زدن و درست فهمیده نشدن،دلهره ای دیگر...!
سامان سامانی