اگر بخواهیم احساسات را تجزیه و تحلیل کنیم، تهش به جذب و دفع خواهیم رسید. شاید برایتان جای تعجب داشته باشد که احساس چه ربطی به قوانین و تئوریهای محکم جذب و دفع دارد.
احساسات در ضمیرناخودآگاه به وجود میآید و در زمانی که انتظارش را ندارید، خود را با استایلهای متفاوت(مثل محبت،گناه، عشق، نفرت و...) نشان میدهد.
احساسات هم مانند هر چیزی که در جهان هستی خلق شده است، دارای مدار و جاذبه است. شاید تعجب برانگیز باشید ولی انسان هم دارای مدار و جاذبه است، اما قادر به دیدن آن نیست.
جاذبه و دافعه احساسی کارایی آهن ربایی رو دارد که مخالف آنچه شما تصور میکنید، کار میکند. در آهن ربا همیشه نامهای مخالف همدیگر را جذب میکنند، در صورتی که احساسات، هم نامهای (هم حس) خود را جذب میکنند. برای مثال:
اگر شما دچار اندوه شده باشید، بیاراده احساسات ناخوشایندی مثل غمگینی، پرخاشگری، تنهایی و... را جذب میکنید و همین باعث میشود که احساساتی مثل خلصه، شادی و امید از شما دفع شود.
شاید با خودتان بگویید، پس چگونه بعضی اشخاص در اوج غم و اندوه، دچار احساساتی از چرخه دیگر مثل خشم، بیزاری، وحشت و... میشوند؟
چون همان اول به شما گفتم که احساسات هم دور خود مدار دارند که دقیقا مثل مدار اتمها است و احساسات اصلی(وحشت، تحسین، بیزاری، اندوه، شگفتی، خشم، هوشیاری، خلصه) مانند پروتون و نوترونهایی هستن که در مرکز این مدار ثابتند و احساسات فرعی مانند الکترونها دور احساسات اصلی میچرخن و این یعنی برخورد دو احساس متفاوت میتواند باعث رد و بدل احساسات فرعی شود. (همون رد و بدل الکترونها)
ادامه دارد...
نویسنده: سما یاورنیا