امروز مطلبی خوندم درباره ی اینکه ، بهتره برای کم شدن میزان سختی زندگی ، زندگی رو خیلی جدی نگیریم و فکر کنیم که یه بازی ویدئویی هستش که ما درونش حضور داریم، و هر چالشی هم که سر راهمون قرار میگیره برای اینکه بتونیم با حل اون چالش اجازه رفتن به مرحله بعد رو پیدا کنیم.
حس دوگانه ی عجیبی به این ایده دارم ، بنظرم هم جالبه و هم در عین حال احمقانه ست.
چطور میشه در اوج فقر بود و به بودن در یک بازی فکر کرد ، یا مثلا بیمار بود و اون رو چالشی برای رفتن به مرحله بعد در نظر گرفت.
اما نکته جالبش کجاست؟ اونجا که در انتها به این نکته اشاره میکرد که چه دیر چه زود همه ی ما قرار از این بازی game over بشیم ، پس چرا سخت بگیریمش و دست و پا بزنیم ؟!
هنوز نمیتونم تحلیل درستی از این ایده داشته باشم، اگه شما نظری دارید برام بنویسید