samira1370sadeghi
samira1370sadeghi
خواندن ۱ دقیقه·۱ ماه پیش

صاحب خانه خوب

وقتی مادرم به شهر خود برگشت ،خیلی گریه کردم برای من سخت بود

از شهری به شهری بروم که 14ساعت با اتوبوس زمان می برد تا برگردم.

بعد از مادرم صاحب خانه من کنار من بود و با مهربانی من را میان خانواده خودش

می برد.با فامیل ایشان آشنا شدم .مردم زحمت کشی بودند و بیشتر کشاورز بودند

بازاری ... من وقتی آنها را با مردمان شهرهای دیگه مقایسه می کردم خیلی عجیب بودند.

از این لحاظ عجیب که آدم حس می کرد در این شهر کم غریبه زندگی می کند

غریب نواز بودند ،همه حرفی راحت می زدند از زندگی خودشان تعریف می کردند

از درامد های بالای خود و ماشین های خارجی آنها ملاک پولداریشان محسوب می شد.

خیلی دوست داشتم با اینها رفت و آمد کنم ولی پول نداشتم .

من ماهی 12هزار تومان که شش هزار تومان کرایه خانه میدادم کجا!!!و

آنهای که درامد سالیانه 5میلیون داشتند .خیلی تفاوت داشتیم .

.......................

مردم مهربان
مردم مهربان


پزشکیپزشکی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید