این مطالب در سایت The Bellow آمریکا نوشته شده.جهت احترام به نویسنده مطالب بدون تغییر هستند.-م
در ماه جولای،جو بایدن ، نامزد انتخابات ریاست جمهوری آمریکا از برنامه آبوهوایی و زیرساختی خود رونمایی کرد.بایدن در این برنامه از خودروسازی،زیرساختها،رسیدگی به نابرابری نژادی،حمایت از نیروی کار،ایجاد انرژی تجدید پذیر گسترده و تولید 10 میلیون شغل جدید صحبت کرد.
این موضوع واکنشهای متفاوتی داشته.بعضی ها این را «رادیکالیسم فریبنده» نامیدند و برخی دیگر معتقدند که این همان توافقنامه محیط زیست جدید "Green New Deal" سال 2008 است و فقط اسم آن فرق میکند.هردو طرح بایدن و توافقنامه سال 2008 به شدت وابسته به انرژیهای تجدیدپذیر متغیر مانند نور و باد است و هدف آن Carbon Free کردن اقتصاد است.انرژیهای تجدیدپذیری مانند نور و باد که گاز گلخانهای ایجاد نمیکنند نقش اصلی را در چیزی که «مخلوط انرژی» نامیده میشوند دارند:ترکیبی از انرژی هسته ای موجود ، تجدیدپذیرهای تجدیدپذیر متغیر ، انرژی برق آبی و زیست توده.
متأسفانه ، دیدگاه تجدیدپذیرها به عنوان یک فناوری کاملاً هماهنگ و خنثی از کربن بیش از آنکه علمی باشد عاشقانه است.
به عنوان مثال کالیفرنیا را درنظر بگیرید.از سال 2001 این ایالت تلاش کرده تا انرژی های تجدیدپذیر را جایگزین سوختهای فسیلی کند.اما ناپایداری شبکه الکتریکی ناشی از آن باعث قطعی برق طی دوره گرما در ماه اگوست شد.یا وقتی که در ماه بعد آتش سوزی رخ داد لایهای از خاکستر آسمان را فراگرفت و یک سوم جذب انرژی خورشیدی در این ایالت را کاهش داد.
اما ناپایداری شبکه تنها بخشی از مشکل است.انرژی در کالیفرنیا علی رغم هزینهی کمتر نصب لوازم انرژی بادی و خورشیدی،برای مصرف کنندگان بشدت گران بوده است.از سال 2011 تا 2019 که ایالت لوازم انرژی تجدیدپذیر خود را افزایش داده هزینه انرژی در این ایالت 30% افزایش پیدا کرده است.
کالیفرنیا میتواند نشان دهنده زندگی در آمریکا درصورت اجرای برنامه بایدن باشد.اگر این مقداری که کالیفرنیا برای انرژی های تجدیدپذیر خرج کرده است بر روی انرژی هستهای خرج شده بود تا الان به هدف «دکربونایز» رسیده بود.به همین دلیل هر برنامه آب و هوایی که اولویت آن هسته ای بیش از منابع دیگر نباشد،به جای حل مشکل،بر مشکلات می افزاید.
برتری هستهای
بیشتر نگرانیهای مربوط به انرژی هستهای به علت ترس ناشی از دوران جنگ سرد و سلاح های هستهای آن است.اما خوشبختانه،علی رغم تاریخ و پایه علمی مشترک ، بمب اتم و انرژی هستهای غیرنظامی هیچ شباهت دیگری ندارند.راکتورهای هسته ای مانند بمب اتم منفجر نمیشوند و زبالههای هسته ای مانند انفجار اتمی درخشان نیستند.
درطول هفت دهه خدمت رسانی ، انرژی اتمی نشان داده است که از هرنوع انرژی در مقیاس کلان ایمن تر است.در طی یک سال، ساکنین نزدیک نیروگاه های اتمی کمتر از کسی که در سال تنها یک موز خورده باشد مورد تابش قرار میگیرد.اگرچه به نظر مسخره میآید، اما عناصری مثل اورانیوم و پلوتونیوم دارای نیمه عمر طولانی هستند و تابشی که از آنها ساطع میشود به قدری کم است که با خیال راحت میتوان آن را در دست نگه داشت.همچنین نیروگاههای هستهای قابل اطمینانترین انرژی درحال حاضر هستند.راکتورهای هستهای به طور معمول سالها به طور مداوم کار میکنند.ناوگان فعلی نیروگاههای هستهای حداقل 80 سال طول عمر مفید دارند.
بسیاری از حامیان انرژی هستهای توجه خود را به فناوریهای نواورانه محدود کردهاند که سالها با تجاریسازی فاصله دارند و به کمک عظیم دولت نیازمندند.به نظر میرسد که این پیشرفتها چشمگیر و بالقوه مفید باشند.اما بیاری از راکتورهای موجود در ناوگان جهانی دارای تواناییهای هستند که میتوانند «پیشرفته» نامیده شوند: نیروگاه BN-800 درحال حاضر روسیه یک راکتور تولیدکننده سریع است،به این معنی که میتواند از ضایعات هستهای به عنوان سوخت استفاده کند.همچنین راکتور CANDU طراحی شده در سال 1950 آنقدر کوچک است که «مدولار» در نظر گرفته میشود و همچنین میتواند از اورانیوم یا توریوم غنی نشده به عنوان سوخت استفاده کند.انرژی هستهای فعلی درحالحاضر عالی کار میکنند.
احتمالا بزرگترین دغدغه فعالان محیطزیست ضد هستهای ، مسئله رفع زبالههای رادیواکتیو است. اما همه زبالههای هستهای یکسان نیستند.در حقیقت، بیشتر آنها از زبالههای سطح پایین (LLW) تشکیل شده است که از لباسهای محافظ ، مواد تمیزکننده،تجهیزات و ابزارهای درمعرض تابش نوترون تشکیل شده است.پسماندهای LLW حدود 90 درصد حجم پسماندها را تشکیل میدند اما تنها 1 درصد آنها رادیواکتیویته است و میتواند با خیال راحت و برای همیشه دفع شود. پس از حدود نیم دهه تامین انرژی بدون کربن در هسته راکتور، خود سوخت اورانیوم باید جایگزین شود.این زباله سطح بالا (HLW) بسیار رادیو اکتیو و بادوام طولانی هستند که عموم مردم تصورات کاریکاتوری از آن دارند.این زبالهها فقط 3 درصد از کل زبالههای هستهای را تشکیل میدهند.برای بیان این نکته،همه زبالههای تکل تاریخ نیروگاه هستهای آمریکا میتواند در منطقه ای به اندازه یک زمین فوتبال و به اندازه نیمی از ارتفاع یک بال توربین بادی قرار بگیرد.
درهمین حال ، انرژِهای تجدیدپذیر وابسته به آب و هوا برای تولید همان میزان انرژی هستهای به 400 تا 450 برابر زمین نیاز دارند.تسطیح یک منطقه بزرگتر از تقریبا یک سوم کل ایالتهای آمریکا برای تولید انرژی به نظر قابل قبول باشد، اما این تنها مشکل نیست.یکی دیگر از مشکلات این است که برای ذخیره این انرژیها نیاز به استفاده از باتریهای لیتیومی است.اما میزان نیاز معدنی مورد نیاز و این واقعیت که لیتیوم مستلزم بهرهبرداری از کشورهای عمدتا درحال توسعه است ، این انتخاب را نه تنها ناکارامد ، بلکه غیراخلاقی میکند.با داشتن ذخار فراوان اورانیوم در ایالات متحده ، درحال حاضر توانایی تامین نیازهای راکتورهای آمریکا وجود دارد.
توافق هستهای جدید
هیچ برنامه هستهای بدون مداخله سنگین دولت آغاز نشده است(زیرا تامین این سرمایه برای اشخاص خصوصی بیشازحد سنگین است.کمپین بایدن میگوید که میخواهد برای کاهش هزینههای هستهای به «نوآوری» و «تجاری سازی سریع» اعتماد کند ، اما این شبیه به تقاضای باران از خدایان باستان میماند.
پیشاپیش قیمت در آمریکا بیشازحد است.سایر کشورها ، به ویژه کشورهایی که حداقل بخشی از صنایع هستهای آنها یارانهای هستند،کمتر از ما برای انرژی هستهای پرداخت میکنند.به عنوان مثال روساتوم روسیه ، از ظرفیت و تجربه صنعتی خود، دو اساس لازم برای تولید ارزانتر انرژی بهرهمند است.برخلاف بیشتر صنایع، نوآوری در صنعت هستهای به شدت گران تمام میشود.همانطورکه محققان میشل برتلمی و لینا اسکوبار رانگل اشاره کردند، هزینه تولید راکتورهای مشابه به شکل انبوه،به روش خط مونتاژ ،درحال کاهش است.
برای اینکه اینکار در ایالات متحده انجام شود،دولت فدرال میتواند بازوان هستهای جنرال اتمیکس ، جنرال الکتریک،وستینگ هاوس و دیگران را در یک شرکت سهامی عام ادغام کند.نهاد فدرال موظف است دکربوناسیون شبکه برق آمریکا را انجام دهد.
اول، ایالات متحده باید یک سیاست صنعتی مانند فرانسه و کره جنوبی اجرا کند، که با آنها اجازه میدهد برنامه هستهای خود را برای تولید راکتور لازم ایجاد کند.اگر میخواهند از مزایای گفته شده بهرهمند شوند باید راکتورها را دوباره استانداردسازی کنند.سالانه باید تعداد قابل توجهی راکتور احداث شود،بنابراین صنعت آمریکا مجبور است ظرفیت ساخت و ساز خود را به ویژه در صنعت آهنگری افزایش دهد.راکتورهایی که از قبل فعال هستند باید بررسی ایمنی انجام دهند که مجوز بهتری بگیرند. آنها همچنین باید به روزرسانیهای فنی شوند تا کارایی و ایمنی افزایش پیدا کند.در کنار ساخت راکتور، یک صنعت قوی چرخه سوخت داخلی برای تهیه اورانیوم نیاز است.
ثانیا،ایالات متحده مجبور است نیروی انسانی پرورش دهد.بهکارگیری این نیروگاههای جدید، ظرفیت برنامههای موجود مهندسی هستهای را هم در دانشگاه و هم در صنعت افزایش میدهد.در قوانین آموزش دفاع ملی نوشته در سال 1958 آمده که دولت فدرال باید از مشوقهای بازار چشم پوشی کند و مستقیما به موسسات آموزش عالی و دانشجویان در زمینه انرژی هستهای و زمینههای مرتبط کمک مالی اعطا کند تا همراه با صنعت رشد کند.بدون احتساب گسترش نیروگاهها و استفاده از کارخانه دابلیو کانیون به عنوان نمونه، حدود 250,000 کارگر ثابت برای کارکرد حدود 230 عدد از این کارخانهها نیاز خواهد بود.
اگر گسترش ناوگان هستهای با برنامه فعلی ادامه پیدا کند،میزان دکربونیزاسیون حدود 0.5% کمتر از 5% «قانون کربن» دولت سوئد خواهد بود.
اما کاهش تولید کربن اینجا متوقف نمیشود.هنگامه که شبکه انرژی ، هستهای و فاقد کربن باشد، میتوانیم توجه خود را به تولید گرمای صنعت، تولید هیدروژن و آمونیاک معطوف کنیم.ما همچنین میتوانیم حمل و نقل و کشاورزی را دکربونیزاسیون کنیم.Carbon - free کردن برق تنها بخش اول هدف بزرگتر دکربونیزاسیون آمریکا است.
از دهه 70 میلادی،آمریکا شاهد صنعتی شدن سریع،برون مرزی و احساس کاهش انتظارات بوده است.برنامههایی که به منابع تجدیدپذیر متکی هستند، بیانگر کاهش اعتماد به نفس در توانایی ملی برای غلبه بر مشکلات است. از آنجایی که ما روزی آرزوی آینده عالی برای همه را داشتیم ،بسیاری تعجب میکنند که چقدر راه باقی مانده است.
اما آینده بدون کربن امکان پذیر است.ما باید خود را به یک مسئولیت پذیری متعهد کنیم، تعهدی برای پایداری و برتری حتی در سختترین مشکلات.یک توافق هستهای سبز تحقق این رویا خواهد بود.
پ.ن 1: سایت The Bellows یک سایت به شدت راستگرا است و من کاملا حرفهایش را قبول ندارم.اما به دلیل احترام به نویسنده،متن بدون تغییر است.