جلسههای بیپایان... پروژههای دقیقه نودی... و اون ایمیل معروف "یه زحمتی بکشی..." 😅
آشناست، نه؟
به نظرم کارمندا (تو هر سطح و جایگاه) تو هر جای دنیا یه زبان مشترک دارن: زبان زخمها!
از نبود منابع کافی گرفته تا درصد البته خیلی کمی از مدیران که انگار باور دارن روزا باید 48 ساعته باشه!
از تکنیک زبان نقد و نصیحت لینکدینی که انصافاً خیلی خوب برا بعضی از رفقا اینتراکشن میگیره! بگذریم،
صادقانه این چالشها فقط بخشی از زندگی حرفهای ما نیستن، بلکه یه فرصت برای رشد و مدیریت بهتر خودمونه.
و البته شاید وقتی رشد کنیم و یه جایگاه مدیریتی بگیریم، خودمون هم اون ایمیل معروف "یه زحمتی بکش..." رو بفرستیم. چرخه ادامه داره!
تو این پست 2 تا نکته رو میخواستم بگم که تجربه شخصی خودم بوده و زندگیش کردم، اولیش این بود که به جای جنگیدن با چالش های که همه جای دنیا هم هست تبدیل شون کنیم به فرصت برای رشد و یکم ایزیگوینگتر باشیم. به خاطر خودمون نه کس دیگه.
"یه زحمت بکش رها کن"
دومیش اینه که اگر میخوایم قهرمانها رو توی تیممون نگه داریم، یا جذب کنیم حتماً ابزار لازم رو بهشون بدیم ! چون حقیقت اینه که دیگه کسی سوپرمن بودن با حقوق کارآموز رو قبول نمیکنه، حتی با بونوس. 😉
و در پایان یه راهکار
یه نفس عمیق بکش، یه لبخند بزن و به چیزهای خوبی که داری فکر کن، مثل امنیت! شغلی
چون اگه در جستجوی کاری، باید یه سوپرمن با حقوق یک کارآموز باشی بونوس هم داری البته ...
تقصیر بیزنس ها هم نیست شرایط میگن سخته انگار 😊
این چرخه رو تجربه کردی؟
