دردانه من،
میدانم،میدانم.
قرار بود دیگر برایت ننویسم.
به خاطر دارم که قرار بود دیگر مخاطب نوشته هایم نباشی.
همه چیز را به یاد میآورم.
لبخند هایت را،
موهایت را،
لب هایت را،
چشمانت،
نرمی دستانت،
گیسوانت،
عطر تنت..
من تک تک چیز هایی را که قرار بود فراموش کنم را از حفظم..
قرار بود فراموشت کنم؟
نشد.
به اِزایش من فراموش کردنت را فراموش کردم...