هرکس در اینجا تکه ای از وجودش را به خاک سپرده.بعضی ها پدرشان را
بعضی ها مادرشان را
بعضی ها اقوامشان را
بعضی ها رفیق و دوستانشان را
و بعضی ها . . .
حال من هم در این گورستان به سمت درخت نخلی قدم بر میدارم.جایی که در هفدهمین روزِ آذرِ سالِ هزار و چهارصد و دو،حوالی ساعت سه ظهر،زیر همین درخت نخل قدیمی،خودم را به خاک سپردم.