《 _خانم من دلم میخواد لاغر بشم.
باشنیدن این حرف فورا سرمو برمیگردونم و دنبال صاحب صدا میگردم
زهرا"ما به فامیلی صداش میکنیم و خب شاید خوشش نیاد"دختری که درس خون بود از عقب کلاس با اشتیاق به جواب خانم گوش میداد.
متوجه حرف های معلم نبودم"داشت درمورد شیر و نمیدونم چی حرف می‌زد که بخورن لاغر شن" دستمو فورا بالا میبرم و با تن صدایی بالایی میگم:
"خانم اجازه؟"
بدون اینکه از معلم جوابی دریافت کنم برمیگردم سمت زهرا و میگم
"زهرا تو فقط چهارده سالته..چرا از این سن ذهن خودتو درگیر اینجور مسائل میکنی...؟"
"تو لاغری درک نمیکنی"
به خنده میوفتم اونم از نوع عصبی...
"چی میگی..؟زهرا تو فقط چهارده سالته اگه از این سن به فکر این جور چرت و پرتا باشی کل زندگیت میشه فکر و خیال"
بغل دستیش که دوستشه و اونم اسمش زهراست میگه
"سنا تو درک نمیکنی.وقتی تمام فامیل و خونواده و همه،همه بگن چاق شدی،مواظب خودت باش چقدر احساس حقارت میکنیم"
"هرچیم که بگن بنظرت ارزش داره روان خودتو بخاطر نظر بی ارزش اونا بهم بریزی؟من دارم میبینمت..چاق نیستی.."
زهرا اولیه میگه
"منم اگه هیکل تورو داشتم حرفای انگیزشی میزدم"
دوباره به خنده میوفتم..
"داداش چه ربطی داره؟منو هم بخاطر ق.."
معلم حرفمو قطع میکنه
"بزارین درسو بدم عقبیم" 》
...
میدونستی اون کسی که بهش گفتی چاق الآن داره درد معده میکشه..؟
میدونستی اون کسی که بهش گفتی دماغش بزرگه الآن داره زیر تیغ جراحی خون میریزه..؟
میدونستی اون کسی که بهش گفتی زشت خیلی وقته تو آیینه خودشو نگاه نمیکنه..؟
میدونستی اون شخص درون گرایی که بهش گفتی مغرور از خودش متنفره..؟
میدونستی اون آدمی که بهش گفتی خنگ الآن از خوابش زده و داره مث سگ درس میخونه..؟
اونی که بهش کلی ناسزا گفتی افسردگی گرفته..؟
میدونستی با هر کدوم از حرفات چقدر آدم کشتی..؟
حرفهایی که می زنیم دست دارند، دستهای بلندی که گاهی گلویی را می فشارند و نفس فرد را می گیرند، حرفهایی که می زنیم پا دارند، پاهای بزرگی که گاهی جایشان را روی دلی می گذارند و برای همیشه می مانند، حرفهایی که می زنیم چشم دارند، چشم های سیاهی که گاهی به چشم های دیگران نگاه می کنند و آنها را در شرمی بی کران فرو می برند!...
هی تو!
اینو همیشه یجای ذهنت داشته باش...
اونی که خورد مرد..
اونی که پوشید مرد..
اونی که شاد بود مرد..
درس خوند مرد..
اونی که افسرده بود مرد...
اونی که لاغر بود مرد..
چاق بود مرد...
زشت بود مرد...
خوشگل بود مرد...
اونی که استرس داشت مرد...
اونی که وسواس داشت مرد..
اونی که رک بود مرد...
پس تو هم میمیری..یا امروز یا فردا
انقدر خودتو اذیت نکن
قبلا هم گفتم
یه روزی تو میمیری و یه روزی آخرین کسی که تورو می‌شناخت میمیره و خاطره تو از جهان پاک میشه
پس بیخیال..
یا امروز یا فردا
تهش مرگه/:
__________________^_^_________________
