درسته که بسیاری از مردم به این موضوع اعتقاد دارند که سطح رفاه در ایران و اروپا قابل مقایسه نیست و این موضوع تا حدودی نیز غیر قابل اجتنال است اما بیایید کمی این موضوع را از زوایای دیگر نگاه کنیم، در ابتدا به برخب مفاهیم کلی میپردازیم :
مقایسه سطح رفاه در کشورهای مختلف بر اساس چه شاخصهایی انجام میگیرد و کدام شاخصها استفاده بیشتری دارند؟
مشخصترین شاخصی که از آن استفاده میشود، درآمد سرانه است؛ شاخصی که کاملاً عینی است و به هیچ عنوان انتخابی و قضاوتی نیست. درآمد سرانه سادهترین شاخصی است که میتوانیم از آن استفاده کنیم تا متوجه شویم که افراد تا چه حد، توان خرید کالاها و خدمات را دارند. البته طبعاً ایراداتی به درآمد سرانه وارد است و بدون ایراد نیست. ولی از آن استفاده زیادی میشود و به عنوان یک معیار عمومی به حساب میآید.
آیا رفاه در ادبیات اقتصادی دنیا، تنها با مولفههای اقتصادی و مالی سنجیده میشود؟
با پیشرفتهایی که در سالهای اخیر مخصوصاً در قرن بیستم، در بخش اقتصادی کشورها پیش آمده، فهرستی از شاخصها و نیازهای دیگر بشر، وارد بحث رفاه شدند. شاید الان دیگر در دنیا بحث درآمد داشتن یا دسترسی به غذای کافی، معیار کاملی برای اندازهگیری رفاه نباشد. معیارهای جدیدی بسته به تحولاتی که در جوامع رخ داده، افزوده شده است. به عنوان مثال اکنون دسترسی به اینترنت یکی از شاخصهای رفاه است، یا دسترسی به رسانههای آزاد، مشارکت افراد در فرآیندهای سیاسی و تصمیمگیری کشور نیز از شاخصههای رفاه است. اما همچنان بعد درآمدی رفاه غالب است و معیاری است که اندازهگیری آن کاملاً صریح و روشن است و به صورت ضمنی نیست. این شاخص برای عمده کشورهایی که درآمد پایینی دارند، مساله مهمی محسوب میشود.
اگر چه بر اساس مبانی نظری اقتصادی شروط لازم برای دستیابی به سطح بالاتر رفاه مشخص است، اما اندازه گیری و تعیین سطح کمی رفاه دارای پیچیدگی های زیادی است. یکی دیگر از متداول ترین شاخص های کمی که در علم اقتصاد با تقریب مناسبی می تواند تحولات رفاهی یک کشور را در طی زمان و در مقایسه با سایر کشورها بسنجد، تولید ناخالص داخلی سرانه کشورهاست. البته تولید ناخالص داخلی خود از تعادل عوامل متعددی از متغیر های اقتصادی از جانب هر دو بخش عرضه و تقاضای اقتصاد تعیین می شود و در نتیجه اگر این شاخص های اقتصادی در سطح مطلوبی قرار نداشته باشند، طبعاً میزان رفاه افراد جامعه نیز در سطوح پایین تری قرار می گیرد. به عنوان مثال اگر کشوری طی دوره های متمادی اقدام به ایجاد اختلال های قیمتی در بازار کند، شرایط رقابتی آزاد را مختل کند، مداخلات دولتی را در اقتصاد افزایش دهد، با اتخاذ قوانین و مجوزهای سخت و دست و پا گیر مانع فعالیت های بنگاه های اقتصادی شود، در نهایت باعث کاهش سطح رفاه جامعه می شود. بنابراین این عوامل اثر خود را بر تولید ناخالص داخلی سرانه یک کشور می گذارند و باعث می شوند روند آن نزولی شود و در مقابل رفع موانعی که توضیح داده شد منجر به بهبود رفاه طی زمان می شوند.
به گزارش ایبنا به نقل از بلومبرگ، شرکت سوئدی Intrum AB در مطالعهای در زمینه سطح رفاهی در اروپا بیان کرد: کشورهای آلمان و اتریش در رده بندی مرفه ترین کشورهای اقتصادی اروپا قرار دارند و یونان و لیتوانی کمترین رفاه را در کشورهای اروپایی دارند.
کشورها بر اساس شاخص هایی از قبیل توانایی پرداخت به موقع قبوض، عدم وجود بدهی های وام، داشتن پس انداز و سطح سواد مالی ارزیابی شدند.
کارشناسان دریافته اند که مردم آلمان و دانمارک بالاترین توانایی در پرداخت به موقع قبض های خود را دارند. ساکنان مجارستان، جمهوری چک و استونی کمترین بدهی را برای وام دارند، در حالی که شهروندان سوئد و سوئیس می توانند یک ماه بیشتر از سایر ساکنان اروپا پس انداز کنند. کارشناسان همچنین دریافتند که بیشترین سواد مالی را مردم فنلاند و انگلیس دارند.
در بخش دیگری از این مطالعه مشخص شد که حدود ۴۵ درصد از مردم اروپا شکایت دارند که هزینه هایشان سریعتر از درآمدشان رشد می کند. یک چهارم مصرف کنندگان اعتراف کردند که در سال ۲۰۱۹ وام گرفته اند یا برای پرداخت قبض به کارت اعتباری متوسل شده اند.
در مقایسه با سال ۲۰۱۸، این شاخص چهار درصد رشد داشته است. در مورد پس انداز حدود ۷۵ درصد از مردم اروپا می گویند که می توانند هر ماه مبلغی از حقوق خود را پس انداز کنند، اگرچه بیش از نیمی از آنها از مقدار مبلغی که پس انداز می کنند راضی نیستند.
دیگر نکاتی که باید در نظر داشته باشیم شرکت هایی هستند که جدا از دولت درحال خدمت رسانی به مردم هستند .ازجمله آنها به طور مثال شرکت های خدمات منزل و نوع خدمات و کیفیت خدمات آنها هستنتد که میتوانند سوای از هزینه بر روی رفاه عمومی مردم تاثیرگذار باشند.