روزنامه همشهری - چهارشنبه ۲۲ مهر ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره ۳۵۲۴
واقعيت دنياي ما يكسان است، براي همه ما يكرنگ است. شما درخت را مي بينيد و ما لمس مي كنيم، حس مي كنيم. هنرمند،بينا و نابينا ندارد، من هم همان حسي را از آسمان دارم كه شما داريد. فقط شرايط روحي، رنگ ها را عوض مي كند
? ?
?
صنم آقابالا
دنيا چه رنگي است؟ اگر بخواهيم براي دنيا يا زندگي رنگ انتخاب كنيم، كدام رنگ را شايسته زندگي مي دانستيم؟ سبز،قرمز، آبي و...؟
اگر تابلوي سفيدي را دراختيارمان مي گذاشتند اولين چيزي كه مي كشيدم چه بود؟
كوه، دريا،درخت و... ؟
سبز و قرمز و آبي، كوه و دريا و درخت را مي توان در تمامي تابلوها ديد. اما اگر تابلوهاي نقاشي نابينايان باشد چه معناي مي دهد؟
نرگس اسلامي شرار كه نابيناي مادرزاد است، مي گويد: دنيا رنگ ندارد، يعني آنقدر رنگارنگ هست كه انتخاب رنگ بي معنا مي شود. بستگي به شرايط و حالات روحي آدم دارد، اما امسال دنيا سبز بود.
۱۳ نابينا كه 8 نفر از آنها نابيناي مطلق هستند، گرد هم جمع شده اند تا رنگ دنيا را به تصوير بكشند. آنها دنيا را كه هم معنا با طبيعت مي دانند در 40 اثر نقاشي با تكنيك رنگ و روغن در فرهنگسراي سالمند به نمايش گذاشته اند. عسگري، مسوول روابط عمومي فرهنگسراي سالمند در اين خصوص مي گويد: اين نمايشگاه كه شايد براي اولين بار باشد برگزار مي شود از 18 تا 23 مهرماه ادامه دارد و زيبايي آن در تابلوهاي نقاشي است كه نابينايان كشيده اند. او عنوان نمايشگاه را نقشي به يادگار ذكر مي كند.
حسن محمدي كه از يكسالگي يكي از چشمانش را از دست داده و در 15 سالگي نابيناي كامل شده است مي گويد: دنيا شايد قرمز باشد، قرمز رنگ زندگي است، شايد هم چون من از قرمز خوشم مي آيد دنيا قرمز باشد. شايد هم به خاطر پرسپوليس، اما محمدجواد جمشيديان كه 8 سال بيشتر ندارد و اوهم نابيناي مطلق است با مكثي طولاني مي گويد: دنيا آبي است، آبي قشنگ ترين رنگ است. استقلال هم آبي است، دريا و آسمان آبي است. من هم آبي هستم.
ولي در آخر همه شان از اينكه براي دنيا رنگ انتخاب كنند پشيمان مي شوند. نرگس اسلامي شرار كه 26 سال مسوول كانون فرهنگي نابينايان مهرگان نيز هست، نزديك به يكسال و 4 ماه است كه زيرنظر آقاي احمدي نقاشي مي كند و قبلا هميشه فكر مي كرده است كه نمي تواند يا نمي شود كه نابينايان نقاشي كنند و وقتي براي اولين بار آقاي احمدي به او نقاشي كردن ياد داده، خوشحالي و تعجب را احساس كرده است. حاج سعدالله احمدي، استاد نقاشي نابينايان كه خود جانباز جنگ تحميلي است، بعد از جنگ به امر آموزش به قشر جانبازان پرداخته و اين توانايي را در نابينايان، بعد از جانبازاني كه قطع نخاع شده بودند و توانسته بودند نقاشي كنند، ديده است. او با افتخار از تابلوي نقاشي جانباز نابينا مهندس سيدعليرضا هاشمي نام مي برد كه در سال 72 به قيمت يك ميليون دلار خريدار داشت.
در سال 82 احمدي به همراه هنرجويان نابينايش تصميم به برگزاري نمايشگاهي از آثار نقاشي مي گيرد كه موفق مي شوند و 2 نمايشگاه نقاشي در سال 82 برپا مي كنند. تجربه موفق در نمايشگاه پيشين آنها را مصمم به برپايي نمايشگاه سوم مي كند. احمدي مي گويد: چرا كه نابينايان نقاشي نكشند؟ آنها نژاد برجسته خدا هستند.
اولين تابلوي حسن محمدي نقاش جوان نابينا، فقط آسمان بوده، آسمان آبي صاف، تابلويي را هم كه مي خواست نقاشي كند باز آسمان بود و دريا و جنگل اولين باري كه نقاشي كشيدم باورم نمي شد. همه خوششان آمده بود، اما خودم كه نديدم. نمي دانم چه مي كشم، حس مي كنم.
تابلويي را كه براي نمايشگاه ارايه داده قشنگ ترين تابلويش مي داند و از همه بيشتر دوستش دارد. جنگل،جاده و ديوار شكسته يك باغ، نقاشي مورد علاقه اوست.
چندين تابلوي نقاشي هم از زهرا شاكري است كه وي، هم نابينا و هم ناشنوا است. حس غريبي در تابلوهايش موج مي زند. نرگس شرار هم، تابلوي مورد علاقه اش غروب خورشيد و يك تك درخت خشك است. رنگ غالب تابلو نارنجي است . تابلو غمگين است، اما خودش به رغم آنكه آدم شادي است، اين تابلو را خيلي دوست دارد و مي گويد: واقعيت دنياي ما يكسان است، براي همه ما يكرنگ است. شما درخت را مي بينيد و ما لمس مي كنيم، حس مي كنيم. هنرمند،بينا و نابينا ندارد، من هم همان حسي را از آسمان دارم كه شما داريد. فقط شرايط روحي، رنگ ها را عوض مي كند. سفيد و سياه معنا ندارد. ولي كمك مي كند تا رنگ هاي ديگر را كم رنگ تر و پررنگ تر كنيم. بايد روي همه قوانين پا گذاشت. رنگ قانون ندارد. نقاشي هايشان دنيايي از حرف است. حرف از چيزهايي كه هيچ وقت نديده اند، اما لمس كرده اند.