کتاب قدرت عادت، کتابی که چارلز دوهیگ آن را در سال 2012 نوشته است، هر فرد موفقی قطعا این کتاب را خوانده است.
این کتاب در زمینه شکل گیری عادت ها صحبت می کند و این که این عادت ها هستند رفتارهای ما را شکل می دهند. دلیلی که شاید مغز ما تمایل به داشتن یک کار روتین و روزمره دارد برای این است که عادات باعث می شود مغز ما بیشتر استراحت کند و کمتر درگیر تلاش باشد.حفظ کردن تلاش و و فعالیت ذهنی کار دشواری است برای همین قدرت مغز ما به اشتباه کاهش پیدا کند ممکن است متوجه مسائل مهم نشویم.
چارلز دوهیگ عادت ها را به اجزای کوچکتری تقسیم بندی می کند تا بتوانیم آنها را به راحتی تحت کنترل داشته باشیم. با تغییر عادت های منفی به سوی عادت های مثبت می توانیم گامی رو به جلو داشته باشیم .
همه ما عادت های بدی داریم که مانند لباس تنگ و تاریک به ما چسبیده شده و هر کاری برای درآوردن لباس می کنیم. نمی دانیم چطور می توانیم از دست این عادت های بد و خسته کننده خلاص شویم.
امروز در مورد یک راه حل کاربردی صحبت می کنیم، راه حلی که چارلز دوهیگ در کتابش صحبت می کند. با فروش 62 هفته ای نشان می دهد که جز پرفروش ترین های کتابِ نیویورک تایمز بوده و انتشارات هورمزد با چاپ هجدهم و نوزدهم در حوزه کتاب های کسب و کار نشان می دهد کاربردی ترین کتاب در حوزه عادت، جنبه های اجتماعی / تحول (روانشناسی) است.
دوهیگ در کتابش می گوید که ما فکر می کنیم هر عادتی، فقط یک عادت است. و از یک چیز ساده تشکیل شده است. در صورتی که هر عادت از سه بخش تشکیل شده است.
بخش اول سر نخ یا همان محرک باعث می شود که ما را به اتفاق اشتباه می برد و عادت بدی را شکل می دهد. بخش دوم یک کار روتین انجام می دهیم و بخش سوم؛ بخشی که در آن پاداش می گیریم.
این پاداش باعث می شود حس خوبی به ما بدهد و دوباره این کار را تکرار کنیم.
حالا اگر بخواهیم یک عادتی را تغییر دهیم باید این سه بخش را مانند حلقه هولوهاپ تکرار کنیم.
حالا در شرایطی می خواهیم یک عادت اشتباه و غلط را ترک کنیم با ترک عادت حالمان خوب نمی شود و مدام به دنبال جایگزین می گردیم. یا گاهی نمی توانیم از پس عادت بر بیاییم. ناامید شدن و شکست هایی پی در پی به دنبال دارد.
دلیل این شکست ها این است که پاداش ها احساس خوبی به ما می دهند. ولی باید این را بدانیم که هر چقدر این عادت ها تکرار می شوند باعث می شوند احساس خوبی به ما می دهد و تا جایی که شاید تبدیل به زیاد وری در عادت شود.
پس شکستن عادت ها کار بسیار سختی است و سریع نبوده و نیازمند زمان است ولی امکان پذیر است.
گاهی شکستن عادت ها غول بسیار بزرگی است که به کمک سر نخ و پاداش می توان ان را شکست داد.
در صورتی که گاهی به اشتباه مردم فقط روتین را تغییر می دهند.
مثلا ما عادت ورزش کردن؛ عادتی که همه به نوعی برای انجام دادنش با مشکل روبرو هستند. برای اینکه این عادت را را شکل بدهید یک جفت کفش در کنار تختخوابتان قرار دهید. ولی برای این که بتوانید این روند را تسریع ببخشید باید یک پاداش کوچک نیز برای خودتان در نظر بگیرید مانند یک تکه شکلات...
شاید به نظرتان خنده دار بیاید که خیلی ما ورزش می کنیم تا وزنمان پایین بیاید یا اندام ورزیده و خوش فرمی داشته باشیم اما این عادت باعث می شود در ما شکل بگیرد.
کافی است احساس ما از این فرایند خوش بیاید و مدام در پی انجام بهتر آن باشیم. بعد از این که این احساس خوش در ما شکل بگیرد چه با خوردن شکلات چه با نخوردن شکلات باعث می شود ورزش کردن جز کارای روتین ما باشد.تا جایی که بتوانیم کلا شکلات را حذف کنیم. این حلقه تکرار باعث می شود عادت بدی را جایگزین عادت خوب کنیم.
پس سرنخ، روتین، پاداش مهم ترین اجزا برای شکل دادن عادت خوب است.
پس شما هم می توانید عادات که پیروزی و شکست در زندگی تان به آن وابسته است تغییر دهید و شاهد تغییرات مثبت در زندگی تان شوید.