یک Workaholic کسی است که به کار اعتیاد پیدا کرده و احساس میکند مجبور است بیش از حد کار کند.
این اعتیاد به کار معمولاً منجر به نادیده گرفتن دیگر جنبههای مهم زندگی میشود، مانند روابط شخصی، سلامتی و فعالیتهایی که باعث فراغت خواهند بود. ورکهولیکها اگر از کار خود فاصله بگیرند معمولاً زندگی آنها به شرایط عادی برنگشته و زندگی دشوارتری را خواهند داشت، آنها ناخودآگاه کار را بالاترین ارزش زندگی خود میدانند و کار را ارجح از همه چیز قرار میدهند.
کارهولیسم یا ورک هولیسم نه تنها در مورد کار کردن بیشتر نیست؛ بلکه به وسیلهٔ یک جبر درونی در ذهن برای کار کردن نیز قابل شناخت است، کارهولیکها ممکن است حس هویت و ارزش شخصی خود را از دستاوردهای کاریشان بدست آورند، که منجر به ایجاد یک چرخه از بیشتر و بیشتر کار کردن برای حفظ آن ارزش میشود.
هر چند متعهد بودن در کار، یک ویژگی مثبت و اخلاقی است اما کارهولیسم میتواند پیامدهای منفی بر سلامت جسمی و روانی، روابط و حس خوشبختی داشته باشد.
معتاد به کار کسی است که به کار اعتیاد پیدا کرده و احساس میکند مجبور است به طور بیش از حد کار کند اما نه کار بیش از حد بلکه وسواس گونه. معمولاً برای این افراد جدا شدن از کار حتی برای نوشیدن یک لیوان چای، یک فنجان قهوه و یا حتی صرف غذا بسیار دشوار است و حتی در زمان استراحت هم ذهنشان درگیر کارشان است، حتی در ساعات غیرکاری یا تعطیلات و ... کار را در الویت بالاتری نسبت به همه چیز قرار میدهند.
دلایل متعددی برای ابتلا به کار وسواسگونه وجود دارد که برخی از آنها عبارتند از:
فرار از اضطراب و استرس:
بسیاری از ما در زندگی خود تجربیات ناخوشایندی مانند اضطراب و استرس را تجربه کردهایم. یکی از دلایلی که میتواند منجر به اعتیاد به کار شود، فرار از همین مشکلات، استرسها و شرایط نامطلوب زندگی شخصی است. افراد به طور ناخودآگاه خود را با کار مشغول میکنند تا به عنوان یک هواسپرتی، جایگزین درمان یا پیدا کردن ریشه مشکلات شود. این موضوع به مرور زمان اعتیادآور میشود و افراد مضطرب نسبت به سایرین آسیب پذیرتر هستند.
تنهایی:
حس تنهایی و نداشتن روابط اجتماعی، ضربههای روحی یا روانی، از دیگر علل اعتیاد به کار هستند. افراد تنها یا منزوی برای پر کردن خلا تنهایی خود به کار پناه میبرند و در بلندمدت به این اعتیاد مبتلا میشوند.
جلب توجه:
جلب توجه و تایید میتواند عامل اعتیاد به کار وسواسگونه باشد. البته نمیتوان این موضوع را به طور کامل رد یا تایید کرد. چرا که معتادان به کار غالباً به دنبال جلب توجه یا تأیید دیگران نیستند، بلکه در وهله اول به دنبال ایجاد حس رضایت و سرخوشی در خود هستند.
تشویق:
تشویق دیگران به معنای تأیید آنها نیز هست. نتیجه تشویق، رضایت، لذت و میل به ادامه کار است. مثلاً گفتن "آفرین، تو خیلی متعهدی".
ویژگیهای شخصیتی:
کمالگرایی از جمله ویژگیهای شخصیتی هستند که میتوانند خطر ابتلا به اعتیاد به کار را افزایش دهند. افراد کمالگرا به دنبال ایدهآلترین حالت ممکن هستند و از نظر آنها همیشه همه چیز باید به نحو احسن انجام شود. هیچ چیز نباید خللی در پیشبرد اهداف ایجاد کند، حتی اگر آن خلل خودشان باشند.
در جامعهای که سختکوشی و کار ارزشمند محسوب میشود و تشویق به کارکردن نیز ارزش است، افراد به راحتی به اعتیاد به کار مبتلا میشوند.
در چنین شرایطی، آنها باور دارند که برای رسیدن به موفقیت، کار بیش از حد ضروری است و این موضوع را به راحتی برای خود توجیه میکنند. آنها ادعا میکنند که تنها با تعهد و کار بیوقفه میتوانند به نتایج مطلوب دست پیدا کنند، در حالی که این نگرش با اشتیاق به کار واقعاً تفاوت دارد.
کار در زمانهای نامناسب: غرق در کار میشویم. گویی نیرویی نامرئی و چسبنده ما را به کار بیش از حد وادار میکند.
احساس گناه و بطالت: در زمانهای استراحت، مرخصی یا تعطیلات احساس گناه و بطالت میکنیم.
درگیری ذهنی با کار در لحظات خواب: ذهنمان در لحظات خواب درگیر کار است و اضطراب رهایمان نمیکند تا زمانی که آن را به سرانجام برسانیم.
اما نقش سازمانها و مدیران چیست؟
برنامهریزی دقیق و اولویت بندی وظایف: سازمانها باید وظایف را به طور دقیق برنامهریزی و اولویت بندی کنند و آنها را به طور شفاف به کارکنان خود ابلاغ کنند.
استخدام نیروی انسانی جدید: در صورت وجود فشار کاری زیاد و کمبود نیروی انسانی، سازمانها باید نسبت به استخدام نیروی انسانی جدید اقدام کنند.
فضای کاری و فرهنگ سازمانی مناسب: ایجاد فضای کاری و فرهنگ سازمانی مناسب به منظور ایجاد تعادل بین کار و زندگی شخصی از جمله اقداماتی است که سازمانها می توانند انجام دهند. برای مثال، شفافیت در انتظارات، تعیین ساعات کاری مشخص در طول هفته، مدیریت مرخصی ها و تا حدی کنترل این موضوع
ارائه امکانات رفاهی مناسب: ارائه امکانات رفاهی مناسب میتواند به ارتقای سلامت و شادابی کارکنان و پیشگیری از اعتیاد به کار کمک کند.
بررسی فشار کاری هر تیم و عواقب آن: بررسی فشار کاری هر تیم و عواقب آن، به صورت فردی و گروهی، میتواند به شناسایی و رفع عوامل زمینهساز اعتیاد به کار کمک کند.
عوارض جسمی و روانی: زمانی که دچار عوارض جسمی و روانی ناشی از کار بیش از حد میشویم.
آسیب به روابط: زمانی که روابطمان با خانواده یا دوستانمان آسیب میبیند. زمانی که منزوی میشویم و از اجتماع دوری میکنیم.
ترک اعتیاد به کار یک فرایند کاملاً ذهنی است و به آگاهی، پذیرش و آمادگی و اراده برای بهبود نیاز دارد.
مراجعه به تراپیست: میتوانیم برای دریافت کمک به یک تراپیست مراجعه کنیم.
صحبت با همکاران و مدیران: میتوانیم در مورد انتظاراتمان با همکاران و مدیرانمان شفاف صحبت کنیم و حتی از آنها کمک بگیریم.
تغییر سبک زندگی: میتوانیم سبک زندگیمان را تغییر دهیم. مثلاً وقتی مسافرت هستیم نوتیف گروه کاریمان را ببندیم و به تماسهای کاری پاسخ ندهیم یا در روزهای تعطیل یا زمانی که مرخصی هستیم لپ تاپ یا هر وسیله ای که ناخودآگاه ما را به سمت خود جذب میکند را از زاویه دیدمان دور کنیم.
کمک گرفتن از دیگران: میتوانیم از خانواده، دوستان و حتی همکارانمان کمک بگیریم. مثلاً اگر در مرخصی هستیم، حتی اگر خودمان به آنها رجوع میکنیم، به ما گوشزد کنند یا از خانواده و دوستانمان درخواست کنیم بعد از تایم کاری مد نظرمان بهمان یادآوری کنند که محل کار را ترک کنیم.
در نهایت، این ساعات طولانی کار نیست که باعث فرسایش یا مشکلات جدی روحی و روانی میشود، بلکه نوع وسواسگونه انجام کارها است که باید جدی گرفته شود.
مطالعه مقالات و تجربیات دیگران:
خواندن این مقالات و مطالعات انجام شده خالی از لطف نیست و امیدوارم تجربه این افراد برای شما هم مفید باشد.
خیلی مشتاقم تجربههامون رو باهم به اشتراک بگذاریم و از هم یاد بگیریم.
#من_نیز_یک_معتاد_به_کارم :)
منابع:
How Being a Workaholic Differs from Working Long Hours — and Why That Matters for Your Health
How to Break Your Addiction to Work
Workaholism facts and statistics: everything you need to know