آیا تا به حال به داستان اسباب بازی ها به عنوان یک فیلم تخیلی فکر کردهاید؟ من فکر میکنم اون داستان موضوعات جالب زیادی داره که میشه در اینترنت اشیا به کارشون برد. زمانی که مردم شروع به زیادتر کردن وسایل هوشمند خونه هاشون کردند، در واقع اونا یه بستری ایجاد کردند برای رفتارهایی مانند داستان اسباب بازی ها، مثه شخصیتهای اعتیادآور و درگیریهای رهبری.
محصولات دیجیتال وقایع را به اطلاع شما میرسونند. بطور مثال اون دایره قرمز رنگ با عددهای داخلش که همیشه اتفاقات جدید هر برنامه را به شما اطلاع میده. اگر چه ممکنه از نظر ما آزاردهنده باشه اما به هرحال این موضوع برای هر اپلیکیشن خیلی ارزشمنده. اگر این نوتیفیکشنها باعث بشن که ما اون اپلیکیشن را باز کنیم یه شانسی همیشه وجود داره که ما، برنامه را به حالت پرمیوم ارتقا بدیم یا اینکه داخلش خرید درون برنامهای داشته باشیم.
وقتی که هر اپلیکیشن بر اساس بیزینس مدل خودش کار میکنه، جنگشون برای جلب توجه ما میتونه عجیب باشه. و این یک استراتژی متداوله، جایی که تک تک اپلیکیشنها به خاطر منافع خودشون به یه کلیت آسیب میزنن (منظور حس خوب استفاده از گجتها است). بنابراین اگر این رفتار در همه وسایل موجود در خانه هایمان که از طریق اینترنت اشیا به هم متصل هستند - مثل سیستم امنیت، لوازم جانبی متصل یا اسباب بازی ها - گسترش پیدا کند چه فاجعهای اتفاقی میافته؟
بیاین دستگاههای هوشمندی که میتونه توی آشپزخانه باشه را بشماریم: فر، فریزر، کتری، تستر و… . وقتی هرکدام از اونها ساختار و حالت خاص خودشون را دارن چه اتفاقی میفته؟
هرچقدر ابزارهای هوشمند بیشتری داشته باشیم رقابت آنها هم بیشتر خواهد شد. این داستان طراحی «توستر براد» توسط سیمون ربودنگو است. براد یک تستر متصل به اینترنت است که فقط میخواد نون تُست درست کنه. براد به تسترهای دیگه حسودی میکنه و حتی اگر صاحبش از آن زیاد استفاده نکنه احتمال داره به یه خونه دیگه بره!
با مدل درآمدی «تیغ صورت و تیغهها» راحت میشه مدل درآمدی توستر براد رو توضیح داد. اون میتونه یک دستگاه نه چندان گرون باشه برای کارخانهای که میخواد نونهای تستش را بفروشه.
حالا فکرش رو بکنید براد چه کارهایی که هر صبح برای جلب توجه شما و استفاده ازش نمیکنه.
استراتژی تیغ صورت و تیغهها چیه؟
در این مدل درآمدی، شما یک کالا را به قیمت پایین میفروشید و از فروش کالاهای جانبی آن درآمد اصلیتان را کسب میکنید. مثل فروش تیغهای اصلاح ژیلت.
نمونه آشنای این مدل در ایران را میتوان شرکت ایرانسل نامید. اگر به خاطر داشته باشید تا قبل از شروع به کار ایرانسل همه بازار سیم کارتهای تلفن همراه در اختیار شرکت مخابرات (قبل از تغییر نام به همراه اول) بود و سیم کارتها قیمت بالایی داشتند. اما ایرانسل به مرور قیمت سیمکارتها را کاهش داد تا افراد بیشتری ترغیب به خرید سیمکارت ایرانسل شوند و آن بتواند از خدماتی که به افراد ارائه میدهد درآمد کسب کند.
حالا فرض کنید که دستگاههایی مثل «توستر براد» تعدادشون بیشتر بشه؛ اینجوری همه چیز به هم ریخته خواهد شد. در نظر بگیرید در خانهتون دستگاههای هوشمند متعددی وجود داره و هر لحظه سعی میکنند توجه شما را به خودشون جلب کنند. در نهایت ما با چیزی شبیه به اتاق اندی در کارتون داستان اسباب بازی (Toy Story) طرف میشیم. اسباب بازیهای اندی ترکیبی از اسباب بازیهای نو و قدیمی بودند و معمولا هم با همدیگر سر ناسازگاری داشتند.
یکی از اتفاقات اصلی در داستان اسباب بازی آمدن اسباب بازی جدید بود که اعضای اتاق موافق حضورش نبودن. وقتی اولین بار باز لایتر وارد اتاق شد، اسباب بازیهای قدیمی نگران شدند. چون بیش از حد زیبا و نو بود و اونها نگران این بودن که فراموش بشن. وودی هم احساس میکرد که حضور باز لایتر تهدیدی برای ریاست اونه.
حالا هم هر زمانی که یه وسیله هوشمند جدید در برابر وسایل قدیمیتر قرار میگیره همین تضاد و تداخل اتفاق میفته. آیا وسیله جدید توانایی متصل شدن و کارکردن با بقیه را داره؟ آیا اونها همدیگه را نادیده میگیرند و یا با همدیگه رقابت میکنند؟
در گوشیهای موبایل، اندروید و iOS کم یا زیاد دسترسی یکسانی (اجازه) به اپلیکیشنها داده شده است. آیا سیستم عاملهای آینده خانههای هوشمند باز هم اجازه یکسانی به همه وسایل خانه میدن یا نه اونها وظیفه مدیریت و رهبری همه دستگاهها را به یک دستگاه میدهند. اگر اینطور هست اون دستگاه چقدر باید هوشمند و مطمئن باشه؟
برای یک تصمیم گیری درست و آگاهانه که روی طیف وسیعی از سایر وسایل خانه تاثیر میگذاره، دستگاه اصلی باید درک کاملی از شرایط خانه داشته باشه. این شامل آنالیز رفتار اعضای خانواده و همچنین ارتباط با سایر وسایل میشه. در حال حاضر دستگاههایی مثل Amazon Echo یا Google Nest قصد دارند که به چنین جایگاهی برسند.
اما چرا ارتباط با سایر وسایل هوشمند؟ سیستم خلاقانه امنیت خانهی Point اعتقاد داره که جای دوربین مداربسته در خانه نیست! و قصد حذف دوربینهای مدار بسته از خانهها را برای حفظ حریم خصوصی افراد داره و میتونه صداهای مختلف رو تشخیص بده؛ مثل صدای آژیر یا شکستن شیشه، باز شدن در و هر چیز دیگه که فکرش را بکنید.
چنین تواناییِ اتصال به ابزارهای قدیمی آرزوی هر دستگاهیه که بخواد به عنوان رئیس وسایل هوشمند خانهها انتخاب بشه.
بازم دقیقا مثل تجربه وودی در داستان اسباب بازی ها، رهبری همیشه پر از چالشه و هرلحظه ممکنه با آمدن یک دستگاه هوشمندتر به خانه، رهبری دستگاه قبلی به خطر بیفته.
با رشد سریعی که تکنولوژی داره، رهبر وسایل هوشمند نیاز داره که همیشه در حال به روز رسانی یا جایگزین شدن باشه. یکی از مهمترین وظایف برای یک رهبر توانایی ارتباط بر قرار کردن با مردم است، در داستان اسباب بازی، اسباب بازیها سعی میکنن که واقعیت خودشون را از صاحبشون، اندی پنهان کنند. البته که این اتفاق برای کمدی اون کارتون اتفاق خوبی بود ولی اصلا برای اینترنت اشیا اتفاق قابل قبولی نیست.
در خانههای هوشمند آینده، بسیاری از اتفاقات، پیچیده و با درگیر شدن دستگاههای مختلف خواهد بود. اعضای خانواده نه تنها باید بدانند چه اتفاقی میفته، بلکه باید بدونن چرا و توسط کی اتفاق افتاده.
یک مثال میزنم؛ به عنوان مثال وقتی چراغهای هوشمند، پردهها، سیستم تهویه و تنظیم دمای خانه به صورت اتوماتیک روی حالت جدیدی تنظیم میشن. صاحبِ خانه باید بدونه که چه چیزی باعث این اتفاق شده است. آیا وضعیت آب و هوایی باعث این تغیر شده یا نه، رفتار اعضای خانه (مثلا باز کردن پنجره) باعث شده تا دستگاه تصمیم بگیره درجه اتاق را عوض کند. علاوه بر این کدام وسیله مسئول نهایی این تصمیم گیری بوده و به بقیه دستگاهها دستور داده تا آن کار را انجام بدهند؟ این مورد زمانی که نتیجه نهایی اتفاقات مورد رضایت ما نبوده خیلی مهم است تا بتونیم دلیل آن را بفهمیم.
یکی از جذابترین چالشهای طراحی پیش رو این است که بتوانیم این عکسالعملهای زنجیرهای را به شکلی مشخص کنیم که مردم آن را بفهمند و درک کنند. شاید یک روز آنها بتونند این موضوع را شبیه ماشین روب گلد برگ تجسم کنند.
اگه نمیدونید ماشین روب گلد برگ چیه این ویدیو را ببینید:
انتخابش با ما است که تصمیم بگیریم وسایل هوشمند چگونه رفتار کنند. ما نیاز داریم به این فکر کنیم چطوری یک رابط کاربری برای اینترنت اشیا طراحی کنیم که از نوتیفیکشنهای بیش از حد اجتناب کنیم. اتفاقی که امروزه در موبایل اپلیکیشنها زیاد پیش میاد.
با مطالعه معضلاتی مثل داستان اسباب بازی و توستر براد بهتره که طراحان برای این اتفاق آماده بشن.
مطلب اصلی را میتونید در لینک زیر مشاهده کنید.