یادمه یه زمانی استقلال به یه تیم دقیقه نودی معروف بود و دقیقا همون دوران منم شده بودم آدمی که به غیر از خوندن کتابای اصلی مدرسه ام مابقی کارام رو دقیقا در لحظه های آخر انجام میدادم و هربار دقیقا خودمو به این روش نع میکردم که اشکال نداره دقیقه نودی ها همیشه برنده ان! :دی
و البته و متاسفانه که نتیجه ی خوبی که هربار میگرفتم باعث میشد که من همچنان به اون روند ادامه بدم و از انجامش خوشحال باشم ولی این مدت زمان زیادی طول نکشید چون رفته رفته کارام تبدیل شده بودن به کارایی که دیگه دقیقه نودی نمیشد انجامشون داد و اینگونه شد که شاگرد اول تمام ۱۲ سال دوران تحصیل هیچوقت دانشگاه سراسری قبول نشد چون واقعا دیگه کاری نبود که بشه توی دقیقه نود انجامش داد.
در هرصورت بعد از کنکور و توی دانشگاه و تا خود امروز من هنوز این موضوع رو درون خودم حفظ کردم و باهاش دست و پنجه نرم میکنم اگرچه که بعد از دانشگاه و توی محیط کارسبکش فرق کرد ولی این موضوع فقط باعث شد که یکمی قبل از دقیقه نود به فکر انجامشون بییفتم و همچنان چون نتیجه ای که میخوام رو میگیرم توی همین مرحله ثابت موندم و هیچوقت کاملا اصلاح نشدم حتی توی مواردی اصلا اصلاح نشدم مثه اینکه من همچنان سالهاست که میخوام برم کلاس یوگا و یا ویلن و دفمو ادامه بدم و کلاس سلفژ برم و یا سالهاست که هزاران کار دیگه سبک اینا دارم که هیچ دقیقه نودی هنوز توی زندگیم واسشون پیدا نکردم :دی
البته این موضوع به همین راحتی که میگم هم نیست چون باعث میشه بعد از یه مدت بابت کارهایی که به تعویق انداختی کلی افسرده و سرخورده بشی و عذاب وجدانی که از این موضوع به سراغت میاد گاها مانع ادامه و یا تمرکز روی کارایی هم که داری سروقت انجامشون میدی میشه...
امروز بعد از مدت ها که تصمیم گرفته بودم شروع کنم یه بار دیگه تدتاک های مورد علاقمو ببینم و در موردشون بنویسم یا به بقیه معرفی کنم و همواره امروز و فردا میکردم بالاخره عملیش کردم و گفتم چه بهتر که ازاین قسمت شروع بکنم که دقیقا در مورد همین موضوع هم هست، توی این قسمت تیم اوربان که درواقع خودشو یه نویسنده-وبلاگنویس معرفی میکنه توضیح میده که ویژگی به تاخیر انداختن کارها توی همه آدما هست و همونقدری خودشو استاد این کار میدونه که من توی خلوتم خودمو استاد این کار میدونم...تیم توی این قسمت به صورت کاملا شوخ موضوعی کاملا جدی که شاید خیلی از آدما یا تمامشون از اون رنج می برند رو توضیح میده و علاوه بر اون در انتهای ویدئو توضیح میده که ما دو مدل به تعویق انداختن داریم و اگرچه که ویدئو کاملا با حالت طنزگونه ای تموم میشه ولی همین موضوع باعث میشه که اثرگذاریش درون آدم بیشتر بشه و تا ساعت ها مغز درگیر مفاهیم این ویدئو و پیدا کردن اموری که میمون بازیگوشه سکان را دست گرفته باشه...
اگر تا حالا این قسمت که یکی از قسمت های برتر سال ۲۰۱۶ هم هست رو ندیدید پیشنهاد میکنم که حتما ببینید، از طرفی خوشحال میشم اگه شما هم تو دستهی ما آدمهای به تعویق انداز هستید بگین چه شکلی سعی کردین که این موضوع را درون خودتون کمرنگتر کنید.