گروهبان ها امور اجرائی کلانتری ها را بعهده داشته و بیشترین ارتباط را با مردم دارند؛ در سایه این ارتباط امکان ابتلای آنها به سندرمی وجود دارد که از این پس آن را با عنوان سندرم گروهبان خواهیم شناخت.
مراجعین کلانتری ها را اقشار مختلف مردم با انواع درجات علمی و جایگاههای شغلی و اجتماعی تشکیل میدهند.
ممکن است گذر یک استاد دانشگاه یا هنرپیشه مشهور یا یک پزشک، تاجر و ... در نقش های شاکی یا متهم به کلانتری بیافتد و انجام امورات آنها به گروهبان ها محول میشود.
فرقی نمیکند متهم باشد یا شاکی، طبیعتا" عموم مراجعین کلانتری ها هنگام صحبت و برخورد با گروهبان رسیدگی کننده به پرونده برای تسریع در رسیدگی یا از ترس عواقب احتمالی سعی میکنند با نهایت احتیاط و احترام رفتار کنند.
پس از مدتی با تکرار این روند، گروهبان مذکور با تعداد زیادی از افراد جامعه در ارتباط بوده که در برخورد با وی از موضع ترس، احتیاط و احترام برخورد کرده اند و از آنجا که بسیاری از آنها جایگاههای اجتماعی، اقتصادی و علمی بالایی نیز داشته اند، آن گروهبان به نوعی احساس مهم تر و بالاتر از دیگران بودن پیدا کرده و در واقع به سندرم گروهبان دچار میشود.
سندرم گروهبان ممکن است عواقب ناخوشایندی هم برای فرد مبتلا و هم برای اطرافیان و مخاطبین وی داشته باشد و مشکلات فراوانی ایجاد کند، از غرور و تکبر و بداخلاقی و رفتار نامناسب با مراجعین و گاها" بی پروایی و رفتار خطرناک یا آزار دهنده و ... تا تعمیم همین رفتار در خارج از محیط کار و ادامه آن در خانواده و جامعه.
سندرم گروهبان منحصر به افراد نظامی نبوده و ممکن است بستر شکل گیری آن در هر بخشی که دیگران از موضع ترس، احتیاط و احترام اجباری به متصدیان امور مراجعه میکنند وجود داشته باشد.
شما چند نفر را میشناسید که به سندرم گروهبان دچار شده اند؟
روشنگری: موضوع این پست عزیزان خدوم انتظامی و نظامی کشور نبوده و عناوین بصورت نمادین استفاده شده است.
یادآوری: سندرم گروهبان مبنای علمی ندارد و این عنوان برای اولین بار همین حالا خلق شد!