به نظرم کاربرد شعر و سخن مسجع یا قصار :
بیشتر , برای خاتمه دادن به گفتگو باشد , نه آغاز یا ادامه آن .
در فرهنگ ما اشعار حالت قدسی و مقدس یافته اند , همگان این گونه تصور می کنند که با ارائه بیت شعری از شاعری یا گفته قصار , یا حدیثی منسوب به افراد مقدس , ... , دیگر از کاربرد استدلال و برهان و شرح و تفصیل اندیشه خود بی نیاز می باشند .
البته این که در مورد موضوع یا مفهومی شعری گفته شده باشد , یا کسی که او را بزرگ می شمارند سخنی در این مورد گفته باشد , می تواند نشانه این باشد که گفتگو و تفکر در باره آن موضوع دارای سابقه بوده است .
اما , به هر حال , این اشعار , احادیث , جملات آهنگین , عبارات مقدس , و مانند این ها به نظر می رسد بیشتر به "امتناع تفکر" یاری می رسانند تا به فکر واداشتن دیگران !؟ .
به نظرم این ناهنجاری فرهنگی را , نیز , مرهون تلاش ادیان سازمان یافته و انحصارگران فرهنگی اقتصادی اجتماعی باشیم ؟ .