... و خدایی که در این نزدیکی نیست ! , در دسترس نیست تا بتوان از او پرسید با آن چه از جانب او ادعا , استنباط یا تفسیر می کنند : موافق است , یا مخالف ! ؟ .
... و مدیری که جلسه دارد : و نمی توان از دست زیر مجموعه اش بدو شکایت برد ! , و معمولا نظرات خودشان را به عنوان دستور مدیر القا می کنند ! .
... و فردی که هزاران سال پیش درگذشته و امروزه بدرستی نمی توان فهمید چه تفکری داشته است و براستی چه گفته یا نگفته ! , و منظورش چه بوده است !؟ و شرایطی که این سخنان را بر زبان رانده چه بوده ؟ .
... و شهیدی که نمی توان نظرش را در مورد آنان که پیراهن اش را بر سر نیزه کرده اند پرسید ! .
... و پدری که همواره بیرون خانه کار می کند و ناگزیر بایستی نظر مادر را در مورد این که نظر او چیست پذیرفت ! .
و هر موجود و مفهوم خواه واقعی یا خیالی و موهوم , اما "غیر قابل دسترس" ی , که به استناد رفتار , گفتار یا اراده یا فرمان او در خفا یا در گذشته , به زبان رمزی و یا به زبان بیگانه ! , سلطه ای بر دیگران هموار می گردد , زور و جبری به کار برده می شود , قانون و قاعده نامربوطی اعمال می شود , شرایط ناخواسته ای تحمیل می گردد و ...
همان گونه که می بینید این الگوی تعاملی خاص , امروزه در کلیه ارتباطات اجتماعی به فراوانی مورد استفاده قرار می گیرد .
کارکرد این الگو تقدیس و پنهان سازی و اعمال زور و جبر است .
رنگ و لعاب بخشیدن به سلطه , و پنهان ساختن آن .