در صفحه 179 کتاب نویسنده پرسشی را از زبان ریچارد ایسترلین تاریخ نگار اقتصادی مطرح می کند : چرا کل دنیا توسعه پیدا نکرده است ؟
وقتی فناوری های اولیه دوران سرمایه داری در اختیار همه هست و می توان از آن کپی کرد !؟
همچنین دریای بزرگی از سرمایه جهانی وجود دارد که می توان آن را به خدمت گرفت , اگر کشورهای فقیر می توانند سرمایه را قرض بگیرند و ایده های لازم برای توسعه را هم از دیگران کپی کنند , پس چرا همه آنها در نوع خودشان انقلاب صنعتی نداشته اند ! ؟
سپس پاسخ می دهد :
حتی تا سال 2050 هم کل دنیا توسعه نخواهد یافت برخی کشورها بی شک فقیر و راکد باقی خواهند ماند .
و برای این فقر و رکود دو دلیل می آورد :
1- جغرافیای بد : که گریزی از آن نیست .
2- سیاست بد : که تغییرش به طرز شگفت آوری سخت است .
کشور ما با جغرافیای بد رو در رو هست , اما منابع نفتی و ثروت ملی تاثیر آن را خنثی می کند .
اما سیاست بد , سیاستی که تغییرش بلحاظ قدسیت یافتن آن و غیر قابل تغییر شدن اش با گزاره های ایدئولوژیک و جزم اندیشانه دشوار و حتی به نظر ناممکن می رسد , یا رسانده می شود ! , مهمترین مانع رشد و توسعه کشور می باشد .