By Rainer Strack, Miguel Carrasco, Philipp Kolo, Nicholas Nouri, Michael Priddis, and Richard George
پیش بینی کمبود نیروی کار نشان می دهد، هر سه کشوری که ما مورد مطالعه قرار دادیم باید با انجام اقداماتی حساب شده نیروهای کاری بسازند که برای آینده آماده باشند. حکومت و رهبران شرکت های بزرگ حقوقی باید چالش های خاصی را که بر اساس آمار و تحقیقات به آن دچار خواهند شد(آتوماسیون بیشترین تاثیر را در این بخش ها خواهند گذاشت) و چگونگی کمک به افراد برای قابل اشتغال نگه داشتن آنها با حفظ مهارت های آنها را بشناسند.
در مرحله بعد آنها باید مطمئن شوند که کارکنان در طول زمان با کامل شدن متقاضیان برای مهارت مختلف به یادگیری ادامه می دهند. به طور خلاصه، کشور ها باید نیروی کار سازگار بسازند.
اگر عمیق تر در تجزیه و تحلیل ها فرو رویم، می توانیم خانواده های شغلی (خانواده هایی شغلی که گروه های مورد بحث بالا را تشکیل دادند) که بر اساس پروژه ی خط پایه در سال 2030 بیشترین مازاد و کمبود مطلق را خواهند داشت، شناسایی کنیم.(نمایش 7 را نگاه کنید)
این خانواده های شغلی، حوزه هایی که به بیشترین اقدام و پشتیبانی از طرف سهامداران را نیاز دارند بازتاب می کنند. در اینجا آلمان، آمریکا و استرالیا اشتراکاتی با هم دارند.
برای مثال همه ی سه کشور اطلاعات و سوابق کارمندان نشان می دهند که یکی از مشاغل با بیشترین مازاد را تشکیل می دهند(1/9 میلیون برای هر سه کشور). متشابها ، هر سه کشور با سراشیبی ای از کمبود متخصصین عملیات های تجاری(کسانی که عملیات های تجاری را شناسایی می کنند و نیاز های مشتریان را شناسایی می کنند) روبه رو خواهند شد.
حذف امور روزانه و تکراری حقوقی، حسابداری، امور اجرایی و حرفه های مشابه، این امکان را برای کارمندان فراهم می کند که وظایف استراتژیک تری را بر عهده بگیرند.
البته، با اینکه دگر برای انجام بعضی کار ها نیازی به انسان ها نیست، برای کمک به توسعه ی آتوماسیون وجود آنها ضروری است. تصمیم ها باید بر اساس قوانین حاکم بر استفاده از ابزارهای جدید و چگونگی پیاده سازی و نگه داشت نرم افزار ها و روبات هایی که آن وظایف را انجام می دهند، گرفته شود.
علی رغم محدود شدن نیاز به نیروی انسانی برای انجام بسیاری از امور روزانه و اجرایی، فناوری می تواند شغل های جدیدی مانند توسعه دهندگان نرم افزار ها، تحلیل گران داده، تست کننده های امنیت سایبری و سایر متخصصان دیجیتال را در همه ی بخش ها به وجود آورد.
شاید نیاز هایی به نقل و انتقال دادن، ارتقا مهارت، یا باز یابی مهارت های افراد_و حتی شاید بازتعریف بسیاری از شغل ها_ وجود داشته باشد. با اینکه این بازارها ها از نظر پذیرش فناوری خصوصیات مشترکی دارند، تفاوت های قابل توجهی پدیدار می شوند.
مثال در ایالات متحده، در همه ی شش شغلی که در حال آتومات شدن با تکمیل شدن توسط فناوری هستند، نیاز هایی به مشاغلی برای توسعه، پیاده سازی و راه انداختن فناوری های جدیدبه وجود می آیند. این نقش ها 63 شغل به وجود خواهند آورد که اکثرا مربوط به حوزه ی علوم فناوری و اطلاعات و توسعه نرم افزار هستند.
افزایش آتوماسیون در مشاغل نیز فرصت های قابل توجهی به وجود می آورند. برای مثال حذف فعالیت های روزمزه، امور تکراری حقوقی، حسابداری، امور اجرایی و حرفه های متناظر، فرصتی برای کارمندان ایجاد می کند تا نقش های استراتژیک تری بر عهده بگیرند. این امر چگونگی تاثیر آتوماسیون بر نه نتها مشاغل کارگری بلکه بر مشاغل اداری را به تصویر می کشد.
ضمنا، مشاغلی که نیاز مند به توانایی های انسان از قبل همدردی، خیال پردازی، خلاقیت و هوش اجتماعی که نمی توانند با تکنولوژی جایگزین شوند هستند ، ارزشمند تر می شود. متقاضیان شغل هایی که به این توانایی ها نیازمند هستند،مثل؛ کارکنان سلامت و بهداشت، معلمین و مشاوران در حال حاضر به دلیل کمبود هایی که در گروه های شغلی دیدیم محدود هستند. در همین حال، بحران هایی مانند همه گیری کوید_19 اهمیت این مشاغل در تضمین رفاه اجتماعی را نمایان کرد.
مترجم: سارا اکرمی
منبع :
مقاله The future of jobs in era of AI
قسمت های قبلی و بعدی را از دست مدهید!