همانطور که کشور ها برای رویارویی با تقاضاهای عصر دیجیتال آماده می شوند، باید چالش هایی که سر راهشان خواهند بود را، بشناسند. این به معنی استفاده ی بیشتر از مدل های تحلیلی پیشترفته برای پیش بینی موجودی و تقاضای نیروی کار در بازار اشتغال و تبدیل آنها به اساسی برای استراتژیِ نیروی کار است. همچنین این امر به منزله ی تمرکز بر مدیریتِ جابه جایی نیروی کار به نحوی است که اقتصاد و اصطکاک اجتماعیِ مربوط به عدمِ تطابق موجودی و تقاضای نیروی کار به حداقل برسد.
برای کاهش این عدم تطابق در مهارت ها، دولت ها بایدسیستم آموزشی خود را به روز کنند. آنها باید موسسه های انعطاف پذیری تاسیس کنند، که می توانند نیاز های آینده ی کشور ها را پیش بینی کنند و دوباره روی ابرمهارت ها تمرکز کنند.
شرکت ها باید روی آکادمی های سازمانی، آموزشِ شرکت ها و ارتقا و بازیابی مهارت های نیروی کار فعلی شان سرمایه گذاری کنند. آنها همچنین باید اساس و فرآیندِ نیروی انسانی خود را تغییر دهند و رویکردِ لازم برای جذب و نگه داشت نیروهای دارادیِ استعداد هایِ لازم را تقویت کنند. شرکت هایی که در این موارد و تغییراتِ چشمگیرِ فرآیند هایشان سرمایه گذاری کنند، مزایای قابل توجهی نسبت به آن شرکت هایی که به فرآیند های فعلی شان می چسبند، دریافت خواهند کرد.
شاید مهمتر از آنها این است که با توجه به سرعت تغییرات دیجیتال، امروزه انجام این سرمایه گذاری ها ضروری است. کشور هایی که از آموزش برای ساختن مکان های جذاب برای شرکت هایشان استفاده می کنند، رقابتی با کشور های همسایه شان ایجاد می کنند.شرکت هایی که در این امر تردید کنند، خود را درحالی خواهند یافت که توانایی دستیابی به استعداد های مورد نیاز را ندارند و نمی توانند فرصت هایی که تکنولوژی با خود به همراه دارد را، به سرمایه تبدیل کنند.
در عصر دیجیتال، بقا و رونق به معنیِ درک و شناخت جابه جایی های فعلی، پیش بینی تغییرات آینده و تلاش مداوم برای ایجاد نیروی کاری سازگار، آماده برای آینده که توانایی حمایت و پشتیبانی از اقتصادی قوی و منصافانه را دارند می باشد.
مترجم:
سارا اکرمی
منبع:
The future of jobs in era of AI