داشتم کتاب اوضاع خیلی خراب است رو می خوندم که رسیدم به بخشی از کتاب که راجب یک تحقیق صحبت می کرد. موضوع تحقیق برام جالب بود برای همین رفتم سراغ منابع کتاب و اسم مقاله رو پیدا کردم و توی گوگل سرچ کردم و چندتا بلاگ و سایت رو خوندم. موضوعش برام جذاب بود برای همین تصمیم گرفتم تا یکی از جمع بندی ها و توضیحات که از همه کامل تر بود رو ترجمه کنم و باهاتون به اشتراک بگذارم!
برای اینکه بهتر با مفهوم کلی آزمایش آشنا بشید، توضیحات کتاب راجب به مقاله رو براتون گذاشتم. اول برین سراغ اون!
وقتی روانشناسان شروع کردند به پژوهش درباره شادی، یکی از اولین کارهایی که انجام دادند، تهیه پرسشنامه ای ساده بود. آنها گروه های بزرگی از مردم تشکیل دادند و به هر کدام یک پیجر -یادتان باشد این قضیه مربوط به دهه ی هشتاد و نود است- دادند. هر وقت پیجر به صدا در می آمد هر کسی باید جواب دو سوال را مینوشت:
در مقیاس یک عده میزان شادی خود را در همین لحظه با چه عددی نشان می دهید؟
در زندگیتان چه اتفاقی افتاده است؟
محققان هزاران امتیازدهی را از صدها نفر در طبقات اجتماعی و کاری مختلف جمع آوری کردند .نتیجه هم خیلی غافلگیرکننده بود و هم به شدت کسل کننده. تقریباً همه افراد در تمام اوقات عدد ۷ را انتخاب کرده بودند. در حال خریدن شیر توی مغازه :۷. رفتن به مسابقه بیسبال پسرم:۷. صحبت کردن با رئیسم در مورد فروش عالی به مشتری:هفت.حتی وقتی اتفاقات فاجعه بار پیش میآمد -مادرم سرطان گرفته، نتوانستم قسط وام خانه ام را بدهم، دست جونیور در حادثه ناگواری در بازی قطع شد- سطح شادی برای مدت کوتاهی به ۲ تا ۵ میرسید و بعد از مدتی دوباره به عدد هفت بر می گشت.
این وضعیت در مورد اتفاقات به شدت مثبت هم صدق می کرد : گرفتن پاداشی بزرگ در محل کار، تعطیلات رویایی، ازدواج. بعد از این اتفاقات افراد تا مدت کوتاهی اعداد بالاتر را انتخاب می کردند و بعد همان طور که قابل پیشبینی بود؛دوباره به عدد ۷ برمیگشتند. این موضوع همه را شگفت زده کرد .هیچ کس همیشه ی خدا خوشحال نیست، همانطور که هیچکس همیشه ی خدا ناراحت نیست. به نظر میرسد انسان ها فارغ از شرایط بیرونی، به طور مدام در حالت شادی کم اما نه چندان رضایت بخش به سر میبرند. میشود گفت اوضاع همیشه خوب است اما همیشه میتواند بهتر هم باشد.
نظریه نقطه تنظیم (set_point) الگوی اصلی تحقیقات در زمینه ی خوشبختی درونی(subjective well-being یاSWB) می باشد. در حال حاضر نزدیک به سی سال است که برای به دست آوردن نتایج جدید، این تحقیات تمدید و تجدید می شوند. لب مطلب این تئوری می گوید که نقطه ی تنظیم بزگسالان ،به استثنای هنگام برخورد باحوادث اصلی زندگی، عوض نمی شود!
همیشه تعدادی «داده های متناقض» وجود داشتند. برای مثال شواهد نشان می دهند که برخی اتفاقات اینقدر فجیع هستند (مثل فوت کودک) که نقطه ی تنظیم یک فرد را برای همیشه تغییر می دهند.
اما می توانیم این اتفاقات را «استثنا» بنامیم و تئوری را حفظ کنیم.
به هرحال، اخیرا نتایجی در حال ظهور هستند که دیگر نمی توان آنها را استثنا نامید؛ به همین دلیل تئوری نقطه تنظیم، نیاز به تجدید نظر و جایگزینی دارد. بسیاری از این یافته ها بر اساس پنل نظر سنجیِ اقتصادی ـ اجتماعی آلمان (SOEP 1984-) است که طولانی ترین سری زمانی موجود در مورد رضایت از زندگی را ارائه می دهد.
برخلاف این مرکزیت، مفهوم نقطه تنظیم دقیق تعریف نشده است. بر این اساس، سه تعریف جایگزین پیشنهاد می شود. بسته به اینکه از کدام تعریف استفاده شود، پی بردیم که در طول ۲۰ سال، ۱۴ تا ۳۰ درصد اعضای پنل آلمانی شاهد تغییرات زیاد و به ظاهر دائمی در نقطه ی تنظیمشان هستند.
همانطوری که تا الان متوجه شده اید، این حجم عظیم تفاوت، با تئوری نقطه تنظیم ناسازگار است. چالشی که محققین SWB با آن مواجه هستند، ساخت تئوری است که علاوه بر ثبات، این تغییر ها را نیز حساب کند.
مترجم:
سارا اکرمی
منابع:
مطلب رو از این سایت برداشتم: