بیدار شدن،بلند شدن،کلاس رفتن،سرکار رفتن،ناهار خوردن،شام خوردن،...خوابیدن؛
وسطش بیرون رفتن،فیلم دیدن،کتاب خوندن،تفریح کردن و ...
ذهن انسان در روز راجع به حدود هفت هزار موضوع فکرمیکنه پس اگه چیزی که دقیقا در همین لحظه به ذهنم رسیده رو ننویسم ممکن نیست بدونم در لحظه ی بعد هنوز هم بخوام اونو بنویسم یا نه.
اگه کاریو که باید در همین لحظه انجام بدم رو انجام ندم یا چیزی که باید در همین لحظه بنویسم رو ننویسم و به تعویق بندازمش تا مثلا بعد از ناهار یا بعد از کلاسم انجامش بدم،
وقتی کار اصلی رو که موتور ذهنمون بیست و چهارساعته به خاطر اونه که روی دور تند میچرخه انجام ندیم و بریم سراغ بقیه ی کارا
مثل این میمونه که آگاهانه و ارادی یک لایه روی اون بکشیم،طوری که انگار یک لایه خاک روش بریزیم و منتظر بشیم تا در وقت مناسب لایه برداریش کنیم و این لایه نه تنها تمیز نمیشه بلکه مدااااامم لایه های جدید روش میشینن.
اون موقع میشه که cash ذهن سنگین میشه و موقع لایه برداری ذهنی به مشکل برمی خوریم.
سکوت میکنیم،پرخاش می کنیم،میریم توی خودمون،خیلی دور و سنگین حرفمونو به مخاطب می زنیم و یا خیلی پیچیده چیزی که زمانی می خواستیم بنویسیمو مینویسیم.
همچنین ممکنه به خاطر همین تعویق شدید در لایه برداری به طور خیلی ناگهانی طوری خودمونو ابراز کنیم که حتی باورش برای خودمون هم سخت باشه!
درهر حال اینکه از خودمون یک انباری یا جعبه پر از جیزای متفاوت بسازیم،زیاد خوب نیست.
دست و پا گیر و سنگینه و دیر یا زود آزادی عمل رو از ما میگیره.
پس باید در فواصل زمانی منظم و نزدیک لایه برداری ذهنی رو انجام بدیم تا یک وقت سرریز نکنیم!