قسمت دهم جامعه شناسی به زبون خودمونی:)
این قسمت:آنارشیسم
آنارشیسم یکی ازون واژه هاس که یه حالتی داره آدم رو جذب میکنه تا بفهمه دقیقا چه معنیایی داره درواقع آنارشیسم به نوعی از حزبهایی گفته میشه که هرج و مرج طلب و آشوب طلبن و مخالف وجود هر نوع دولت و نظام حکومتی ان و همیشه از اون اینطور یاد میشه که یک مکتب دولت ستیزه.
بعد از سقوط پادشاهی عده ای از مردم بودن که اونهارو آشوب طلب میگفتن و با ایجاد هر نوع حکومت جدیدی مخالف بودن که در آینده آنارشیست نامیده شدن.
توی زبون سیاست و جامعه شناسی آنارشیسم رو نوعی نظام سیاسی اجتماعی بدون دولت میدونن که هیچ ساختار طبقاتی و حکومتی در اون وجود نداره و آنارشیست ها طرفدار جامعه ای بدون هرج و مرج و منظم هستن و همکاری داوطلبانه رو درست میدونن و طرفدار ایجاد گروه های خود مختارند نه سازمانهای دولتی.
جامعه آنارشیسم برای نظام اقتصادی معتقد به جامعه ای آزاده و معتقده که باید نظام اقتصادی بدون اجبار وبدون قدرتی سازمان یافته باشه و همچنین گروه های داوطلب خیلی بهتر از دولت های کنونی میتونن اقتصاد رو اداره کنن.
آنارشیسم یک تئوری جهان بینی خاص ارائه نمیده و مثل بقیه نظریهها در حال تغییره و
هر چیزی ازفردگرایی مطلق تا جمعگرایی کامل رو حمایت میکنه.
آنارشیسم به انواع مختلفی مثل آنارشیسم تحول خواه، کمونیست و فردگرا.فمینیست،دینی، سندیکاگراو...تقسیم میشه.
آنارشیسم سبز یا اکو-آنارشیسم یک مکتب فکریه که از آنارشیسم به وجود اومده ولی با تأکید ویژه بردغدغههای زیستمحیطی، اکو آنارشیسم معتقده که نقد تعاملات باید فراتر از انسان ها باشه وگسترده تر، به همین خاطر اکو انارشیسم شامل نقد تعاملات بین انسان و محیط زیست میشه، آنارشیسم سبز درعمل اندیشه ای انقلابیه که نهتنها طالب آزادی نوع بشره بلکه خواهان ایجاد آزادی برای انواع غیر بشری هم هست و هدف اون به وجود آوردن یک جامعه آنارشیست پایدار محیط زیستیه.
آنارشیسم در کشور هایی مثل آلمان،آرژانتین ،امریکا،اتریش،اسپانیا،استرالیا،اوکراین،ایتالیا،اسراییل،بریتانیا،بلژیک،ترکیه،چین،روسیه،سوئد،شیلی،کانادا،فرانسه،کوبا،مکزیکوسیتی وهند در دوره هایی اگرچه دوره هایی کوچک وجود داشته.
آنارشیسم از نظر روشهای اجرایی به دو دسته آنارشیسم انقلابی و آنارشیسم مسالمتجو تقسیم میشه. آنارشیستهای رادیکال (انقلابی) طرفدار ترور، اعتصاب و برانداختن ناگهانی تشکیلات دولت هستن. درسده ۱۹ اونها سیاستمدارها و پادشاهای زیادی رو ترور کردن؛اما آنارشیستهای مسالمت جو مثل لئوتولستوی، طرفدار عدم خشونت هستند.
عده ای از منتقدای این نظریه میگن که آنارشیسم چیزی جز فوران احساسات شوریده نیست و اون روخیالی کودکانه نام میبرن .
اما بازهم نمیتونیم تا چیزی رو در معنای واقعی خودش به کار نبردیم از اون به عنوان بد یا خوب یادکنیم.
سارا پورنصرالله ?