اگوست کنت رو همگی با این موضوع میشناسن که کسی بوده که ابتدا واژه فیزیک اجتماعی و بعد از اون واژه جامعه شناسیو ابداع کرده و درکل میشه گفت هدف کنت افرینش یه علم طبیعی جامعه بوده که بتونه هم تحول گذشته بشررو تبیین کنه و هم مسیر اینده اون رو پیشبینی کنه...
در19 ژانویه 1798 و در ششمین سال جمهوری نوین فرانسه اگوست کنت در مون پلیه به دنیا اومد و پدرش یک کاتولیک متعصب و یک سلطنت طلب محتاط بود ،پدر کنت از انقلاب بیزار بود اما این نکته رو فراموش نمی کرد که به هرحال داره در خدمت یک حکومت انقلابی کار میکنه ، حتی باوجود اینکه در اون دوره حکومت دچار طوفان سختی شده بود...
اگوست کنت در نوجوانی نحیف و دچار انواع بیمار یها بود اما بااین وجود در دبیرستان شهرش دانش اموز برجسته ای بود که علاوه بر درسخوان و سخت کوش بودن بسیار شورشی و نافرمان بود...
کنت از همون اوایل دوره دبیرستانش اعتقاد خانوادگی اش رو از دست داد و اعتقادی سرسختانه به جمهوری و ازادی پیدا کرد و همون موقع ها بود که در ازمون ورودی اکول پلی تکنیک نفر چهارم شد و در اونجا ادامه تحصیل داد مدتی اکول پلی تکنیک به خاطر اعتراض دانشجویان بسته موند و در این دوره کنت به تدریس خصوصی ریاضی می پرداخت ...
و در تابستان سال 1817 بود که کنت با سن سیمون که در اون زمان مدیر مجله صنعت بود اشنا شد (سن سیمون مردی خلاق و پرثمر ولی بی نظم و اتشین مزاج بود )او در کنت استعداد ویژه ای برای انجام دادن کار منظم و با برنامه تشخیص داده بود و اینگونه بود که کنت دستیار سن سیمون شد...
در سال 1824بود که سرانجام کنت رابطه اش رو با استادش بهم زد علت اصلی این نزاع گویا به خاطر اینبوده که سن سیمون و کنت درباره چگونگی انتشار مقالات کنت به توافق نرسیده بودن و سن سیمون مقالات کنت رو به اسم خودش منتشر میکرده و انتقاد های زننده ای از مقالات کنت میکرده و بعد از این بود که کنت استادش رو برای همیشه طرد کرد و در بعضی جاها گفته میشه که این درگیری هم علل فکری و هم علل مادی داشته و کنت از اینکه سن سیمون همچنان اون رو به عنوان مریدش میدید و نه یک همکار ازرده شده بوده ....
بعد از اینها کنت در جهان روزنا مه نگاری ازادی خواهانه و نخبگان دانشمند اوازه پیدا کرده بود اما بااین وجود و حتی بااینکه نظام کنتی مورد قبول عام شده بود کنت که مبتکر این نظام بود هنوز بدون سمت و کرسی و حقوق ماهانه بود...
در این زمان زندگی زناشویی کنت باعث شده بود تا کمی در زندگی اش احساس امنیت کند،او با زنی ازدواج کرد که در گذشته روسپی بود و در ان زمان مالک کتاب فروشی کوچکی بود ان دو بارها از هم جدا شده بودند و باز به یکدیگر برگشته بوند ....
کنت بیشتر به کار تکمیل فلسفه اثباتی اش می پرداخت و زمانی که این کار به سرانجام رسید او کرسی ای رسمی برای تشریح نظریاتش نداشت وتصمیم گرفت که بطور خصوصی یک رشته سخنرانی برای یک جمع دستچین شده ترتیب بده و در اون گزیده ای از فلسفه اثباتی اش رو ارایه بده و در همان زمان بود که کنت دچار بیماری روانی شدیدی شد و حتی تصمیم گرفت باانداختن خودش در رودخانه سن خودکشی کند که موفق نشد و با برگشت به زادگاهش بیماری اش رفته رفته بهتر شد ...
کنت می کوشید تاشرایط لازم رو برای استواری جامعه فراهم کنه و معتقد بود که جامعه بشری باید باهمون روشی مورد بررسی قرار بگیره که در جهان طبیعی به کار برده می شه ...
اگوست کنت علم اجتماعی نوینی را که تاسیس کرد نخست فیزیک اجتماعی نامید امااز انجا که تصور میکرد این اصطلاح او از سوی یک امار شناس اجتماعی دزدیده شده اصطلاح اجتماعی رو برای بررسی خویش ابداع کرد...
علم اجتماعی مورد نظر کنت در روش های تجربی و مبانی معرفت شناختی و همچنین در کارکردهایش برای نوع بشر نیز از الگوی علوم طبیعی پیروی می کرد وهمچنین کنت در سال1848 و چند روزی بعد از رخداد انقلاب فوریه جامعه اثباتیان را بنیان گذاشت وسرانجام در 1857 به علت سرطان داخلی جان باخت...
سارا پورنصرالله...