قسمت شونزدهم جامعه شناسی به زبون خودمونی:)
این قسمت :دموکراسی
معنی دموکراسی (به فرانسوی : Démocratie) تقریبا چیزی مثل حکومت کردن همه مردمه و یک روش حکومتیه که برای مدیریت کم خطا ،بر مردم حق مدار انجام میشه؛ که در اون حکومت فرد یا گروهی خاص حکومت نمیکنه بلکه مردم هستن که حکومت میکنن،
دمـوکراسی همــواره در حال توسعه و تغییره و برای همینه که تعریف دقیق و واضحی نمیشه براش گفت؛اما نکاتی هم وجود دارن که عده زیادی از مردم این نکات رو با دموکراسی مرتبط میدونن، مثـل ارزش وحقوق برابر انسان ها، آزادی اندیشه، آزادی چاپ و نشر و بیان، برابری انسان هادر مقـابل قانون وهمچنین برگزاری انتخابات آزاد.
(دموکراسی و دموکراتیک یک کلمه هستند و یه معنا میدن.)
در یک جامعه دموکراتیک (دموکراسی)با انتخابات عمومی و آزاد، اشخاصی که حق رای دارن می تونن به حزب و سیاست مدارهای مورد اعتماد خودشون رای بدن تا اونها در تصمیم گیری های ملی، منطقه ای ومحلی، نماینده ها و موکل هاشون باشن.
سیاستمـدار ها و احـزابی که بیشـترین آرا رو بیارن و اکثریت آرا رو بگیرن، قدرت بیشتری در گرفتن تصمیم ها دارن.
سیاستمدارهای انتخـاب شـده، نماینده های کسانی هستن که اونهارو انتخاب کرده و از همـین رو این نظام دموکراسی نـیابتی یا نمایـندگی نامیده می شه. دمـوکراسی نیابتی امـروزه یک نظام معمــول درجهــانه.
با وجود این که در یک جامعه دموکراتیک حـق تصمیــم گیری با اکثریته، گروه اقلیت هم همچنین حقـوقی دارن که نمیشه اون هارو به آسونی زیر پا گذاشت.
یک اصل اساسی در جامعــه دموکراتیک اینه که قدرت با احترام به حقوق بشر اعمال می شه؛ این به معنـی اینه که تصمیــم گیرندگان و قدرتمداران حق ندارن افراد و گروه هایی رو که نظراتی مخالف با نظرات اونها دارن رو ، سرکوب کنن و تمــام افـراد جامعه حق دارن نظرات خودشون رو بیان کنن.
یکی دیگر از شروط دموکراسی صحبت همراه با احترامه؛هم باید به اون چیزی که دیگران می گن گوش کرد و هم نظرات خود را بیان نمود.
احساس تعلق کردن مردم به جامعه برای یک نظام دموکراتیک کارآمد بسیار مهمه و این مردم هستن که ازطریق انتخابات عمومی سیاست کلی جامعه رو تعیین می کنن اما اونها باید همزمان بتونن بر زندگی روزمره شون ، مثل مدرسه، کار، محله و خانواده تاثیر بزارن.
گونههایی مختلف از دموکراسی وجود دارن و در جامعه بین المللل نیز شاهد چند گانگی دموکراسی هستیم؛ بین انواع گوناگون دموکراسی، تفاوتهای بنیادینی وجود داره که باعث چن دستگی بیشتر دموکراسی میشه.
بعضی از اونها نمایندگی و قدرت بیشتری در اختیار شهروندهاشون میزارن ،عده ای مشارکت نسبی شهروند ها و بعضی از حکومت ها فقط اسم دموکراسی رو با خودشون یدک میکشن در صورتی که مردم در اداره اون هیچ مشارکتی ندارن اگر مردم اون کشور اعتراضی به این نحوه دموکراسی بکنن ممکنه که بااونها برخورد بشه و از اون ها به عنوان آشوب گر و اغتشاش گر یاد میکنن.
در هر صورت اگه در یک دموکراسی، قانونگذاری دقیق برای جلوگیری از تقسیم نامتعادل قدرت سیاسی(برای مثال تفکیک قوا) صورت نگیره. یک شاخه نظام حاکم ممکنه بتونه قدرت و امکانات زیادی رو دراختیار بگیره و به اون نظام دموکراتیک لطمه بزنه.
در صورت نبود حاکمیت مسئولیتپذیر، ممکنه که حقوق اقلیتهای جامعه مورد سوء استفاده قرار بگیره که در اون صورت به اون استبداد اکثریت میگن.
از اصلیترین روندهای موجود در دموکراسیهای ممتاز میشه به وجود رقابتهای انتخاباتی عادلانه اشاره کرد. علاوه بر این، آزادی بیان، آزادی اندیشه سیاسی و مطبوعات آزاد از دیگر ارکان اساسی دموکراسی هستن که به مردم اجازه میدن تا با آگاهی و اطلاعات بر حسب علاقه شخصی خودشون رأی بدن.
انواع دموکراسی عبارتند از:
۱-دموکراسی بی واسطه یا مستقیم
۲-دموکراسی مبتنی بر نمایندگی
۳-دموکراسی خلقی یا توده ای
۴-دموکراسی مسیحی
از نظر برخی سیاستمداران و کارشناسان سید روح الله خمینی با عبارت «میزان رأی مردم است» بر جنبه مردمسالارانه حکومت اسلامی پس از انقلاب ۱۳۵۷ایران تأکید داشتهاست.
بسیاری از دولتمردان کنونی در جمهوری اسلامی نیز معتقدن «رأی مردم» میزان و پایه حکومت است، و حتی برای آن پایه و اساس فقهی قائل شدهاند.
محمود احمدی نژاد ششمین رئیس جمهور ایران ، مردمسالاری رو یک «امر اصیل» در کشور دونسته ونظام حکومتی ایران رو نمونهای از «مردمسالاری متکی بر ارزشهای اخلاقی و الهی» و «مردمسالاری دینی» را نقطه مقابل «لیبرال دموکراسی» میدونه.
از سوی دیگه، منتقدان نظام حاکم بر ایران آن را به نادیده گرفتن مردمسالاری متهم میکنن و مخالفان جمهوری اسلامی ایران اون رو دیکتاتوری دینی و نظامی میخونن که دموکراسی در اون وجود نداره.
بر اساس ردهبندی منتشر شده اسرائیل، تونس و مراکش به ترتیب بالاترین نمرات رو در بین کشورهای مردم سالار در سال ۲۰۱۷ کسب کردهاند. در حالی که یمن، عربستان سعودی و سوریه در پایین جدول امتیازات قرارگرفتن.
نقدی که همیشه به دموکراسی وارد بوده اینه که عده ای از نظریه پردازها مخصوصا اونهایی که تحت تاثیر کارل ماکس (۱۸۱۸-۱۸۸۳) قرار دارن،
مدعی شده ان که این اشکال که دموکراسی بیان میکنه صرفا حسی دروغین از مشارکت در تصمیم گیری سیاسی پدید می آره ولی در صورتی که مردم هیچ مشارکتی ندارن؛اون ها ادعا می کنن که شیوه های رای گیری تضمین کننده حکومت نیستن.
ممکنه برخی رای دهنده ها ندونن که نفعشون در انجام دادن چه کارهاییه ،یا گول سخنوری سیاسیون روبخورن ،طیف نامزدهایی که در اغلب انتخابات پیشنهاد می شن امکان انتخاب راستین رو برای رای دهنده ها فراهم نمی کنه و حتی گاهی در بعضی از حکومت خا دیده شده که انتخابات انجام میشه اما فقط به شکلی سوری و هر کسی رو رأس حکومت انتخاب کنه به عنوان منتخب مردم اعلام میشه .
مارکسیست ها این نوع دموکراسی رو (دموکراسی بورژوایی (دموکراسی طبقه بالای جامعه) ) می دونن که صرفا انعکاس دهنده مناسبات موجود قدرتن که خودشون حاصل مناسبات اقتصادین.
منتقدها به صورت کلی دموکراسی رو خیالی واهی می پندارن؛دعوی دیگری که علیه دموکراسی گفته میشه، عدم تخصص رای دهندگانه.
مشهور ترین منتقد دموکراسی افلاطون،بوده که لازمه تصمیم گیری درست سیاسی داشتن رو خبرگی وتخصص فراوون میدونه و این یعنی همون چیزی که بسیاری از رای دهندگان اون رو نمیدونن و بلد نیستن.
بنابراین دموکراسی بی واسطه قریب به یقین منجر به نظام سیاسی بسیار کم مایه ای میشه، زیرا حکومت در دست مردمی خواهد بود که مهارت یا معرفت چندانی در زمینه کاری که می کنن ندارن.
انتقادات مشابهی نیز به انواع دیگر دموکراسی می گیرن که یکی از اونها مسئله پارادوکسه ؛این موضوع این گونه مطرح می شه که مثلاً اگر من با موضوعی موافق باشم و رای اکثریت مخالف رای من باشه و به تبع نظام دموکراتیک رای اکثریت حاکم بشه، آن گاه وظیفه و تکلیف من چیست؟ آیا باید به اکثریت احترام گذاشت و از نظر شخصی و منافع خود چشم پوشی کرد؟ اگر آری مطرح می شود که چرا باید منافع و نظردیگران بر منافع و نظر من ارجحیت داشته باشد؟
در پایان اگر بتونیم کشوری رو و حتی جهان روبه شکل دموکراسی اداره کنیم شاید بتونیم جهانی بهتر وصلح مند تر داشته باشیم اما به شرط اینکه دموکراسی به معنای واقعی خودش اعمال بشه نه اینکه فقط از اسم اون استفاده کرد.
سارا پورنصرالله?