این روزا تقریبا اکثر هم سن و سالام عکسای فارغ التحصیلی شون رو همش استوری وپست میکنن و میبینم که به خودشون تبریک میگن ...
و واقعا متوجه نمیشم که چه تبریکی میتونه داشته باشه فارغ التحصیل شدن از یه دانشگاه اونم تو مقطع کارشناسی ...
حالا شاید من خودم ازین نظر برام عجیبه که حتی دانشگاهی ام که ازش فارغ التحصیل شدن دانشگاه خوبی ام نبوده و میشه گفت فقط یه موسسه غیرانتفاعی بوده ...
ولی واقعا برام جالبه و دوست دارم بدونم که چه تبریک گفتنی داره آخه؟
اما میدونین برای چی میخوام به خودم تموم شدن دوره کارشناسیم رو تبریک بگم؟
برای این که من الان دیگه خیلی فرق میکنم با سارای چهارسال پیش نه فقط از لحاظ علم و دونستن جامعه شناسی بلکه برای اینکه تو این چهارسال درسایی از زندگی گرفتم و به قدری رشد کردم و ازون سارایی که چهارسال پیش بودم فاصله گرفتم که حتی برای خودم هم عجیبه و این تغییرات رو مدیون قبول شدنم تو رشته جامعه شناسی توی یه شهر دیگه ام ...
و همچنان من معتقدم که چهارسال نه تنها زمان زیادیه بلکه میشه گفت چهار سالی که از ۱۸تا۲۲سالگی اتفاق میافته زمان خیلی خیلی تاثیرگذاریه و میتونه تجربیاتی به یِ شخص بده که سالهای سال بتونه ازش استفاده کنه
این تجربه ها چیزای مختلفی میتونن باشن که برای هرکسی میتونه متفاوت باشه
دوران دانشجویی برای بعضی ها میشه شیرین ترین دوران زندگیشون و برای بعضیاهم این شیرینی اونجوری که باید در نیومده و یه تلخی ایی تهش هست که بعضیا ازش فراری ان....
و خب برای من خیلی شیرین بود هرچند که لحظه های سخت تو این دوران کم نداشتم شاید حتی بعضی اوقات پشیمون هم میشدم ازاینکه اومدم یه شهر دیگه و دارم درس میخونم ولی در نهایت برای من شیرینه شیرینه این خاطرات و البته یه بغضی ام سراغم میاد وقتی یاداین میافتم که همه اون لحظه ها تموم شده و دیگه قرار نیست برگردن
:(
چند تا نکته ای هست که اگه شماهم مثله من یه دانشگاه شهر دیگه قبول شدید و قراره برید اونجا به نظرم اگه بهش عمل کنید خوبه:
معدلتون رو از همون اول بالا نگهدارید، ترم یکو دو بهترین ترم برای گرفتن نمره های خوبه چون درسا واقعا اسونه و اگه یخورده وقت بزاریدخیلی عالی میشه اما متاسفانه چون دیگه بچه ها فک میکنن که دیگه تو دانشگاه درس خوندن تموم شده اکثرا ترم های اول مشروط میشن:)
درکنار درستون تفریح هم بکنید اینجوری نباشید که یا فقط تفریح یا فقط درس یه برنامه ریزی بریزید قشنگ در طول هفته مختص درس باشه و اخر هفته هاهم مختص به گردش و ماجراجویی و خوش گذرونی:)
سعی کنید از تک تک لحظه هاتون لذت ببرید حتی اون لحظه هایی که بعد سلف اومدید سر کلاس ساعت دو و به شدنت خابتون گرفته...
الان که دارم اینو میگم از اعماق وجودم دوس دارم برگردم به اون لحظه ها:(
و با همه دوست بشید ولی سعی کنید بهشون همون اول اعتماد نکنید اول خوبه خوب بشناسیدشون ولی بازهم بهشون اعتماد نکنید تاکیدمیکنم هیچوقت به هیچکس اعتماد نکنید حتی هم اتاقی تون حتی اون کسی که شما فکر میکنید بهترین آدمه:)
و در اخر به نظر من نه فقط تو این دوران بلکه تو هیچ لحظه ای از زندگیمون نباید منتظر این باشیم که اون لحظه بگذره و اون اتفاق خوبه ک منتظرشیم بیاد سراغمون چون اون اتفاق خوب قرار نیست تو یک روز مشخص و ساعت معینی بیافته بلکه همون لحظه ای که تومنتظرشی داره اتفاق میافته و وقتی ازش بگذره یهو یادت میاد که عه اره چ لحظه خوبی بود و کاش دوباره برمیگشت...
ساراپورنصرالله