*قسمت هجدهم جامعه شناسی به زبون خودمونی*
سلام سلام سلاام مطلبی که براتون نوشتم از جمله مطلب هاییه که منتظرم ببینم نظراتونو راجع بش و ببینیم که ویرگولیا تفکرشون راجع به حقوق مردان وحقوق زنان دقیقا چیه:)
فمینیسم و رو قطعا همه یه چیزایی راجع بش میدونن ولی ماسکولیسم رو اونطوری که فک میکنم احتمالا کمتر کسی بدونه که چی هس و درباره چیه؟
در ادامه این دورو معرفی میکنم و هدف هاشون و نظرات مختلفی که راجع به دوتاشون هست رو میگم امیدوارم خوشتون بیاد و مهمتر از همه دوس دارم نظراتون رو درباره فمینیسم (حقوق زنان)و ماسکولیسم(حقوق مردان) بدونم:)
قطعا از همون ابتدای خلقت بشر همیشه این سوالا بوده که مرد برتره یا زن؟مرد کارای سخت تری انجام میده یا زن؟مرد کارای مفید تری انجام میده یا زن؟مرد زرنگ تره یا زن؟مرد عاشق تره یا زن ؟و هزاران هزار سئوال دیگه که به نظر من هیچکدومشون جواب مشخصی ندارن و نمیشه با قاطعیت دربارشون گف جوابش زنه یا مرد... .
رفته رفته با گذشت زمان و مدرن شدن جامعه زن ها دیدن که نه اینجوری نمیشه و یه جای کار میلنگه و این مدل زندگی کردن براشون معنایی نداره،قابل ذکره که در گذشته زن ها هیچ حقی در زندگی نداشتن و حتی اگر میخواستن راجع به زندگی خودشون هم نظری بدن با مخالفت شدید رو به رو میشدن،یا اصن فرزند های دختررو زنده به گور میکردن،یا اینکه خیلی از مردها به راحتی به خودشون اجازه میدادن که به زن ها تجاوز کنن و غیره و غیره که هممون میدونیم چه بی حرمتی هایی به زن ها شده و البته هنوزم در بعضی جاها متاسفانه شاهدشون هستیم.
در قرن هجدهم که با توجه به اینکه عصر روشن گری هم نامیده میشه بعید نیس که این تغییر وتحول ها توی اون قرن به وجود اومده باشه و جالبه بدونین که در این قرن اولین نویسنده فیلسوف زن کتابی رو با عنوان احقاق حقوق زنان نوشت و از این اثر به عنوان نخستین اثر برابر خواهی و فمنیسمی یاد میشه؛توی همین روزها بوده که فعالانِ برابریخواهیِ زنان،جنبش ازادی زنان رو آغاز کردن و گاهی بنام فمینیسمِ آغازین هم ازون ها یاد میشه.
موج اول و اصلی این برابرخواهی در همون قرن۱۹شروع شده و رفته رفته این موج شدید تر شد و همه جهان رو در بر گرفت.
فمینیسم یکی از جنبش های سیاسی،ایدیولوژی ها و جنبشهای اجتماعیه که در طی یک و نیم قرن به دنبال تعیین،برقراری و دستیابی به حقوق برابری جنسیتی در همه مسائل سیاسی،اقتصادی،اجتماعی و شخصیه.
فمینیست ها براین باورن که جامعه دیدگاه مردها رو در اولویت قرار میده و در جوامع با زنان به طور منصفانه ای رفتار نمیشه.
فمینیست ها تلاش هایی برای تغییر این وضعیت میکنن مثله مبارزه با کلیشه های جنسیتی و تلاش برای فراهم کردن موقعیت های تحصیلی و شغلی برابر با مردان برای زنان.
جنبش های فمینیستی از گذشته تا کنون تلاش کردن که برای حقوق زنان مبارزه کنن که این تلاش ها به ثمر نشستن و خیلی از موقعیت هایی که کاملا ضد زنان بودن شرایطشون تغییر کردن؛ازجمله این حقوق حق رای،حق کار دولتی،حق کار،درآمد مناسب،پرداختی برابر میان زنان و مردان،حق مالکیت،حق تحصیل،حق امضای قرارداد،حقوق برابر در ازدواج و حق مرخصی زایمان بوده.
همونطور که در پاراگراف بالا مشاهده کردین تا همین چند سال گذشته زنان حتی حق چنین کارهای ساده ای که حق مسلمشون بود رو نداشتن اما با تلاش های جنبشهای فمینیستی بود که این حقوق بدست اومدن البته جالب توجه که هنوز هم در بعضی از کشورها زنان هنوز حق بدیهی ترین چیز هارو ندارند و جامعه بعضی از کشورها زنان رو به رسمیت نمیشناسن و بهشون ازادی ای که برای هر شهروندی لازمه داده نمیشه.
فمینیست ها همچنین برای یکپارچه سازی اجتماعی و تضمین حق سقط جنین قانونی برای زنان تلاش کردن،از دیگر اهدافشون محافظت از زنان و دختران در برابر تجاوز جنسی ،آزار جنسی وخوشونت خانگیه.
با وجود اینکه تمرکز اصلی فمینیسم بر روی حقوق زنان بوده و هست،برخی فمینیست ها محدودیت در ازادی های مردان رو هم بخشی از ازادی خودشون میدونن؛چون باور دارن مردان هم از نقش های جنسیتی آسیب میبینن . و این نکته ای که خیلی قابل توجه ونشون دهنده این موضوعه که زنان در جامعه فقط به دنبال خودشون نیستن بلکه به دنبال برابری بین همه انسان ها هستن.
فمینیست ها انواع مختلفی دارند که سه گروه از مهمترین ها و معروف ترین های اون ها عبارتند از :-۱فمینیسم لیبرال-۲فمینیسم رادیکال_۳فمینیسم سیاه
فمینیسم های لیبرال نابرابری های جنسیتی رو در ایستار های اجتماعی و فرهنگی جست و جو میکنن و اهداف و روشهای اونها میانه رو تر از فمینیست های رادیکاله که میخوان نظام موجود سرنگون بشه؛اما فمینیسم های رادیکال معتقدن که مردان مسئول بهره کشی و استثمار از زنان هستن و از زنها نفع میبرن،فمینیسم های رادیکال غالبا توجهشون رو روی خونواده به منزله یکی از سرچشمه های اصلی ظلم و ستم بر روی زنان در جامعه متمرکز میکنن و معتقدن مردها کنترل نقش های زنان مانند تولید مثل و پرورش کودکان رو در اختیار دارن،فمینیسم های سیاه به تقسیم بندی های قومی بین زنان تمرکز دارن و معتقدن که به این بخش کمتر از بخشهای دیگه توجه شده و ادعای اونها اینه که هرنظریه ای در باب برابری جنسیتی اگر نژاد پرستی رو در نظر نگیره نمیتونه ظلم و ستمی که به زنان سیاه پوست شده رو به نحو کافی تبیین کنه.
اما بریم سراغ ماسکولیسم...!
وقتی این کلمه رو سرچ کردم تا راجع بش اطلاعاتی به دست بیارم چیزه زیادی دستمو نگرفت و حتی مشخص نیس که دقیقا از کی به وجود اومده و تنها چیزی که راجع بش بود این بود که ماسکولیسم جامعه مردسالار یا پدرسالاره که به انگلیسی ماسکولیسم (Masculinism) میشه، به یک سیستم اجتماعی یا حکومتی میگن که مدیریت جامعه برعهده یک یا چند مرد باشه. توی این سیستم جامعه برای حمایت گرایش شدید به مردان یا بسران داره.
تو بعضی جاها ازونها به عنوان ضد فمینیسم و انتی فمینیسم یاد شده.
آنتی فمینیسم ها فمینیست هارو محکوم میکنن به تغییر دادن مردم علیه گرایش های زیستی شون وبی توجهی به مسائل حقوقی منحصر به مرد ها.
کامیبا پالیگا در این زمینه میگه:مردان جسم و احساساتشان را برای تغذیه،تامین مسکن و حفاظت از زنان و فرزندانشان قربانی کرده اند.هیچکدام از دردها و دستاورد های آنها بر لفاظی های فمینیستی ثبت نشده است و فمینیسم مردان و سرکوبگر و استثمار گرانه و بی عاطفه نشون میده.
جالبه بدونین که عده ای از زنان هستن که خودشون رو ضد فمینیسم میدونن و اندیشه هاشون رو با این جمله ها در شبکه های اجتماعی منتشر میکنن:
من نیازی به فمینیسم ندارم زیرا مردان هم مانندزنان حقوقی دارن و ما باید نادیده گرفتن آن را متوقف کنیم،من ضد فمینیست و طرفدار برابری هستم.
من نیازی به فمینیسم ندارم زیرا مادر بودن و همسر بودن لذت بخش ترین احساس زندگی من است.
من نیازی به فمینیسم ندارم زیرا مردان دشمن ما نیستن ،اونها پدران ، همسران، برادران و پسران ماهستن و حقیر شمردن اونها فایده ای نداره.
من نیازی به فمینیسم ندارم زیرا پدر من یک فرشته است.
من نیازی به فمینیسم ندارم زیرا جهان به برابری نیاز داره نه برتری.
من نیازی به فمینیسم ندارم زیرا از همسرم به خاطر جنسیتش متنفر نیستم.
من نیازی به فمینیسم ندارم زیرا از اینکه مردان من را تحسین میکنن خوشحال میشم.
من نیازی به فمینیسم ندارم زیرا انتقاد از مردها به دلیل خطاهای برخی از اونها اشتباست.
من نیازی به فمینیسم ندارم زیرا پسر من نباید به خاطر جنسیتش احساس حقارت کند.
و جمله های بسیاری که خیلی معناهای متفاوتی دارن.
ماسکولیسم گاهی اشاره داره به حمایت از حقوق یا نیازهای مردان یا پسران؛و حمایت یا معرفیویژگی هایی که برای مردان و پسران ویژگی معمولی وعادی ای قلمداد میشه.
ماسکولیسم ها معتقدن که به مدارس تک جنسیتی برای رفاه پسران توجه بیشتری باید بشه.
اونها به دنبال گرفتن حقوق هایی مثله فرزندخواندگی برای پدران مجرد،قوانین ضرب وشتم ،حضانت فرزند بعد از طلاق،ختنه،طلاق ،خشونت خانگی،آموزشو بی خانمانی و...هستند.
طبق امار هایی که در امریکا انجام شده مرگ در محل کار برای مردان۹۳درصد بوده و برای زنان ۷درصد،قربانی شدن قتل برای مردان ۷۷درصد برای زنان۲۳درصد،قربانی های جنگ برای مردان ۹۷درصد و برای زنان ۳درصدقربانی های خودکشی برای مردان۸۰درصد و برای زنان ۲۰درصدوبرندگان حضانت برای مردان۱۸درصدوبرای زنان ۸۰درصد بوده و با توجه به این امار مردان معتقدند که تبعیضی که درمردها ایجاد میشود خیلی بیشتر از زنان است اما مردان همیشه نادیده گرفته میشن و یا همه مردها به .
انتقادهایی به ماسکولیسم شده که معتقدن بر روی برتری مردان(شوونیسم مردانه)و مردمحوری(اندروستنریسم)برای محرومیت زنان تمرکز ویژه ای داره ؛برخی از ماسکولیسم ها معتقدن که نقشهای جنسیتی تمایزات طبیعی هستند وبرخی از اونها از جانب فمینیست ها به صراحت ضد فمینیسم نامیده شده.
و در پایان به نظرم فرا کریستنسن فیلسوف حرف درستی زده که میگه:اگر فمینیسم و ماسکولیسم براین باور باشن که زنان و مردان به طور نظام مند مورد تبعیض قائل میشن و این تبعیض باید برچیده شه ،لزوما تعارضی بین فمینیسم و ماسکولیسم وجود نداره و حتی برخی از مردم مدعی ان که عضو هر دوی اونها هستن اما عده زیادی عقیده دارن که یک جنس بیشتر از دیگری مورد تبعیض قرار میگیره بنابراین اسم یکی از این دو جنبش رو انتخاب میکنن و روی خودشون میگذارن و دیگری رو ردمیکنن.
به عبارت ساده ایشون میگن که این بازیه مرد و زن و فمینیسم و ماسکولیسم و روباید تموم کنیم و همگی یکی بشیم چون هممون قبل از اینکه جنسیت داشته باشیم انسانیم و اگر یه بار برای همیشه بشینیم و سنگامونو وا بکنیم قطعا حال بهتری داریم و میتونیم از حقوقی که میخوایم برخوردار شیم چون جامعه عوض شده و به جای جدال و جنگ و حزبی بودن به سمت گفت و گو داره پیش میره:)
سارا پورنصرالله?