چند وقت پیش یکی از بچهها ازم پرسید: «وقتی میگیم ظرفیت اعضای تیم اسکرامی با هم سنجیده میشه، یعنی مثلا من میتونم یه اسپرینت همه تسکها رو بردارم و مثلا بقیه کاری برندارن؟»
گفتم: «آره. ما همه یه تیم هستیم. ظرفیت همه ما با هم سنجیده میشه. ممکنه این اسپرینت آقا یا خانم ایکس مشکلی واسش پیش بیاد و نتونه کار کنه، پس تیم نبودنش رو تا جایی که بتونه، جبران میکنه و دفعه بعد ایکس هوای یکی دیگه رو داره.»
بعد به این فکر کردم که چرا در این باره بیشتر حرف نمیزنیم؟ مبحثی به این مهمی ارزش این رو داره که بیشتر بهش بپردازیم و بدونیم تیم ورک قراره چطور روی ما تاثیر بذاره؟
اگه با متد اسکرام کار کرده باشید، میدونید که در پایان هر اسپرینت خروجی کار کل تیم سنجیده میشه، نه خروجی فرد. اما چطوری؟
این جمله دقیقا یعنی چی؟ یعنی اگه ما نیروی خوبی باشیم، اما در تیم تازه و احتمالا ضعیفی جوین بشیم قرار نیست پیشرفتمون دیده بشه؟ آیا قراره یه نفر بیشتر کار کنه و بقیه کمتر؟ اصلا سنجش کار تیمی چطور ممکنه؟
فکر کنم خوب باشه یکم بیشتر راجع به این موضوع حرف بزنیم و واسه خودمون مفهوم خروجی کار تیمی رو مشخص کنیم.
چند وقت پیش یکی از بچهها ازم پرسید: «وقتی میگیم ظرفیت اعضای تیم اسکرامی با هم سنجیده میشه، یعنی مثلا من میتونم یه اسپرینت همه تسکها رو بردارم و مثلا بقیه کاری برندارن؟»
گفتم: «آره. ما همه یه تیم هستیم. ظرفیت همه ما با هم سنجیده میشه. ممکنه این اسپرینت آقا یا خانم ایکس مشکلی واسش پیش بیاد و نتونه کار کنه، پس تیم نبودنش رو تا جایی که بتونه، جبران میکنه و دفعه بعد ایکس هوای یکی دیگه رو داره.»
بعد به این فکر کردم که چرا در این باره بیشتر حرف نمیزنیم؟ مبحثی به این مهمی ارزش این رو داره که بیشتر بهش بپردازیم و بدونیم تیم ورک قراره چطور روی ما تاثیر بذاره؟
توی متدهای قدیمیتر، معمولا اینجوریه که کار هر نفر به تنهایی سنجیده میشه. چقدر کار کرده، چقدر تسک دان کرده و چقدر تمیز کار کرده و ....
اما اگه با متد اسکرام کار کرده باشید، میدونید که ما به عنوان یک تیم برای هر اسپرینت، ظرفیت مشخصی از تسکها رو پیک میکنیم.
احتمالا دیدید که توی پلنینگ، اسکرام مستر از تیم میپرسه کسی این اسپرینت میخواد به مرخصی بره؟ و بعد از پرسیدن چند سؤال مشابه دیگه، عددی رو به عنوان ظرفیت تیم در اسپرینت اعلام میکنه.
بعد از اون تیم براساس میزان سختی هر تسک، پوینتی رو اعلام میکنن و تسک پیک میشه. در نهایت مجموع پوینتهای پلن شده، میشه تعهدی که تیم باید تا آخر اسپرینت ادا کنه.
همه اینها رو به صورت خلاصه گفتم، که برسم به این موضوع که چرا ما کار هر نفر رو جداگانه نمیسنجیم و چرا به خروجی تیم با هم نگاه میکنیم.
متریکهای سنجش تیم
ما سعی میکنیم نگاهمون رو از فرد فراتر ببریم و به خروجی تیم با هم نگاه کنیم.
به همین دلیل هم ما راهها و متریکهایی برای سنجش تیم اسکرامی وجود داره که مهمترین و رایجترینش برن داون چارته.
درباره انواع برن داون چارت و تفسیرش قبلا مفصل اینجا توضیح دادم (برن داون چارت)، اما اگه بخوام خلاصه بگم، ما میاییم عدد ظرفیت تیم رو که براساس تجربههای قبلی تیم، مرخصی اعضا و ... در نظر گرفته بودیم، مد نظر قرار میدیم و میگیم در حالت ایدهآل تیم اگه بخواد تمام تسکها رو دان و تعهدش رو ادا کنه، باید هر روز چند پوینت به طور متوسط دان کنه.
بعد در طول اسپرینت، براساس زمانبندی دان شدن تسکها، یه نمودار رسم میکنیم تا بفهمیم چند درصد از چیزی که اول اسپرینت پیشبینی کرده بودیم، برآورده شده.
این نمودار به عنوان مهمترین معیار پیشرفت تیم در هر اسپرینت، در اختیار تیم و استکهولدر قرار داده میشه. هرچقدر که تیم بیشتر در کنار هم کار کنه، این پیشبینیها به واقعیت نزدیکتر میشه و میتونیم به مشتری قول دقیقتری بدیم.
البته نمودارهای دیگهای هم برای این کار داریم مثل برن داون فیچر، برن داون و برن آپ اسپرینت و ... که ترجیح میدم توی یه مقاله دیگه با هم دربارهشون حرف بزنیم.
تقسیم کار
وقتی میگیم کار تیمی انجام بدیم، به این معنا نیست که حواسمون نباشه آدمها چقدر کار میکنن. قاعدتا باید یه راه حلی پیدا کنیم که به کسی فشار بیشتری نیاد. در چند سال گذشته که کار ریموت محبوب و رایج شده، درک اینکه همه چقدر کار میکنند، سخت شده.
اگر حواسمون نباشه، عدم تقسیم عادلانه کار به یه تعارض تیمی جدی تبدیل میشه. خوشبختانه اسکرام واسه این موضوع هم راهکاری داره.
ما میتونیم با کمک یکی از اعضای سینیور تیم که تسلط بیشتری به سیستم داره و با مشورت و موافقت اعضای تیم، بار عادلانهای از کارها رو بین بچهها تقسیم کنیم.
همچنین میتونیم با کمک رویدادهایی مثل استندآپهای روزانه (دیلی) فضایی رو فراهم کنیم که بفهمیم هرکسی چقدر کار داره و آیا به کمک نیاز داره یا نه.
در نهایت اگر فکر میکنیم سبک تقسیم کار تیمی ما مشکل داره و باید اصلاح بشه، بهترین رویداد، رترو هست. میتونیم توی رترو درباره این موضوع حرف بزنیم و به راه حلی عادلانه برسیم.
پرفورمنس شخصی یا تیمی؟
حالا ممکنه واستون سؤال پیش بیاد که اگه یه نفر فوقالعاده پروداکتیو و فعال باشه، اما توی یه تیم بد و بدون انگیزه قرار بگیره چی؟ آیا قراره به خاطر تیم هیچوقت کارش دیده نشه و پروموت نشه؟
راستش نه! قرار نیست این اتفاق بیفته.
تمام تلاشها بر اینه که تیم به بلوغ برسه و رشد کنه و درسته که آخر اسپرینت، سرعت همه تیم با هم سنجیده میشه، اما با استفاده از راهکارهایی مثل فیدبک ۱۸۰ و ۳۶۰، جلسات ۱:۱ (اینجا دربارهش بیشتر بخونید) و ... پرفورمنس هر فرد هم به تنهایی دیده میشه.
پس اگه توی یه تیم اسکرامی قرار گرفتید، اصلا نگران نباشید و با خیال راحت در کنار تیم باشید.
به نظر من که هم تیمی خوبی بودن و کمک به رشد تیم، آدم رو خیلی به گرفتن پوینتهای مثبت و پروموت شدن نزدیک میکنه. نظر شما چیه؟