یک ملودی فقط از نُتها ساخته نمیشود، بلکه باید با زحمت و تلاش این تکههای از هم گسیخته به همبستگی برسند و قطعههای مختلفی را به وجود آورند. این مسئله دربارهی انسانی که من به او تو میگویم هم صادق است. من میتوانم متوجه رنگ لباس، سخنان و خوبیهای او بشوم. من باید همیشه چنین کنم. اما هر بار که چنین میکنم، او دیگر تو نیست.
مارتین بوبر فیلسوف یهودی، در اثر کلاسیکش، «من و تو» بنیانِ فلسفهی اگزیستانسیالیستی دیالوگ به مسئله اجتماع و ارتباط درون جامعه می پردازد و اینکه جهان انسانی را دنیای ملاقات گونه ای ببینیم. بوبر قبل از تشکیل اسرائیل پیشنهاد دولت دو ملیتی عرب-یهودی را داده بود و نقد او به وضعیت مخدوش شده ی من و تویی یهودیان و اعراب بود. دغدغه اصلی او نقد دیگری ستیزی، دیگری هراسی و حاکم شدن بی اعتمادی و بیگانگی من از تو بود.
این روزها ما در ایران هم باید به رابطه من و تویی خود و همسایه مان فکر کنیم. کانت در مقاله ای پیرامون مهمان نوازی تاکید دارد اتفاقا مهمان پذیر بودن زمانی معنا دارد که خود میزبان در تنگنا باشد اما به رسم مهمان نوازی هم نوعش را پذیرا باشد اجازه ندهیم بازی های حاکمیتی ما را وارد ستیز با انسانی دیگری کند که به سرزمین ما پناه آورده است. کسانی که در ساختن این سرزمین سهیم بوده اند و به حافظ و فردوسی و سعدی عشق دارند و تا چند سده پیش از دوره افشاری جزو اقوام ما بودند.
شاید امید برای ما این روزها چیزی کمتر از اعتراض نسبت به ایدئولوژی های انسان ستیز و مفاهمه ستیز نیست. امید درون وضعیت ناکامی تعریف می شود، در دل تاریکی.
دیروز روز جهانی کودک بود. به امید سلامتی برای آرمینا گرواند فرزند ایران، همدل با مردم داغدار افغانستان در زلزله مهیب هرات، و تمامی مردم غیرنظامی که در جنگ در نوار غزه کشته شدند.
پ.ن: کتاب صلحی که همه صلح ها را بر باد داد، کتاب قابل تاملی بود در مورد نحوه شکل گیری نقشه خاورمیانه جدید بعد از جنگ جهانی اول، کتاب برای عشق به میهن اثر ویرولی (روشنگرانه برای مرزگذاری بین میهن دوستی و ناسیونالیسم کور)، درسگفتارهای حسام سلامت پیرامون فیلسوفان یهودی و مسئله صهیونیسم، مارکس و مسئله یهود، یادداشت هایی برای فلسطین.
پ.ن: مهمان نواز بودن به معنای نفی ساماندهی و سرشماری پناهجویان عزیز نیست.