پس از چهلسالگی و شروع نیمه دوم زندگی، گرچه گاهی سرگشتگیهایی همراه با تردید از راهی که تاکنون آمدهای پیش میآید، ولی در کنار آن حس رهایی از قیدوبندها و قضاوتها به تو این اجازه را میدهد که دوباره از نو شروع کنی. اینبار علایق فراموششده یا کارهایی که تا کنون انجام ندادهای را با حضور قلب و فراغ بال بیشتری دنبال کنی و فارغ از نتیجه، از «شدن» و «بودن» لذت ببری.
در دوران درگیری با تز دکتری، در حالی که میان دستگاهها، اعداد، نرمافزارها و نمونهها گرفتار بودم و از جوابندادنهای سوپروایزر یا اوردرهای ناشتای دقیقه نودش خسته شده بودم، در اینستاگرامگردی شبانه برای رهایی از استرس و خستگی، چشمم به استوری تبلیغ دوره دوازدهم باشگاه محتوا که توسط فرهود وثوقی به اشتراک گذاشته شده بود، افتاد.
چند صدم ثانیهای ذهنم میان دو واژه «باشگاه» و «محتوا» رفتوبرگشت تا ارتباطشان را تحلیل کند و منظورش را بفهمد. در نهایت، کنجکاوی ایجادشده من را به بازکردن پست وادار کرد و من پستها، کامنتها و استوریها را یکییکی خواندم. همانطور که در تخت دراز کشیده بودم، دیگر خواب از سرم پریده بود. ذوقی یواشکی، مانند قطرههای باران در حوض کاشی حیاط در تابستان گرم، در دلم چالاپ چالاپ کرد و آن شب را با آرامش به خواب رفتم؛ آرامشی که از پیدا کردن چیزی که مدتها گم کرده بودم، ناشی میشد.
گرچه روزهای بعد، حجم زیاد کارهای دفاع و آنالیزها باعث شد که آن جرقههای کوچک امید موقتی فراموش شوند، اما هر بار که در اینستاگرام استوری یا پستی از باشگاه محتوا و بچههای آن میدیدم، دوباره آتش زیر خاکستر شوقم شعلهور میشد و صدایی در سرم میگفت: "بزودی، یک روزی!"
دوره چهاردهم باشگاه محتوا
با دیدن تبلیغات دوره چهاردهم باشگاه محتوا در دوران پسادفاع، دوباره تپشهای قلبم را در گلویم احساس کردم. علاقه به نوشتن که انگار مدتها بود روی گلویم چنبره زده بود و هر بار به دلیلی آن را مانند بغضی قدیمی فرو میدادم، این بار آمده بود که بماند. پس فایل ورد مقالهای که برای کنفرانس ماه آینده داشتم را بستم و فایل جدیدی با عنوان «آزمون تولید محتوا» باز کردم. آن شب اختیار دستانم را بر کیبورد کامپیوتر از دست دادم و آنقدر نوشتم تا رضایت پیدا کردم.
چه چیزی باشگاه محتوا را متفاوت میکند؟
چیزی که اطمینان من را برای شروع این مسیر بیشتر میکرد، سرفصل جامع و کاربردی دوره بود. همچنین، از مدرسان مختلفی برای آموزش استفاده شده بود و در کنار مهارتهای سخت، مهارتهای نرم مرتبط با موفقیت در بازار کار و ساخت ارتباطات کاری نیز به افراد آموزش داده میشد. علاوه بر این، سیستم آزمون ورودی باشگاه شامل ارسال انگیزهنامه و مصاحبه آنلاین بود که یک سطحبندی اولیه برای شرکتکنندگان انجام میگرفت و افراد با رتبههای بالا بورسیه میشدند.
با توجه به اینکه من حدود بیست سال در زمینهای کاملاً متفاوت با تولید محتوا تحصیل و تجربه کاری داشتم، اهمیت ساخت ارتباطات و امکان کارآموزی در یک محیط کاری واقعی برایم بسیار مهم بود. این امکان، یکی از فاکتورهای تاثیرگذار بر تصمیم من برای شرکت در این دوره بود.
تجربه شرکت در دوره
بهعنوان یک شخص ایدهآلگرا که بسیاری از مهارتها را از ترس درست انجامندادن شروع نمیکنم یا به اهمالکاری دچار میشوم، در باشگاه محتوا علاوه بر برنامهریزی دقیق درسها، پروژههایی تحت عنوان «مشقعشق» ارائه میشد که باید در مهلت مقرر ارسال میشدند. این موضوع انگیزهای مضاعف برای من ایجاد میکرد تا بهطور مداوم کلاسهای اصلی و تقویتی را پیگیری کرده و پروژهها را بهطور مستمر انجام دهم.
در طول این دوره تجاربی کسب کردم که توانستم با استفاده از آنها، پلتفرم کسبوکاری که مدتها پیش شروع کرده بودم و رها شده بود را بررسی و آنالیز کنم و با تکنیکهایی که یاد گرفتم آن را بهبود ببخشم.
سخن آخر
این دوره مانند یک باشگاه ذهنی بود که هر جلسهاش مثل یک دمبل، خلاقیت و مهارتهایم را تقویت میکرد. فضای حرفهای و صمیمانه باشگاه، باعث شد با اعتمادبهنفس بیشتری محتوا تولید کنم و تکنیکهای جدید یاد بگیرم. حس میکردم در باشگاهی واقعی، وزنهها را یکییکی اضافه میکنم و هر روز عضلههای مهارتم قویتر و شکلگرفتهتر میشوند. گرچه راه طولانیای در پیش است، اما با همراهی یاران باشگاه، این مسیر را میتوان با خوشی طی کرد.
اگر شما هم به تولید محتوا علاقهمندید یا میخواهید از جریان سریع رشد شبکههای اجتماعی و افزایش نیاز به محتوای ارزشمند عقب نمانید، توصیه دوستانهام این است که سری به صفحه باشگاه محتوا بزنید و تجربههای دیگران را بخوانید و نمونهکارهای آنها را در تلگرام مشاهده کنید.
سارا ماهرالنقش
فصل چهاردهم باشگاه محتوا