سیتا رامام یک درام رمانتیک دوره تلوگو زبان هندی محصول 2022 به نویسندگی و کارگردانی هانو راگاواپودی است. در این فیلم که توسط Vyjayanthi Movies و Swapna Cinema تهیه شده است، دولکر سلمان، مرونال تاکور (در اولین فیلم تلوگویش)، راشمیکا ماندانا و سامانث بازی میکنند. در سال 1964، ستوان رام، یک افسر ارتش یتیم که در مرز کشمیر خدمت میکند، نامههای عاشقانه ناشناس از سیتا ماهالاکشمی دریافت میکند، پس از آن رام در مأموریتی است تا سیتا را پیدا کند و عشقش را پیشنهاد کند.
عکاسی اصلی در آوریل 2021 آغاز شد و در آوریل 2022 با فیلمبرداری در حیدرآباد، کشمیر و روسیه به پایان رسید. موسیقی فیلم توسط Vishal Chandrasekhar ساخته شده است، فیلمبرداری توسط P. S. Vinod و Shreyaas Krishna و تدوین توسط Kotagiri Venkateswara Rao انجام شده است.
سیتا رامام در 5 آگوست 2022 اکران شد و مورد تحسین گسترده منتقدان قرار گرفت و تمجیدهای عمده از کارگردانی، داستان، فیلمنامه، دیالوگ ها، موسیقی متن و اجرای بازیگران (به ویژه دولکور سلمان و مرونال تاکور) به نمایش درآمد. این فیلم با فروش 105 کرور روپیه در باکس آفیس به عنوان یک موفقیت تجاری بزرگ ظاهر شد و به این ترتیب نهمین فیلم پرفروش تلوگوی سال 2022 شد.
در سال 1964، یک انصاری افراطی پاکستانی انتظار دارد که پیوند برادری بین پاندیتهای کشمیری و مسلمانان را با استفاده از ارتش هند بهعنوان یک پیاده از طریق دسیسهی خود از بین ببرد، به عنوان بخشی از آن، او چند نوجوان شستشوی مغزی را برای زندگی در کشمیر به عنوان بومیان آن میفرستد.
در سال 1985، آفرین، یک خروشان متجاوز پاکستانی، توسط رئیس دانشگاهش در لندن میخواهد تا از یک بشردوست هندی، آناند مهتا، به خاطر آتش زدن ماشینش در تلافی آتش زدن پرچم پاکستان، عذرخواهی کند. هنگامی که افرین انکار می کند، مهتا از او می خواهد که ظرف یک ماه 10 لک غرامت بپردازد وگرنه به زندان فرستاده خواهد شد. افرین برای آشتی با پدربزرگ جدا شده اش ابوطارق، سرتیپ سابق ارتش پاکستان و گرفتن پول از او، ابتکار عمل را بر عهده می گیرد. از این رو، او به کراچی، پاکستان پرواز می کند تا متوجه شود که او چند روز پیش در اثر بیماری درگذشته است و خودش قرار است نامه ای از ستوان ارتش هند رام را که در سال 1965 به سیتا ماهالاکشمی از حیدرآباد، هند نوشته شده بود، تحویل دهد که پدربزرگش می توانست. از طریق پست تحویل داده نمی شود طبق وصیت طارق، او تنها پس از تحویل نامه به سیتا، ثروت او را به ارث می برد. افرین بدون چاره ای به کاخ نور جهان، حیدرآباد می رود، جایی که نامه در نظر گرفته شده است، اما متوجه می شود که این کاخ توسط شاهزاده اش نور جهان برای تحصیلات عالی دختران بیست سال پیش اهدا شده است.
بیشتر بخوانید: معرفی خلاصه و پایان داستان سریال Twenty Five, Twenty One
آفرین با اکراه از بالاجی ارشد هندی خود کمک می گیرد و با سوبرامانیام، حسابداری که حدود چهل سال در قصر برای نواب کار می کرد، ملاقات می کند و در مورد سیتا پرس و جو می کند، اما او به خاطر نمی آورد که کسی با آن نام در قصر کار کرده باشد. آفرین تصمیم می گیرد تا جزئیات رام را تعقیب کند و معتقد است که می تواند آنها را به سیتا برساند و از کتابخانه نظامی، جزئیات هنگ رام را جمع آوری می کند و با همدست هنگ خود ویکاس وارما در آنانتاپورام با بالاجی ملاقات می کند. ویکاس به این دو نفر نقل می کند که در سال 1965، نوجوانان شست و شوی مغزی شده خود را بومی کشمیر معرفی کردند و ناخواسته، انصاری اطلاعات آنها را از طریق جاسوسی به سرگرد سلوان ارتش هند درز کرد و او به ویشنو شارما مافوق رام دستور داد تا علی رغم اعتراض رام آنها را ترور کند. پس از کشته شدن نوجوانان به جز یک نفر، انصاری با تحریک مسلمانان کشمیری علیه ارتش هند و متهم کردن ارتش هند به قتل نوجوانان و مظنون ساختن آنها فقط به دلیل مسلمان بودن، شورش مذهبی در کشمیر به راه انداخت. مسلمانان کشمیری آشفته ارتش هند را تحریم کردند و اقدام به سوزاندن آگارتا کردند، مکانی که پاندیت های کشمیری در آن زندگی می کردند. رام موفق شد همه هندوها را به همراه همرزمان هنگ خود در مکانی امن جمع کند و با افشای توطئه انصاری، سوء تعبیر مسلمانان را که باعث خاموش شدن آتش و عذرخواهی آنها شده بود، برطرف کرد. رام و همراهانش به خاطر اقدامشان مورد قدردانی قرار گرفتند و یک خبرنگار ویجایالکشمی برای مصاحبه با آنها به پایگاه آنها رسید.
بیشتر بخوانید: معرفی و بررسی خلاصه داستان سریال چینی The Untamed
ویجایالکشمی با درک این که رام یتیمی بود و حتی کسی برایش نامه ای نداشت، از همه در رادیو خواست که عشق خود را برای رام بفرستند و خودش نامه ای برای او نوشت و او را پسرش خطاب کرد. در نتیجه، رام شروع به دریافت چندین نامه کرد در حالی که یکی از آنها از سیتا ماهالاکشمی او را مجذوب خود کرد. سیتا ادعا کرد که با رام ازدواج کرده است و چندین اتفاق از ازدواج آنها را به یاد می آورد که هرگز اتفاق نیفتاد. با این حال، هیچ آدرس فرستنده ای در نامه وجود نداشت که رام از کیست و ظاهرش بی خبر بود. رام در حالی که مرتباً نامههایی از او دریافت میکرد، متوجه شد که با جزئیات کمی در یکی از نامههایش، سوار قطاری به مقصد حیدرآباد از دهلی خواهد شد و با ویکاس سوار همان قطار شد. سرانجام او را پیدا کرد و با استفاده از معمایی که در نامهای برای او نوشته بود، او را شناخت، پاسخهایی را که به نامههایش نوشته بود به او داد و قبل از اینکه به او بگوید با تلفن ثابت دوستش دورجوی شارما از حیدرآباد تماس بگیرد، از اتاقش خارج شد. او قرار است چند روز آینده بماند. رام و ویکاس ناخواسته سوار قطاری به سمت مدرس شدند و از این رو، مدتی طول کشید تا به حیدرآباد برسند، جایی که رام شکست خورد و متوجه شد که تلفن ثابت دورجوی مرده است و با این فکر که او نمی تواند دوباره سیتا را ملاقات کند، احساس ناامیدی کرد. با این حال، او در جستجوی رام به خانه دورجوی رسید و از او خواست که او را فراموش کند اما او نپذیرفت و او بدون اینکه به او بگوید کیست، آنجا را ترک کرد.
بیشتر بخوانید: نقد و بررسی فیلم مرد شمالی (The Northman)
حالا ویکاس به افرین و بالاجی فاش می کند که بعد از آن به دلیل مشکلات شخصی نتوانسته رام را ملاقات کند و آدرس دورجوی و تماس ویشنو را به آنها می دهد. افرین از طریق یک باجه تلفن در ایستگاه اتوبوس با ویشنو تماس تلفنی برقرار می کند، اما مجبور می شود تماس را قطع کند زیرا اتوبوس به حیدرآباد در حال حرکت است. ویشنو کنجکاو است که کسی می خواهد در مورد رام بداند، به طور مرموزی برنامه های خود را برای جستجوی Afreen به تعویق می اندازد. دومی با دورجوی ملاقات می کند و متوجه می شود که پس از رفتن سیتا چه اتفاقی افتاده است.
منبع: پلازا