شارپر به کارگردانی بنجامین کارون که در ۱۷ فوریه به Apple TV+ میآید، داستانی هوشمندانه از کینه را به تصویر میکشد که به طور پیوسته و جذاب با افشاگریهای متناوب توسعه مییابد. یک عاشقانه شکوفا میشود، ثروتها تغییر میکنند و نیرنگها میچرخند. پیوندهای عشق و دوستی زمانی مورد آزمایش قرار میگیرند که حقیقت شروع به آشکار شدن میکند. فریب همیشه در گوشه و کنار با این مقدار است. این فیلم تلاش میکند تا عناصر ژانرهای مختلف را با چیزی جدید ترکیب کند – نوعی رمان عاشقانه هیجانانگیز با دزدی، با نتایج متفاوت.
حال و هوای خاصی در کل قطعه وجود دارد که برای بیننده آزاردهنده است. خونسردی عجیبی فراگیر میشود، تا حدی به شخصیت پردازی ناقص و تا حدودی اتاقهای غارآلود و پراکنده ثروت معاصر که فیلم عمدتاً در آن جریان دارد. آنها احساس سردی و سردرگمی میکنند به گونهای که عمدی به نظر نمیرسد. شارپر همچنین از فیلترهای شدید عذرخواهی نمیکند تا به بیننده دقیقاً احساس خود را نسبت به هر صحنه اعلام کند. کاملاً ظریف نیست، اما به خوبی فیلمبرداری شده است و فیلمبرداری از نظر جذابیت، به ویژه در نماهای دوردست و فضولی که منعکسکننده دوگانگی هستند، کارهای سنگین را انجام میدهد.
این فیلم یک ساختار کنجکاو چهارگانه-بیوگرافیک را اتخاذ میکند که به نوبه خود داستانهای فردی چهار شخصیت مهم را دنبال میکند. این یک دستور العمل جالب و بالقوه شسته و رفته است، اما در اینجا منجر به این میشود که هر یک از شخصیتها کمتر مورد بررسی قرار میگیرند، نیات و انگیزههای آنها همیشه منسجم نیست – و این در حالی است که طول فیلم به دو ساعت میرسد. مادلین تکاندهنده و کنترلکننده (جولیان مور)، مکس گریزان (سباستین استن)، تام سرخورده (جاستیس اسمیت) و ساندرا فریبنده (برایانا میدلتون) هر کدام با سهم خود از روایت دنبال میشوند و به شیوههایی درخشان و گاهی شگفتانگیز با یکدیگر در هم تنیده میشوند.
شارپر چیست؟ احتمالا شارپر حتی جواب این سوال را هم نمیداند. ادغام ژانرها همه بسیار خوب است، اما این دیگ ذوب عناصر هیجانانگیز، عاشقانه و دزدی گناهکار است که جایی در این بین گم شده است و در نتیجه فقط کمی نشان خود را از دست داده است. این بدان معنا نیست که ساعت جذابی نیست – یک صحنه یا حتی چندین صحنه را جدا کنید و شما را به درون خود بکشاند – اما به طور کلی جهت خود را از دست میدهد.
منبع: پلازا