سارا بارونی
سارا بارونی
خواندن ۴ دقیقه·۲ سال پیش

نمیتونم تصمیم بگیرم!

اگه معروفید به آدمی که همیشه توی دوراهی گیر کرده، یا تصمیم گیری براتون سخته و نمیدونید چی میشه و منتظرید تا به بهترین راه برسید و انتخابش کنید، یا اگه هزار ساله قراره یک فعالیتی که همیشه دوسش داشتید و گوشه‌ی ذهنتون بوده رو شروع کنید و هنوز نشده شروعش کنید این پست بنظرم بتونه کمکتون کنه!

قصد دارم تا راجع به کتاب "چگونه کمالگرا نباشیم" و البته مسئله‌ی "نمیتونم تصمیم بگیرم" خودم صحبت کنم. من تا قبل از اینکه این کتاب رو بخونم همیشه توی دوراهی بودم و گاهی اینقدر به تاخیر میوفتاد برنامه هام که از هراس گذر عمر و یا رسیدن به ددلان به هر مشقتی که شده یک مسیر رو میگرفتم و باز دوباره به دوراهی بعدی میخوردم و باز همین آش و همین کاسه و هرچی بزرگتر شدم این دوراهی ها هم تعدادشون بیشتر میشد و هم سخت تر و حیاتی تر میشدن...و من مدام توی ذهنم تحلیل میکردم که چه تصمیمی بگیرم تا حدی که سی پی یو و مموری مغزم میسوخت و دود ازش بلند میشد و من باز برمیگشتم سر خونه اول مثلا وقتی میخواستم کنکور ارشد بدم و چون خیلی به برق علاقه نداشتم و تازه علاقه م به برنامه نویسی رو کشف کرده بودم یک روز تصمیم میگرفتم برم همون برق فرداش تصمیم میگرفتم برم کامپیوتر و الی آخر توی این نوسانات، کل کتاب ها و فیلم های کنکور برق رو خریده بودم و همچنین کل کتاب های گرایش هوش مصنوعی رو هم خریده بودم :))) خلاصه که این قضیه کلی هم به من ضرر مالی و زمانی میزد همیشه. تا الان که ارشد تموم شد. خب حالا چی؟ اپلای کنم؟ ایران بمونم؟ کار کنم؟ ریموت یا حضوری؟ اگه ریموت ایران یا خارج از ایران؟ کارمند باشم یا کارآفرین؟ در این حد که این هفته دنبال کار بودم هفته بعد دوستم پیام میداد بیا شرکت x نیرو میخواد و میتونی کارتو شروع کنی و من درحالی که داشتم رایتینگ آیلتس تمرین میکردم میگفتم نه تصمیمم عوض شد احتمالا اپلای کنم :]]]

و دیدم نه واقعا نمیشه عمرمو تلف این دوراهی های عجیب و زیاد کنم و تصمیم گرفتم بگردم دنبال راه حل...

یک دوره‌ی تحلیل رفتار شرکت کردم با چندتا روانشناس صحبت کردم با استادام صحبت کردم با دوستام (که البته ریسپانسشون فحش بود فقط توی این زمینه اونارم کلافه کرده بودم :)))) ) صحبت کردم ولی بازم فایده نداشت. چون من دنبال راه رفع مشکل "چطوری بهترین تصمیم رو بگیرم؟" بودم در حالی که همین دقیقا مشکل اصلی من بود "بهترین تصمیم" یعنی تصمیمی که تضمین کنه تا تهش خوبه و همینه راه موفقیت تضمین شده درحالی که چنین تصمیم مطلقی اولا وجود نداره دوما اگرم باشه در زمان حال تشخیص صد درصدیش خب ناممکنه شاید بگید اینکه معلومه! منم اینو قبول داشتم خودمم اما به شکل ناخودآگاه دنبالش بود.

بذارید بگم چجوری پیداش کردم، اینقدر ناخودآگاه بود که اتفاقی منم متوجهش شدم. قضیه از این قراره که از بچگی من خودم میدونستم کمال گرام و معنیش برام این بود که بهترین یه چیزی رو میخوام البته که زیادم دنبال رفعش نبودم چون به اشتباه فکر میکردم یه جورایی مجبورم میکنه بهترین ها رو بدست بیارم. بگذریم... یک روز که برای مصاحبه‌ی کاری برای یک شرکت رفته بودم یکی از مسئولین نیروی انسانی شرکت که خودش تراپیست هم بود پرسید ضعفت چیه؟ منم گفتم کمالگرام و راجع بهش حرف زدیم آخرش بهم یک کتاب معرفی کرد. من یک بازه‌ای رو بعد دفاعم خیلی زمان آزاد داشتم و چون طاقچه هم اشتراک اضافه داده بود بهم برای تلف نشدن زمانم اون کتاب رو شروع کردم خوندن و دقیقا دقیقا تفسیرش از "کمالگرا" من بودم و دقیقا شامل تمام اون دغدغه ها و مشکلاتم در مورد تصمیم گیری و حتی دغدغه های دیگه‌ی زندگی بود عجیب این کتاب منو جذب کرد و روم تاثیر گذاشت درحدی که کل کارهام رو گذاشته بودم کنار تا تمومش کنم و لذت میبردم از آگاه تر شدن با خوندن هر خطش. سارای بعد از خوندن کتاب با سارای قبل از خوندن کتاب خیلی متفاوت شد و انگار دغدغه هام حل شدن و خودمو کشف کرده بودم. و دیگه اون مسائلی که بالا راجه بهش گفتم حل شدن. این شد که خواستم راجع بهش بنویسم تا اگر شما هم با این دغدغه ی تصمیم گیری به اندازه‌ی گذشته‌ی من دارین دست و پنجه نرم میکنید این کتاب رو امتحان کنید. البته که من توی پست های بعدیم خلاصه‌ای از این کتاب و راه حل‌هاش رو مینویسم حتما و تمام سعیم رو میکنم تا بتونم به بهترین شکل منتقلش کنم :)

ممنونم از همراهیتون.

تصمیمبرنامه نویسینیروی انسانیهوش مصنوعیکنکور ارشد
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید