Sarahinga
Sarahinga
خواندن ۴ دقیقه·۵ سال پیش

سودای اینفلوئنسری

به طور حتم، اینفلوئنسرها یک دفعه با 100k یا 500k دنبال کننده به دنیا نیومدن. انقدر فعالیت های ریز و درشت کردن تا بتونن این همه آدم رو دور خودشون جمع کنند. پست های پی در پی، لایک کردن پست های دیگران و کامنت گذاشتن و شناسوندن خودشون به آدمهای دیگه حتی به قیمت از بین رفتن حریم خصوصی شان، وقت گذاشتن برای رصد کردن اتفاقات روز و متناسب با اون پست های مرتبط و محتوا تولید کردن، فقط بخشی از فعالیت اینفلوئنسرهاست. این البته شاید شامل سلبریتی ها و ورزشکارها نشه، چون اون ها به خاطر شهرتشون به خودی خود قادرن تعداد زیادی آدم رو دنبال خودشون بکشونن بدون اینکه محتوای خاصی تولید کنند. سودای جذب مخاطب آنچنان بعضی ها را از خود بی خود کرده که بعضی وقتها در دوستان خودمون میبینیم که این مرحله گذار از آدم معمولی بودن به اینفلوئنسر شدن چقدر تعجب برانگیزه . و چه دردناک که آدمها سعی دارند خودشان را چیزی بنمایند که نیستند. تمام مدت سعی دارند بهترین ورژن خودشون رو به نمایش بگذارند که حساس هست به مسایل محیط زیستی، دغدغه مند است به مسائل معیشتی مردم سرزمینش، ورزشکار نیمه حرفه ای است (و اگر هم ورزشکار نیست، ورزشکاران را دوست دارد)، علاقه مند به همه تیم های ملی در همه رشته های مختلف، پیگیر مسائل سیاسی و اقتصادی که قیمت دلار و سکه و اثر اون بر زندگی مردم از چشمان تیزبینشون دور نمیمونه، بعضا طبیعت گرد و آشنا به حداقل سه زبان خارجی و کتاب خوان و فیلم بین، همه با هم.

خیلی عجیبه که هر چی بیشتر از جزئیات زندگیشون پست بگذارند، دنبال کننده های بیشتری مایلند که دنبالشون کنند. هر چه بیشتر از خصوصی ترین مسائل و حال و احوالاتشون بگن، توی دنیای مجازی معروف تر و محبوب تر میشن! تمایل آدمها به کسب فضل (فضولی) بیشتر از گذشته خودشو داره نشون میده. تماشا کردن روزمرگی های دختری که تنها زندگی میکنه یا زن ورزشکاری که با داشتن دو فرزند، خواستن توانستن را برای مردم هجی می کنه یا زوج های ایرانگرد و جهانگرد و کافه دار و هنرمند و الی ماشاالله ...

اینفلوئنسرها درباره همه چیز و همه کس نظری برای ارائه دارند و این واقعا عجیبه که همه در دنیا مجازی همه فن حریف اند. فضای مجازی بستری امن برای اظهار نظرهای ما فراهم می کنه که این نظر وابسته است به هزاران پارامتر مختلف مثل نوع تربیت خانوادگی، نوع جهان بینی، میزان سواد و سطح تخصص، محیطی که توش زندگی می کنیم و حتی "برداشت شخصی ما" از یک اتفاق.

ما این نظر را به آسانی با یک کلیک، سٌر می دیم در دنیای مجازی و تعدادی دنبال کننده رو بی خود و بی جهت با خود همراه می کنیم یا برعکس در برابر خودمون می گذاریم. همیشه برای من سواله که چرا فردی باید فکر کنه که نظرش برای بقیه مهمه ! چرا باید خارج از محدوده تخصص و تعهد و سوادش درباره چیزی نظری بده ! از خصوصیت بارز دیگر این دوستان جوگیری است. فکر می کنم همگی اینو با پوست و استخوون درک کرده ایم و دیدیم. اگر شما متخصص هستی مثلا در رشته هنری، چرا باید نظر فنی و تخصصی در زمینه سیاسی بدی!

این روزها خیلی به این فکر می کنم که نهایت اعتراض مدنی ما شده لایک کردن یا پست کردن. این دیگه ته خشممونه به بد شدن اوضاع محیط زیست یا تغییرات آب و هوایی یا آلودگی هوا!

نشسته ایم پشت میزهامون، توی ماشین هامون یا خوابیدیم رو تختمون و نهایت کاری که انجام میدیم اینه که یه پست اعتراضی بزاریم یا یه پست اعتراضی رو لایک کنیم! ما همونایی هستیم که بعد لایک یک پست بسیار روشنفکرانه درباره تلاش و همبستگی برای کم کردن آلودگی هوا، روی پلاک ماشین برف شادی میزنیم و میریم توی طرح!

ما یا خودمون اینفلوئنسریم یا دنبال کننده اون اینفلوئنسرها! اما تنها چیزی که رخ نمیده اینفلوئنسه! اثر کوتاه مدت پست ها هم گواه این ادعاست. هرچند این بحث به درازای تاریخ بشر هست از این جهت که همیشه آدمها به دنبال الگو و رول مدل بودند و هستند. اما لحظه ای به این فکر کنید که چه تفاوتی ها در دنیای مجازی اتفاق افتاده. این اتفاقات جذاب نیستند و مارو تبدیل به تماشاگرهای بی عملی کرده اند که هیچ خاصیتی ندارند. ما سیاه لشگر پیج های بی سر و ته ای شدیم که بشینیم ببینیم صاحبانشون چه جوری روزمرگی می کنند و درباره اتفاقات چه طوری موضع می گیرند. ما تبدیل به خنده دار ترین تماشاگران تاریخ شده ایم!

اینفلوئنسرسوشال مدیافالوورشبکه اجتماعی
معمار ارشد سیستم های اطلاعاتی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید