آیا تا به حال فکر کرده اید که چه چیزی باعث افسردگی بالینی می شود ؟ شاید برای شما تشخیص داده شده است که افسردگی شدید دارید، و این باعث شده است که این سوال برای شما ایجاد شود که چرا برخی افراد افسرده می شوند اما برخی دیگر نه.
افسردگی یک بیماری پیچیده است. هیچ کس دقیقاً نمی داند چه چیزی باعث آن می شود، اما ممکن است به دلایل مختلفی رخ دهد. برخی از افراد در طول یک بیماری جدی پزشکی دچار افسردگی می شوند. برخی دیگر ممکن است با تغییرات زندگی مانند حرکت یا مرگ یکی از عزیزان دچار افسردگی شوند. برخی دیگر نیز سابقه خانوادگی افسردگی دارند . کسانی که این کار را می کنند ممکن است افسردگی داشته باشند و بدون هیچ دلیل مشخصی احساس غم و اندوه و تنهایی کنند.
بسیاری از چیزها می توانند شانس افسردگی را افزایش دهند ، از جمله موارد زیر:
محققان به تفاوتهایی در مغز افرادی که افسردگی بالینی دارند در مقایسه با افرادی که این بیماری را ندارند اشاره کردهاند. به عنوان مثال، به نظر می رسد هیپوکامپ، بخش کوچکی از مغز که برای ذخیره خاطرات حیاتی است، در برخی افراد با سابقه افسردگی نسبت به افرادی که هرگز افسرده نشده اند، کوچکتر است. هیپوکامپ کوچکتر گیرنده های سروتونین کمتری دارد. سروتونین یکی از بسیاری از مواد شیمیایی مغز است که به عنوان انتقالدهندههای عصبی شناخته میشوند و اجازه میدهند تا در میان مدارهایی که نواحی مغز درگیر در پردازش احساسات هستند، ارتباط برقرار کنند.
دانشمندان نمی دانند که چرا هیپوکامپ ممکن است در برخی از افراد مبتلا به افسردگی کوچکتر باشد. برخی از محققان دریافته اند که هورمون استرس کورتیزول در افراد افسرده بیش از حد تولید می شود. این محققان بر این باورند که کورتیزول اثر سمی یا "کوچک کننده" بر رشد هیپوکامپ دارد. برخی از کارشناسان فکر می کنند افراد افسرده ممکن است به سادگی با هیپوکامپ کوچکتر متولد شوند و بنابراین تمایل به افسردگی دارند. بسیاری از مناطق دیگر مغز و مسیرهای بین مناطق خاص وجود دارد که تصور میشود با افسردگی درگیر هستند و احتمالاً هیچ ساختار یا مسیری منفرد مغز به طور کامل افسردگی بالینی را نشان نمیدهد.
یک چیز مسلم است: افسردگی یک بیماری پیچیده است که عوامل زیادی در آن نقش دارد. آخرین اسکنها و مطالعات ساختار و عملکرد مغز نشان میدهد که داروهای ضد افسردگی میتوانند «اثرات نوروتروفیک» داشته باشند، به این معنی که میتوانند به حفظ سلولهای عصبی کمک کنند، از مرگ آنها جلوگیری کنند و به آنها اجازه ایجاد ارتباطات قویتری را بدهند که در برابر استرسهای بیولوژیکی مقاومت کنند. همانطور که دانشمندان درک بهتری از علل افسردگی به دست می آورند ، متخصصان سلامت قادر خواهند بود تشخیص های "تطبیقی" بهتری داشته باشند و به نوبه خود، برنامه های درمانی مؤثرتری را تجویز کنند.
می دانیم که گاهی اوقات افسردگی در خانواده ها ایجاد می شود. این نشان می دهد که حداقل یک پیوند ژنتیکی جزئی با افسردگی وجود دارد. کودکان، خواهران و برادران و والدین افراد مبتلا به افسردگی شدید تا حدودی بیشتر از افراد عادی در معرض ابتلا به افسردگی هستند. ژنهای متعددی که به روشهای خاصی با یکدیگر در تعامل هستند احتمالاً به انواع مختلف افسردگی که در خانوادهها وجود دارد کمک میکنند. با این حال، علیرغم شواهدی مبنی بر ارتباط خانوادگی با افسردگی، بعید است که تنها یک ژن «افسردگی» وجود داشته باشد، بلکه ژنهای زیادی وجود داشته باشد که هرکدام در تعامل با محیط تأثیرات کوچکی بر افسردگی دارند.
در برخی افراد، داروها ممکن است منجر به افسردگی شوند. به عنوان مثال، داروهایی مانند باربیتوراتها ، بنزودیازپینها و داروی آکنه ایزوترتینوئین (که قبلاً به عنوان Accutane فروخته میشد ، اکنون Absorica ، Amnesteem ، Claravis ، Myorisan، Zenatane) با افسردگی، بهویژه در افراد مسنتر مرتبط شدهاند. به همین ترتیب، داروهایی مانند کورتیکواستروئیدها، اپیوئیدها (کدئین، مورفین ) و آنتی کولینرژیک هایی که برای تسکین گرفتگی معده مصرف می شوند، گاهی اوقات می توانند باعث تغییرات و نوسانات خلقی شوند. حتی داروهای فشار خون به نام مسدود کننده های بتا نیز با افسردگی مرتبط است.
در برخی افراد، یک بیماری مزمن باعث افسردگی می شود. بیماری مزمن بیماری است که برای مدت بسیار طولانی ادامه دارد و معمولاً نمی توان به طور کامل درمان کرد. با این حال، بیماری های مزمن را اغلب می توان از طریق رژیم غذایی، ورزش ، عادات سبک زندگی و برخی داروها کنترل کرد. برخی از نمونههای بیماریهای مزمن که ممکن است باعث افسردگی شوند عبارتند از دیابت ، بیماری قلبی ، آرتریت ، بیماری کلیوی ، HIV و ایدز، لوپوس و ام اس. کم کاری تیروئید همچنین ممکن است منجر به احساس افسردگی شود.
محققان بر این باورند که درمان افسردگی گاهی اوقات ممکن است به بهبود بیماری پزشکی همزمان کمک کند.
هنگامی که درد برای هفته ها تا ماه ها ادامه دارد، به آن "مزمن" می گویند. درد مزمن نه تنها به شما آسیب می رساند، بلکه خواب شما، توانایی شما برای ورزش و فعال بودن، روابط شما و بهره وری شما در محل کار را مختل می کند. آیا می توانید ببینید که چگونه درد مزمن ممکن است شما را غمگین، منزوی و افسرده کند؟
برای درد مزمن و افسردگی کمکی وجود دارد. یک برنامه چند وجهی پزشکی، روان درمانی ، گروههای حمایتی و موارد دیگر میتواند به شما در مدیریت درد، کاهش افسردگی و بازگرداندن زندگیتان به مسیر درست کمک کند.
اندوه یک واکنش معمول و عادی به از دست دادن است. از دست دادن هایی که ممکن است منجر به غم و اندوه شود شامل مرگ یا جدایی یکی از عزیزان، از دست دادن شغل، مرگ یا از دست دادن حیوان خانگی مورد علاقه، یا هر تعداد دیگری از تغییرات در زندگی، مانند طلاق، تبدیل شدن به یک "آشیانه خالی" یا بازنشستگی.
هر کسی می تواند غم و اندوه و از دست دادن را تجربه کند، اما همه افراد افسردگی بالینی را تجربه نمی کنند، که با غم تفاوت دارد زیرا افسردگی شامل طیف وسیعی از علائم دیگر مانند احساس کم ارزشی، افکار منفی در مورد آینده و خودکشی است، در حالی که غم و اندوه شامل احساسات می شود. از پوچی، از دست دادن و اشتیاق برای یک عزیز، با ظرفیت دست نخورده برای احساس لذت. هر فردی در نحوه کنار آمدن با این احساسات منحصر به فرد است.