سلام سلام. خداقوت رفقا
اومدم در مورد هوش هیجانی با موضوع رابطه درون فردی صحبت کنم.
رابطه درون فردی شامل پنج قسمت هستش.
خودمونی میشه من چمه !! اینو بفهمیم چرا امروز صبح پاشدم، حالم خوب نیست ؟ اینو باید بفهمیم چرا من منظم نیستم ؟ چرا من عاشق جلب توجه ام ؟ چرا من تنبلم؟ این میشه self awareness یا خودآگاهی و خیلییییییی طول میکشه که به این برسیم ! چرا یادگیری رو دوست نداری ؟ چرا یادگیری رو دوست داری ؟ چرا غُر میزنی ؟
بریم دومی
ما زمانی که یک چیزی رو تازه میفهمیم، اونوقت میتونیم کنترل و مدیریتش کنیم پس
آقا من غذا میبینم، از خود بی خود میشم پس در خودآگاهی من بهش رسیدم. من یکی میپیچه جلوی من، عصبانی میشم.
چشماتون رو بیایید ببندید !! اگر الان بخوایید بگید چی ناراحتت میکنه، دو الی سه تا چیز رو بیار به ذهنت. مثلا یه کسی من باهاش حرف میزنم تو چشمام نگاه نمیکنه. ناراحتم میکنه! یکی دهنش بو میده ناراحتم میکنه! یه کسی بپیچه جلوی من، ناراحتم میکنه! به همسرم زنگ بزنم بعد از سه تا زنگ جواب نده، ناراحتم میکنه!
دو سه تا پیدا کن و تو ذهنت بیار تو لِوِل ناراحتی.
خب حالا یه لِوِل بیاریمش پایینتر از ناراحتی! برسیم به اذیت!! خیلی فرق میکنه دیگه.
من ممکنه که دارم باهات حرف میزنم تو چشمام نگاه نکنی، ناراحت بشم اما اذیت نمیشم! یعنی اون رو بیارم درون بازی خودم. زمانی اذیت میشم که مثلا واقعا دهنت بو بده! انگار واقعا داری بهم آسیب میرسونی. یعنی از ناراحتی میری به اذیت.
چی اذیتت میکنه؟؟ بینظمی؟ بیتوجهی؟ خیانت؟ بیخیالی؟ چون این دوتا باهم خیلی فرق میکنه!
اگه پیدا کردی،چشماتو باز کن و دیگه نخواب!!!
تفاوتش هم همینه! اول من برسم به self awareness. بیام ببینم و برسم به اینکه حال من در حالتهای مختلف چجوریه.
بعد از حالت self awareness، بیارمش به Self regulation. خب حالا من اینارو مدیریت کنم. کنترل کنم.
بریم قسمت سوم
اینجا یه کم عمیقتر میشه!!
حال ندارم! حسش نیست! میخوام بخوابم!
کتاب از خوب به عالی اثر جیم کالینز عااااالیه. پیشنهاد میکنم که بخونید و چیزی که واقعا مهمه اینکه بتونی به خودت انگیزه بدی. رفقا کلا انگیزه 8 ساعت در بدنتون میمونه! انگیزه از بیرون خیلی مقطعی هستش. بتونی راهش رو خودت پیدا کنی، خودت به خودت انگیزه بدی.
کسی هستش که برای اولین بار باشه که امسال بره سرکار؟؟ اونایی که سال اولی هستند که دارند میرند سرکار، قشنگ این حس رو میگیرن. بعد از هفته اول ، بین التعطیلی که میفته بعدش باید بری سرکار یا فردای سیزدهبدر که باید بری سرکار، خیلیییییی سخته!!کسی هستش که برای اولین بار باشه که امسال بره سرکار؟؟ اونایی که سال اولی هستند که دارند میرند سرکار، قشنگ این حس رو میگیرن. بعد از هفته اول ، بین التعطیلی که میفته بعدش باید بری سرکار یا فردای سیزدهبدر که باید بری سرکار، خیلیییییی سخته!!
یکی از توانایی های آدمهای قوی اینکه بلد باشند خودشون به خودشون انگیزه بدن! خیلی سخته نه؟؟ کی سخت میشه؟ زمانی که ما بادمون میخوابه. زمانی که ما دعوامون میشه با پارتنرمون. زمانی که ما میبینیم بچمون کار بد کرده. زمانی که میبینیم کارمندمون کار اشتباه کرده. دوباره بخوای ادامه بدی!
این دوباره ادامه دادن!
طلاق میگیری، یک دوره ریکاوری هم میری ولی بعدش میبینی که اوکی! من الان به خودآگاهی رسیدم که من نباید جذب هر مردی بشم! من نباید جذب هر دختری بشم! خودمو کنترل میکنم ولی میخوام به خودم انگیزه بدم! من میتونم بازم برم تو رابطه و شاد باشم دوباره.
ورشکسته شدی، دوباره بتونی پا بشی! اونجاها انگیزه میخواد به خودت بدی.
دانشگاه رفتی شرکت کنی، کنکور رتبه نیاوردی! دوباره به خودت انگیزه بدی و شروع کنی!!
انگیزه دادن زمان هایی سخت میشه مثلا در اعتیاد! در اعتیاد انگیزهای وجود نداره! هرنوع اعتیادی صرفا موادمخدر نیست. داری انگیزه خودت رو بدون اینکه متوجه بشی، شروع میکنی به کوبیدن و بحثی که الان هستش، اینکه ما بلد باشیم وقتی زمین میخوریم، دوباره بلند بشیم.
این خیلی مهمه. ما زمانی که خودمون رو فهمیدیم، زمانی که خودمون رو کنترل کنیم، زمانی که تازه بتونیم به خودمون انگیزه بدیم، تازه میتونیم با آدما همدلی کنیم.
شده یه نفر بیاد بهتون غُر بزنه بعد تو ذهنت بهش بگی: بسسسه دیگه!! چقد میخوای بگی علی رفت؟؟؟ خب رفت! به درک!
اذیت میشی ولی اگه انگیزه رو نداشته باشی، همهی این حرفارو قشنگ بهش میزنی!
ما نیاز به همدلی هم داریم. ما نیاز داریم پدر و مادرمون رو بفهمیم. پدر و مادر همسرمون رو متوجه بشیم. اگه میبینیم پدر و مادر همسرمون باهامون تند حرف میزنند، نه به خاطر اینکه کینهای از تو داره! تو حس رقابت، فکر میکنه که شکست خورده! من زمانی پشت سر کسی حرف میزنم، من زمانی مخالفت با کسی میکنم که فکر میکنم، آن فرد از من قویتره!! اونجا همدلی مهم میشه.
بفهمی آدمارو. درک کنی. بشنوی. اینا همش میشه همدلی.
و درنهایت
یعنی چی؟
یعنی بلد باشیم با اصطکاکهایی که به وجود میاد، چجوری رفتار کنیم. آیا ما دعوای خوب بلدیم بکنیم؟ نه در کمال آرامش الزاماً حتی اگر با ناراحتی هستش. آیا بلدیم ابراز ناراحتی کنیم. آیا بلدیم تشکر کنیم؟
روزهایی که پُر هستیم، روزهایی که ظرفمون پُر هستش، اونجاها سخت میشه!
مثلا پدر و مادر دعواشون میشه، مادر قهر میکنه.
پدر خانواده به فرزندش میگه: سارا برو به مادرت بگو شام چی داریم؟ این از دید پدر من مثلا عذرخواهی هستش.
مادرمم order کامل داشت! کوفت، درد، زهرمار و.... کدوم رو میخوای؟؟!
بعد بابای خانواده ناراحت میشه و میگه: ببین! ببین! مامانت داره کشش میده! من عذرخواهیم رو کردمااااا!!!!
سوشال اسکیلز (Social Skills) یعنی همین! یعنی ما بلد باشیم!
بیشعور دوست دارم!!! این نیست! این سوشال اسکیلز نیست!
روانی بفهم! میخواد بگه دوست دارما ولی اینجوری میگه!
سوشال اسکیلز یعنی بلد باشیم چجوری انتقاد کنیم! چجوری انتقاد بشنویم! بلد باشیم تو جمع چجوری رفتار کنیم. بلد باشیم تو جمعی که از ما کوچیکتر هستند، چجوری رفتار کنیم. بلد باشیم تو جمعی که همه از ما بزرگتر هستند، چجوری رفتار کنیم. این میشه Social Skills.
این لحظهها
وقتی سکوت جاریه
وقتی بیشتر مردم خواب هستند
قلبت بیداره
بهش گوش کن
و خون با عشق به رگهای جهانت تزریق کن.
این مسیر رو باید تنها بری رفیق.
نور، خیر، برکت، عشق و آگاهی برای همتون میخوام رفقا. خوشحالم که تا اینجا با من همراه بودید.