هدف گذاری، کلید موفقیت در دستیابی اهداف شما
تحقیقات نشان میدهد که تنها 3% از جمعیت جهان در زندگیشان هدف گذاری دارند، در حالی که 97% دیگر بدون شناخت مشخصی از اهداف، ارزش ها و رسالت زندگی میکنند. این آمار در کشورهای پیشرفته کمی بهتر است؛ در این کشورها 5% از مردم دارای هدف و 95% دیگر بدون هدفهای واضحی زندگی میکنند. اما جالب اینجاست که اکثر مردم جهان از این موضوع گلایه میکنند: چرا ما نمیتوانیم در زندگی به دست آوریم آنچه که میخواهیم؟ این موضوع بسیار ساده است. شما باید هدفمند زندگی کنید.
راز معنا: چرا هدف گذاری لازمه ای برای زندگی ماست؟
هدف مشخص همانند یک نقطه در فضاست که نور و گرما را در یک نقطه متمرکز، مسیری را هدایت و کنترل میکند. هدف، تمام نیروها، تلاشها و امکانات ما را به یک سمت مشخص و معنیدار هدایت میکند. کسی که هدفی نداشته باشد، این نیروها و امکاناتش به مسیرهای مختلفی پراکنده میشود و نمیتواند به نتیجه مطلوب دست پیدا کند. هدف مانند نقشهای است که ما را گام به گام به سوی گنج، هدایت میکند.
آدمها به اندازه اهداف خود ثروتمند میشوند، ولی ثروت، تنها به پول ختم نمیشود. قویترین افراد کسانی نیستند که به راحتی موفق میشوند بلکه موفقیت از آن کسانی است که به شکل هدفمند، به موفقیت در " اهداف، ارزش ها و رسالت زندگی" خود فکر میکنند. تمام مطالعاتی که در بهترین دانشگاههای جهان مانند استنفورد و هاروارد انجام شدهاند، نشان میدهند که مردان و زنانی به موفقیتهای چشمگیر دست مییابند، افرادی هستند که به شکل مصررانه در راستای دستیابی به آن اهداف، به هدفگذاری دقیق خود در زندگی به فکر و تلاش میپردازند.
بیایید فرض کنیم که غول چراغ جادو جلوی شماست و از شما میپرسد: "چه چیزی را میخواهید که من برای شما برآورده کنم؟" این غول عظیم و پرقدرت درون شما است!
حالا تصور کنید که شما و من تنها یک ماه فرصت داریم تا زندگی کنیم. به سراغ چه چیزی میرویم؟؟ خب، همین حالا برویم دنبال آنچه که واقعاً میخواهیم. چرا باید منتظر شرایطی بمانیم که ممکن است هیچگاه نداشته باشیم؟
آیا با ما موافقید که در بسیاری از مواقع صفی وجود دارد؟ مانند صف اتوبوس، صف نانوا، یا صف غذا، و بسیاری از افراد به دلیل دیدن این صفها منصرف و از مسیر خارج میشوند؟ موفقیت همانند این صفهاست. ما در هر صفی که در آن ایستادهایم، افرادی هستند که الان سر صف ایستادهاند، و اینها هم زمانهایی را پشت سر گذاشتهاند که الان سر صف رسیدهاند؟
هدف: پایه ای از معنای وجود و رشد شخصی
وقتی یک کشتی در دریا حرکت میکند، دو بندر دارد: بندر مبدا و بندر مقصد. وقتی بادی میوزد، آیا این باد، باد موافق است یا باد مخالف؟ این وابسته به هدف و مقصد کشتی است. همچنین وقتی کشتی، هدف و مسیری مشخص ندارد، هر بادی برای آن، باد موافق و هر بادی برایش، باد مخالف است.
لطفاً هدف های خود را به ترتیب اولویت، روی کاغذ بیاورید. اولویت بندی اهداف، به شما کمک میکند تا در صورت بروز شرایطی که نیاز به انتخاب بین آنها دارید، تصمیم درستی بگیرید. به عنوان مثال، فرض کنید اولویت اصلی شما تحصیل و در اولویت دوم ازدواج باشد. در این صورت، اگر یک پیشنهاد ازدواج به شما داده شود، باید مشخص کنید که آیا آن پیشنهاد به اندازه کافی مهم است تا از تحصیل خود منصرف شوید یا خیر. این روش به شما کمک میکند تا بهترین تصمیمها را بگیرید و به تعقیب اهدافتان بپردازید.
مدیران لایق کارها را بر اساس ترتیب اهمیت انجام میدهند و تا زمانی که کارها به اتمام نرسیدهاند، تلاش خود را ادامه میدهند. بیایید ما خودمان را به عنوان مدیران لایق در نظر بگیریم و کارها را بر اساس ترتیب اهمیت انجام دهیم. این برای اینکه در طول زندگی خود پشیمان نشویم، بسیار مهم است. باید اهدافمان را با دقت و اولویتبندی مناسب تعیین کنیم، تا به خود نگوییم "کاش این کار را انجام داده بودم" یا "کاش این تصمیم را گرفته بودم".
حالا فرض کنید که در خانهتان زنگی زده میشود و به شما اعلام میشود که یکی از عزیزانتان نیاز به کمک شما دارد. شما میخواهید به سرعت به بیمارستان بروید. اگر کمد لباسهایتان منظم و مرتب باشد، شما سریعاً لباسها را پوشیده و به بیمارستان میروید. اما اگر لباسها نامرتب باشند، شما باید در حالی که عجله دارید، لباسهای نامرتب را برای خود انتخاب کنید. این کمد، ذهن ماست و لباسی که انتخاب میکنیم نمایانگر اهداف ماست. اگر ذهن ما نامرتب باشد، نمیتوانیم به نتایج مطلوب دست پیدا کنیم.
آغاز جادویی: معنای هدف، ارزش و رسالت در زندگی
بیایید کمی به عقب برویم و در زندگی خود مقصد، ارزشها و اهداف مشخص داشته باشیم. بگذارید بررسی کنیم که این مفاهیم چی هستند. مقصد یعنی چی؟ مقصد رسالت ما و همچنین دلیل حضور ما در این دنیاست. باید بدانیم که برای چه آمدهایم، چه انتظاراتی داریم و به کجا میخواهیم برسیم.
تو یک انسان منحصر به فردی هستی با توانمندیهای منحصر به فرد. مقصد به معنای این است که از زمانی که در این دنیا آمدیم تا زمانی که از دنیا برویم، به دنبال چه چیزهایی میگردیم؟ مقصد نمیتواند محدود به موارد مادی باشد، چرا که حضور ما در زندگی ارزشی بیشتر از موارد مادی دارد. تا به حال نشنیدهایم که در آستانه مرگ، کسی گفته باشد: "اوه، کاش دو تا ماشین بیشتر میخریدم و بعد میمردم!" یا "چرا آن خانه زیبا و ویلا را نخریده و بعد بمیرم؟"، اما به طرز عجیبی بسیاری از ما در زمان مرگ، نگران امور معنوی و ارتباطات خودمان میشویم. این مفهوم مقصد و ارزشهایی مانند خوشبختی، موفقیت، سعادت، کمال، رشد، تکامل، و پیشرفت هستند. اکنون وظیفه ما این است که این مقصد و ارزشها را به خودی خود ارزشمند کنیم.
ارزش چیست؟ ارزش نمایانگر ابعاد و جنبههای مختلف مقصد است. اگر ما مقصد را تجزیه و تحلیل کنیم و به آن جهت دهی بدهیم، به ارزشها میرسیم. رفقا، آیا به خوبی بیان میکنید که میخواهید خوشبختی خود را در کدام زمینه و به چه صورتی به دست پیدا کنید؟ به عبارت دیگر، کدام مسیر و مسیرها برای رسیدن به خوشبختی وجود دارد؟ این ارزشها نیاز به تعریف و جهتدهی دقیق دارند. نیاز دارید در کدام زمینهها رشد کنید؟
کسی که اشتباهاً مقصد و ارزشها را به جای هم قرار میدهد، مانند کسی است که به یک آژانس فروش بلیط هواپیما میرود و درخواست میکند: "بلیط بدهید!". فروشنده بلیط هواپیما مسئولیت ارائه بلیط را دارد، اما باید اطلاعات مورد نیاز را از مشتری دریافت کند تا بتواند بلیط متناسب با نیاز و مقصد او صادر کند. دوستان، بلیط موفقیت نیز باید با دقت و دقت انتخاب شود. هر چه اطلاعات شما در مورد مقصد دقیقتر و کاملتر باشد، بلیط موفقیت شما سریعتر صادر میشود.
جوهر هدف: چرا هدف گذاری یک ضرورت برای موفقیت است؟
بیایید به سوی مفهوم هدف حرکت کنیم. حالا میخواهیم از دل ارزشها هدف را به وضوح تعریف کنیم. پس، چه معنایی دارد؟ هدف به تلاشهای ما جهت مشخصی میدهد و امکانات و منابع ما را به یک نقطه خاص تمرکز میدهد. هدف به این شکل عمل میکند. هرچه دقیقتر و واضحتر باشد، بهتر است. به عنوان مثال، من میخواهم در زندگیم رشد کنم - این مقصد من است. میخواهم رشد معنوی داشته باشم - این یک ارزش است. میخواهم نماز اول وقت را بخوانم - این یک هدف است، چرا که تا وقتی اذان خوانده میشود، ذهن تکلیفش مشخص است. میخواهم جهانگرد پس، کسی که میخواهد جهانگرد شود، ارزش است. توضیح بدهید که برای اولین مسافرت خود به کجا میروید؟
از اینجا شروع کنید. ممکن است به سفارت کشور مورد نظرتان برخورد کنید و ببینید چگونه میتوانید ویزا بگیرید. من شما را دوست دارم و میخواهم برای هریک از شما چکی صادر کنم. تاریخ چک، هر چه زودتر میتواند باشد؟ مبلغ آن هر چه بیشتر میتواند باشد؟ خب، خبر خوب این است که چک شما نقدی نمیشود! اما چرا؟ چون نامعلوم است. از خودتان بپرسید: میخواهم چه مسیری را برای خودم بسازم؟ چه راه و مسیری را برای پیشرفت در نظر دارم؟
زندگی هر چه خوشبختتر، تربیت کودکان هر چه بهتر! این "ترها" خشک و خشک میمانند. ما معمولاً بیشتر از آنچه میخواهیم، میدانیم که چه چیزی نمیخواهیم. به عنوان مثال، من نمیخواهم بدبخت شوم، نمیخواهم بیمار شوم، و نمیخواهم فقیر باشم. پس، چه میخواهید باشید؟ فکر کنید که وقتی به فروشگاه میروید و میگویید: "من پنیر نمیخواهم، شیر هم نمیخواهم، کره هم نمیخواهم"، آیا انتظار دارید که با کیسه خرید به خانه بروید؟؟؟