مهندس مرتضوی
مهندس مرتضوی
خواندن ۵ دقیقه·۶ سال پیش

جنگ میان عرب و ایران

خسرو پرویز و اسلام

توی کتابخونه خونمون دنبال کتاب بودم که این کتاب قدیمی را پیدا کردم،صفحه‌هایش کاهیه و قیمتش۲۰۰ریاله?نوشته زین العابدین رهنماست که ایرانیست .به صورت داستان مستند نوشته شده،این کتاب از زمان فوت پیامبر اسلام نوشته شده و واقعه کربلا رو شرح میده

قسمت اول…

زمانی ک پیامبر برای خسرو پرویز نامه نوشتخسرو نامه را پاره کرده و دستور داده کسی ک خودشو پیامبر مینامد را پیشش ببرندزمانی ک مامور ایرانی ب پیش پیامبر میاد،پیامبر بهش میگه دیگ نیاز ب بردن من نیست و خسرو پرویز توسط پسرش کشته شدهزمانی ک عرب به ایران حمله میکند پیامبر فوت شده بوده و دستور حمله از طرف ابوبکر بودهالبته در چندین کتاب خواندم ک ایرانیها از حکومت ساسانیان بسیار ناراضی بودند و در این کتاب هم نوشته ک در هنگام جنگ سربازان را با زنجیر بسته اند که نتوانن فرار کنن.لشگر عرب به فرماندهی خالد به هر کجای ایران که میروند پیروز میشوندابوبکر نیروهای تازه نفس فرستاد، روم و ایران با هم متحد بودند،ابوبکر ، عمر را جانشین خود کرد،پس از مرگ ابوبکر ،عمر به خلافت رسید و چندین هزار سرباز اماده کرد و برای جنگ  به مرزهای ایران فرستاد.ایران شکست خورد و تمامی غنائم خود که از سی پادشاه جمع شده بود از بین رفت

قسمت دوم …

یزید پسر معاویه فرد نالایق و خوشگذرونی بوده ک عاشق یکی از دختران عرب ک بسیار زیبا بوده میشه،این دختر با پسر عمویش ازدواج کرده بوده ک معاویه برای این که دل پسرش را بدست بیاره  نقشه ای میکشه تا شوهر این دختر را فریب بده و یزید را بهمسری دختر در بیارهیزید فرد فاسد و شراب خواری بوده

? کتاب زندگانی امام حسین ،نوشته زین العابدین رهنما

از صفحه ۵۷ تا۱۰۰…

داستان به یزید رسید

یزید عاشق دختری به اسم ارینب شده بود و معاویه به این عشق اگاه بود و برای اینکه ذهن یزید سرگرم باشد مراسم لهب و لعب و عیش و خوشگذرانی راه می انداخت،

یزید چندین بار برای ارینب نامه ها و هدایایی فرستاده بود ولی ارینب عشق او را نپذیرفت و با پسرعموی خود به نام عبد الله ازدواج کرد

یزید بسیار پریشان بود و دل به کارهای خلافت نمیداد

او بعد از معاویه خلیفه مسلمانان میشد ،معاویه طرح و نقشه ای ریخت و با یزید صحبت کرد و قرار مداری گذاشت و گفت:

من ارینب را ب تو میرسانم و در قبال ان تو حواست را جمع جانشینی و خلافت کن

یزید قبول کرد

پس معاویه عبدالله شوهر ارینب را ب پیش خود خواند و او را بسیار احترام گذاشت ، ابودردا را مامور کرد تا در سر عبد الله ازدواج با هند دختر معاویه را بیاندازد،

همان شد ک معاویه میخواست و عبدالله ،هند دختر معاویه را خواستگاری کرد و وقت ملاقات خواست،

معاویه قبول کرد و به هند قبل از ملاقاتش با عبد الله گفت:

تو او را بپذیر به شرط انکه زنش را سه طلاقه کند

هند همان کار ک پدر خواست را کرد و عبدالله ارینب را طلاق داد

بعد از طلاق معاویه گفت ک من همچین دامادی ک سریع زنش را رها میکند نمیخواهم و هند هم عبدالله را جواب کرد و تازه عبدالله متوجه نقشه معاویه شد

قسمت سوم …

? زندگانی امام حسین نوشته رهنما

از صفحه ۱۰۱ تا ۱۵۴…

حجر یکی از بهترین و با وفاترین افراد و یاران حضرت علی بود

هر کجا ک ب حضرت علی ناسزایی میگفتند او با شجاعت دفاع میکرد و اجازه نمیداد ک کسی ب حضرت علی دشنام و بی احترامی کند

معاویه از این موضوع اگاه شد و دستور داد که حجر و همراهانش را دستگیر کنند و به پیش او ببرند

یاران حجر هم همانند حجر عقاید قوی داشتند و نظر خود را تغییر نمیدادند

معاویه دستور داده بود ک انها علی را لعن کنند تا ازاد شوند،هیچکدام نظر خود را تغییر ندادند و بر حرفهای خود استوار بودند

معاویه دستور قتل انها را داد

مردم معاویه را با خاطر حیله هایش لعن میکردن

حجر و یاران نزدیکش را ب بالای تپه برده اند و سر بریدند،

? چیزی ک برای من جالب بود و شاید برای شما هم چنین باشد این هست ک در زمان حال داعش جسد حجر را از قبرش بیرون اوردند و این تن با بدن سالم بوده است و معلوم نیست ک با بدنش چ کرده اند

قسمت چهارم …

? زندگانی امام حسین نوشته زین العابدین رهنما

از صفحه ۱۵۴ تا ۱۷۱….

ابودردا و ابوهریره دو نماینده معاویه برای خواستگاری از ارینب به مدینه رفتند.

همان روز امام حسین هم در مدینه بود پس انها ابتدا بدیدار او رفتند

امام حسین از انها پرسید ک ب چه دلیل ب مدینه آمدید:

انها گفتند ک برای خواستگاری از ارینب برای یزید امدیم

امام حسین گفت:

ارینب ک همسر عبدالله است؟!!!!!

در گوشه گوشه اتاق صدا می امد ک معاویه حیله کرده و عبدالله ،ارینب را طلاق داده،باید عبدالله را بکشیم،باید ارینب را بکشیم،باید معاویه را بکشیم و….

اتاق ساکت شد و همه به امام حسین نگرستند

امام حسین قطره اشکی از چشمانشان سرازیر شد،بلند شدند و به اتاق دیگری رفتند ک همسرشان شهربانو در انجا حضور داشت

?داستان شهربانو?

شبی خسرو پرویز در خواب بود و خوابی دید که پسری هم خون خود میاید ک او را نابود میکند و در زانوی او نشانی است

فردای انروز خسرو پرویز تمام پسران کاخ را زندانی کنند که با هیچ دختری ارتباط نداشته باشند

فرزند شیرین به اسم شهریار از او خواست ک یکی از دختران سراپرده را به پیشش بفرستد ،پس یزدگرد را باردار شد ولی از دیدگان خسرو پرویز دور ماند

چند سال بعد خسرو پرویز یزدگرد را دید و دستور کشتنش را داد ،شیرین مداخله کرد پس یزدگرد را ب شهر دور دستی فرستادند

زمان جنگ عرب به ایران یزدگر فرار کرد و توسط یک اسیابان کشته شد،دخترش ب اسم شهربانو و همراهانش دستگیر و ب پیش عمر فرستاده شدند

عمر دستور داد ک انها را هم مثل دیگر اسیران بفروشند

حضرت علی گفت:

بر اساس ایین پیامبر ،با خاندان اسیر گونه دیگری باید رفتار کرد

عمر گفت پس چ کنیم؟

حضرت علی گفت : بذارید خود دختران همسر خود را برگزینند

پس شهربانو نگاهی ب افرادی ک در مسجد بود کرد و به سمت حسین ۱۸ ساله رفت و او را انتخاب کرد

برگردیم به زمان ارینب و خواستگارانش?

امام حسین با شهربانو مشورت کرد و به اتاق قبلی بازگشت

ابودردا و ابوهریره منتظر او بودند.

حسین گفت :

من هم خواستگار ارینب هستم

فردای انروز دو نماینده ب منزل ارینب رفتن و باو گفتند ک یزید و حسین خواستگار اویند،کدام را انتخاب میکند؟

ارینب با مادر خود مشورت کرد و تصمیم خود را گرفت

او حسین را انتخاب کرد

ادامه دارد…

خسرو پرویزاسلامعربتاریخ
من مرتضوی هستم.مهندسی آیتی.9 سال سابقه کار دارم .نویسنده و طراح وردپرس هستم.عاشق کتاب و زندگی پرهیجانم.رکود و یکنواختی حوصله ام را سر میبره.از انسانهای منفی گو دوری میکنم.با افراد شبیه خود دوستی میکنم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید