سارا
سارا
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

رنج

بنا بر تجربیاتی که هر انسانی در زندگی کسب می‌کند یا بهتر بگویم آن را لمس می‌کند، دریافته‌ام که زندگی سراسر همراه با رنج است؛ اما این رنج برای هرکدام از انسان‌ها بنا به درسی که باید در این زندگی بگیرند، نوع رنج‌شان نیز متفاوت است. در هر صورت به نظر من تجربه هیچ قسمتی از زندگی بدون رنج نیست منتها نوع آن و نحوه دریافت آن برای هرکس متفاوت است…

اخیرا بیشتر به این می‌اندیشم که ورود هر انسانی به این جهان به دلیلی و با هدف مشخصی بوده که اگر بتوانیم آن دلیل را محقق کرده یا حداقل در جهت آن حرکت کنیم، در نهایت تحمل رنج زندگی برایمان آسان‌تر خواهد بود. یا حتی کمی بیشتر که فکر کنیم این فرضیه نیز دور از ذهن نیست که هر کدام از روح‌های ما قبل از ورود به این جهان، نوع رنج و شرایط آن را انتخاب کرده یا پذیرفته‌اند/ پذیرفته‌ایم. در این صورت و‌ با این نگاه، رنج‌های زندگی همان مسیرهایی است که باید بپیماییم تا زندگی به انجام برسد…

جمله‌ای که چند وقت پیش دوست عزیزی هنگام یکی از همین رنج‌ها برایم گفته بود هنوز تاثیری عمیق بر پذیرش من در مورد لحظه‌های زندگی داشته: “در برابر مرگ، هر رنجی بی‌ارزش است…” و واقعن چه جمله پرمفهومی است این عبارت؛ چرا که در نهایت با توجه به جهان‌بینی ما در مورد مهر بی‌پایان خداوند به ما، پایان عمر و رفتن نزد خداوند هم که سراسر نور و عشق بی‌‌انتهاست، به طور حتم سرشار از حس خوب و خوش‌حالی خواهد بود… ?

آغوش خداوندرنج زندگینور و آرامش
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید