ویرگول
ورودثبت نام
S.sara Qodsi
S.sara Qodsi
خواندن ۱۳ دقیقه·۴ سال پیش

بررسی تطبیقی تزئینات بناهای مذهبی صدر اسلام و صدر مسیحیت

صدر مسیحیت:

مسیحیت در بطن جهانی با خصلت غیر دینی به ظهور رسید و نتوانست محیطی را که در آن شکوفا شده بود دگرگون سازد. به همین دلیل هنر مسیحی چه از لحاظ اسلوب و سبک و چه از لحاظ کیفیت معنوی در مقایسه با هنر شرقی گسسته و منقطع است. به این دلیل که هنر مسیحی که برای بیان اندیشه هایش نیاز به زبان بصری داشت نتوانست هنر دوران قبل از خود(روم و یونان) را نادیده بگیرد و در نتیجه آن را با طبیعت گرایی ضد معنوی واژه در آمیخت و شکل هنر مذهبی را با اشکال کمابیش دنیاپسند و دنیاوی به تصویر کشید. این هنر که ملهم از تصاویر مسیح و مریم عذرا است، با دو هنر سنتی استادکاری و افزارمندی که بر اثر پذیرش آنها در مسیحیت روح مسیحی گرفته اند، یکی شده است. در واقع فقط هنر سنتی شمایل نگاری و استادکاری سنتی شایسته هنر مقدس شدن و استفاده در هنر مسیحی هستند.

اما تصویرگری نیز در آغاز ظهور مسیحیت، هنری شرک آمیز محسوب میشد و تا زمانی که دین مسیحی رسمیت نیافت، پراکنده و متفرق و نقشی غیر ضروری بوده است. بنابراین آنچه از هنر سالهای اولیه مسیحیت برجای مانده تعداد محدودی تصویر و نقش مریم عذرا و مسیح کوچک است. در این دوره مسیحیان به جای پرداختن به تصویر نگاری به رمز نگاری روی آورند و برای اثبات حقانیتشان بر پیکره مقابر مخفیانه خود این رموز را حک میکردند.

رمزنگاری:

علامت های رمزگونه و سری که در حروف یونانی P,X ریشه دارند و به تنهایی یا ترکیب با صلیب به صورت چرخی با 6 یا 8 پر به تصویر کشیده شده اند. علامت 6 پر صلیبی 3بعدی را به نمایش میگذارد و علامت 8 پر نشان دهنده 4 جهت اصلی و 4 جهت فرعی است. این علامت ها گاهی در درون یک دایره قرار دارند و به نشانه چرخ کیهانی ونماد طبیعت خورشیدی هستند که خود مشتقی است از نماد طبیعت خورشید مصر باستان. همچنین دسته حرف "رو" مانند صلیب دسته دار مصری یا آنخ شباهت دارد. به نظر میرسد علامات رمزی آغاز مسیحیت در فرهنگ های مصر و یونان باستان ریشه داشته باشند. این علامت میان دو حرف آلفا و امگا به معنای بدایت و نهایت قرار میگیرد.مسیح آغاز و پایان و میانه زمان بی زمان سرمدی است.خورشید پیروز و شکست ناپذیر است. صلیبش اداره کننده و فرمانروای عالم است. داور عالم است. به همین علت علامت رمزی نشانه پیروزی نیز هست. این علامات در سنگ نوشته های گوردخمه ها به چشم میخورند.

شمایل نگاری:

كتاب مقدس مهم ترين منبع شمايل نگاري مسيحي محسوب میشود و در واقع این هنر نوعی تفسیر بصری به حساب می آید.چراکه تصوير به برانگيختن احساسات و عواطف مذهبي ياري مي رساند و همچنين حامل پيام كتاب مقدس است و تفسير اين كتاب براي گروهي از مؤمنان است که قبل از ترجمة كتاب مقدس فقط با زبان هاي محلي آشنايي داشتند. شمايل نگاري صدر مسيحيت بيش از هر چيزي در صدد بيان آموزه هاي ديني مسيحيان بود، نه بيان صرفاً هنريشان. بنابراين، موضوعات غالب آن، هم در بازنمايي صريح و هم در بازنمايي نمادين، مطابق كتاب مقدس بودند. همچنین شمایل نگاری تنها در صدد بازنمايي ظاهر محسوس نبود، بلكه به امور نامحسوس يا محتواي معنوي آنچه مورد بازنمايي قرار مي گرفت نيز توجه داشت برای مثال از نمادهاي يوناني-رومي باستان (paganism) استفاده بسیار میکرد و آن نمادها را از بستر اصليشان كه عالم كافركيش بود، جدا كرده و معاني جديدي به آنها بخشيد.

تصاویر در شمایل نگاری مسیحی به دو دسته تقسیم میشوند:

شمایل نگاری روایی و شمایل نگاری غیر روایی.

اهميت تصاوير روايي در اين بود كه آنها يك واقعه يا مجموعه اي از وقايع را جايگزين متون مکتوب می ساختند لذا از ارزش تعليمي بيشتري برخوردار بودند.

با وجودی که مسیحیت از دین یهود تأثیر پذیرفت اما در میراث تفسیری خود تفاوتهایی با یهودیت داشت. در حقیقت گرايش تفسيرهاي مسيحيان به وقايع موجود در زندگي مسيح، رسالت، مرگ ورستاخيز وي اهميت مي داد همچنین مسیحیان اولیه در صدد بودند تا نشان دهند كه عيسي، همان مسيحاي وعده داده شده در عهد عتيق است و مسيح نيز به موعظه هايي پرداخته بود كه پيشتر در عهد عتيق نبودند .

سده های آغازین مسیحیت شاهد پیدایش دو مکتب اسکندریه و انطاکیه بود.مکتب اسکندریه بر اين باور بود كه اسرار غايي متون مقدس از طريق تفسير نمادها و تمثي ل ها قابل فهمند و مكتب ديگر به دنبال واقعيت هاي تاريخي در متن بود. ردپای مکتب انطاکیه را میتوان در نمادهای مسیحی مشاهده کرد. نمادهایی که مستقيماً از كتاب مقدس اخذ شده اند و به نوعي درصدد بيانِ طابق النعل بالنعل مندرجات آن كتاب هستند . اين نمادها كه بسياري از آن ها به عهد عتيق اختصاص دارند، عبارتند از ماهي، برّه، لنگر، كشتي، درخت تاك، گندم و...

بازتاب گرايش تفسيري مكتب اسكندريه در شمايل نگاري مسيحي به مراتب بيش از مكتب انطاكيه است. نقاشي هاي گو ر -دخمه هاي مسيحي،بيشتر بازتاب تمثيلي و نمادين كتاب مقدس هستند تا آنكه به معاني تحت اللفظي صرف آن توجه داشته باشند. بررسي اين آثار نشان مي دهد - همچنانكه براي متألهان مسيحي توجه به عهد عتيق اهميت داشت و به دنبال تفسير آن بر اساس عهد جديد بودند - درشمايل نگاري مسيحي نيز از قرن دوم تا چهارم غلبه با صحنه هاي عهد عتيق است.چراکه آن دوران با شكنجه و آزار مسيحيان همراه بودو مسيحيان به جاي بازنمايي صريح اين آزار و اذيت ها، به ترسيم صحنه هاي عهد عتيق مي پرداختند و آ نها را جلوه اي از حضور خداوند در مقام نجا ت دهنده از خطرات مي دانستند.

مسیحیان اولیه به موضوعاتی مانند مرگ و رستاخیز عیسی مسیح، داستان يونس، قرباني اسحاق (اسماعيل) توسط ابراهيم و ماجراي نوح اشاره كرد. از منظر مسيحيان، داستانِ يونس بازتاب مرگ و رستاخيزعيسي مسيح بود، همچنين قرباني اسحاق توسط ابراهيم را همچون ماجراي مصلوب شدن عيسي(پسر خد ا) بر اساس مشيت الهي (پدر ) لحاظ می كردند يا مطابق عهد جديد ماجرای نوح و گذر قوم اسرائيل از درياي احمر و ماجراي نوح را همچون تعميد تفسير مي كردند.

از دیگر مفاهیم مورد توجه مسیحیان اولیه می توان به این موارد اشاره کرد:

تعميد عيسي، برخاستن لازاروس از گور، ماجراي سير شدن قوم با نان و ماهي، استحالة آب و شراب در قانا

. به طور كلي موضوع تصاوير اين دوران بيشتر به معجزات عيسي مسيح معطوف است و به موضوعاتي چون تولد عيسي، تبدل جوهري در كوه تابور، شام آخر، مصائب مسيح و رستاخيز وي چندان توجهي صورت نمي گيرد.

صدر اسلام:

با ظهور اسلام ساختمانهای جدیدی تحت عنوان مسجد به بناهای مسلمانان اضافه شد. بنایی برای تجمع مسلمین و انجام فعالیت های اجتماعی و سیاسی و برای برپایی نماز و رسیدگی به امور آنان.

اولین مسجد توسط به سفارش و دستور رسول مکرم اسلام در شهر مدینه برپا شد. این مسجد بسیار ساده با مصالح محلی و بدون هرگونه تزئینی بنا گردید چراکه سادگی و خلوص از آموزه های اسلام به شمار میرفت.اغلب مساجد صدر اسلام نیز به تبعیت از مسجد مدینه و آموزه های دینی بسیار ساده و فاقد تزئینات هستند. محور مرکزی اسلام احدیت و وحدانیت است ولی هیچ تصویری قادر به بیان آن نیست. هرچند که بر خلاف فرمان دوم کتاب عهد عتیق، در هیچ جای قرآن با هنر یا بازنمایی و تزئینات مخالفت نشده، هیچ گونه دعوتی هم برای خلق آثار هنری یک فرهنگ مادی که مختص مسلمانان باشد، به عمل نیامده است. به همین دلیل واژه یا عبارت "فقدان هرگونه آموزه یا اندیشه در باب تصویرگری" با نگرش قرآن همخوانی بیشتری دارد. آنچه که در اسلام به تصویر کشیده می شود و در تزئینات مورد استفاده قرار میگیرد میتواند از نقوش حیوانی و گیاهی باشد و حتی تصاویر دیگر نیز به دیده اغماض نگریسته می شوند مگر تصویر خداوند و سیمای پیامبر و ائمه اطهار.به طور کلی تصویر گیاهان و جانواران موهوم به صراحت مورد قبول قرار گرفته اند اما فقط تزئینات نباتی با اشکال نقش پردازی شده جزء هنر مقدس محسوب گشته اند. تصاویر در مساجد اولیه هم به دلیل خطر به تصویر کشیده شدن مرئی یا نامرئی خداوند حذف شده اند. به این دلیل که مسلمانان شبیه نگاری را رقابتی با خالق می دانستند، اکثر آذین های گچ بری قرون سوم و چهارم هجری را طرح های هندسی و مضامین گیاهی و نباتی برساو شده تشکیل می دهند.

دراین میان آنچه آدمی را از اشتباه مصون میدارد حکمت است که هرچیزی را به جای خو میخواهد.این قاعده به هنر این معنی را میدهد که "هرگونه آفرینش هنری، باید بر حسب قوانین محدوده وجودی خاص همان آفرینش بررسی شود و همان قوانین را قابل فهم و تعقل سازد."

جوهر منطقی و عقلانی هنر اسلامی همواره غیرشخصی و کیفی است، ولی این بدین معنی نیست که هنر صرفا عقلانی است بلکه عقل در اینجا الهام را از کار نینداخته و درهای وجود خود را بر زیبایی ای غیر فردی می گشاید.

از دیدگاه بورکهارت هنر اسلامی عبارت است از:" ساخت و پرداخت اشیاء بر وفق طبیعتشان، که خود حاوی زیبایی بالقوه است، زیرا زیبایی از خداوند نشأت می گیرد، و هنرمند فقط باید بدین بسنده کند که زیبایی را بر آفتاب اندازد و عیان سازد. هنر بر وفق کلی ترین بینش اسلامی از هنر، فقط روشی برای شرافت روحانی دادن به ماده است."

نقوش اسلیمی و هندسی:

اسلیمی نوعی دیالکتیک در مقوله تزئین است که در آن منطق با پیوستگی زنده و جاندار وزن، همدست می شود. در حقیقت اسلیمی اشکالی گیاهی و حیوانیی هستند که به صورتی انتزاعی با استفاده از هندسه ای خاص به تصویر کشیده می شوند و دارای دو عنصر اساسی است: به هم پیچیدگی و در هم تابیدگی نقوش و نقشمایه گیاهی. نخستین عنصر بیشتر بازی با هندسه به نظر میرسد و عنصر دوم نمایشگر نوعی ترسیم وزن است یعنی ترکیبی است از اشکال حلزونی و شاید بیشتر از رمزپردازی منحصرا خطی نشأت گرفته باشد تا از الگوهای نباتی.

اسلیمی ها به دو دسته ایرانی و عربی تقسیم می شوند. اسلیمی ایرانی تداوم پیچکهای ساسانی و برگچه های سه لبی در این دوره هستند. اما در اسلیمی های عربی قریحه هندسی با طبع چادرنشینی ترکیب شده است و در نقوش عربی درپای هندسه کار شده در آثار هنری چادرنشینان به چشم می خورد.

توصیه به ترسیم نقوش اسلیمی از دوران پیامبر بوده است. چنانکه عموی پیامبر به هنرمند نقاش تازه مسلمان شده ای توصیه میکند هنر خود را در جهت ترسیم نقوش گیاهی و جانوران موهومی که در طبیعت وجود ندارند، صرف کند.

عناصر تزئینی حلزونی و جانوری که گاهی علامت خاندانها و دول و غیره بودند و همچنین برگهای به هم تابیده هنر چادرنشینان در هنر اسلامی جذب شده و به انتزاعی ترین و کلی ترین نسخه متداولشان تبدیل شدند و به این صورت خصلت های جادویی و سحرانگیزشان را از دست داده و در مقابل به بصیرتی عقلانی و فاقد ظرافت روحانی تبدیل گشتند. در اسلیمی که حاصل چنین ترکیبی است، هرنوع ذکر فردی و انحصاری از بین رفته و مضمحل می شود. تکرار نقشمایه هایی یک شکل، حرکت شعله سان خطوط و برابری اشکال برجسته و فرو رفته از لحاظ تزئینی که به صورت آینه وار یا معکوس در کنار هم قرار می گیرند، این تأثیر را تقویت می کنند.

اما در مورد نقوش هندسی که نتیجه تفکر هنرمند ایرانی درباره چکیده نگاری است، با ساده کردن اشکال مجموعه ای از نمادها و نشانه ها برای بیان مفاهیم خاص همراه است. از آنجا که تقلید از طبیعت در فرهنگ اسلامی جایگاهی ندارد و نظام آفرینش بر نظم و تعادل استوار است و همچنین این نقوش جنبه نمادین داشته و نشان دهنده ابعاد اصولی و بسیار کلیدی در دین اسلام هستند، این هنر در زمره هنرهای اسلامی قرار گرفت. در رمزشناختی اشکال هندسی اسلامی، مانند هنرهای دیگر، دایره نماد هستی، یگانگی و آسمان شناخته می شود و مربع نماد زمین و جهان خاکی. دراین هنر، مطابق اصول سنتی همه تقسیمات بر اساس تقسیم دایره توسط اشکال منظم صورت میپذیرد که رمز واضح وحدت وجود است که تمام امکانات هستی را در بر میگیرد.در تزئینات هندسی علاوه بر موارد ذکر شده به اعداد و رموز نهفته در آنان نیز توجه بسیار می شود.

خوشنویسی و کتیبه نگاری:

هنر خوشنویسی و کتیبه نگاری با توصیه ائمه مبنی بر نگارش آیات قرآن بر دیوارهای بناهای بلندتر از 8 ذراع آغاز گردید. این هنر بر اساس فرمایش ائمه اطهار، نه تنها با توحید منافات ندارد، بلکه در خدمت آن و آرمانهای توحیدی است و به این صورت هنر در خدمت تجلی آیات الهی در می آید.این هنر به عنوان هنری قدسی و دارای ارزشهای معنوی بالقوه از همان آغاز تحول و تکوین خود در خدمت بیان عبارات و احادیث، اسامی خدا و رسول خدا،یادآور وظایف و شرعیات دینی و از همه مهمتر و والاتر نگارش آیات قرآن قرار گرفت. خداوند سوره ای را با نام قلم نازل فرمود تا در آغاز آن به قلم و قداست آن، حرمت و کرامت نوشتار آن قسم یاد کند و شاید خوش نویسی قدسی و روحانی در اسلام با نگارش این قسم نامه آغاز می شود. هنر خوشنویسی بر اساس اصول و قواعدی همچون زیبایی سیمای حروف، کشیدگی های متعادل، نظم و قرینه سازی موزون در هیأت هنری مستقل و به عنوان همراه و همدوش همیشگی معماری اسلامی ظاهر شده است.

خوشنویسی نقشی همانند شمایل نگاری در هنر مسیحی را دارد، زیرا نمودگار جسم مرئی کلام الهی است. حروف عربی به آسانی با اسلیمی و خصوصا با نقشمایه نباتی ترکیب می شوند.

دو خط کوفی و ثلث بیشترین استفاده را در تزئینات بناهای مذهبی دارند که خط کوفی در اوایل اسلام بیشتر مورد توجه بود و برای کتابت آیات و کتیبه ها در ساختمان مورد استفاده قرار می گرفت. این خط دارای قاعده ای افقی است و به صورت مستقیم نوشته می شود در حالی که بدنه حروف عمودی است و حروف آن منقطع هستند. این خط با عناصر مدور تزئینی پیوند می خورد و در همه حال صلابت و متانت خود را حفظ می کند.

خط ثلث نیز در کاشیکاری بناهای متأخر اسلامی در ترکیب با اسلیمی و بیشتر به رنگ سفید بر زمینه ای فیروزه ای و به نشان غلبه نور بر تاریکی و ظلمت مورد استفاده قرار می گیرد.

جمع بندی:

هنرمند مسیحی در سال های اولیه مسیحیت و تا زمانی که مسیحیت به رسمیت شناخته شد، به دلیل منع تصویرگری به رمزنگاری روی آورد. در این سالهانو مسیحیان برای اثبات حقانیت خود این رمزها را بر جداره مقابر دخمه ای و زیرزمینی خود حک می کردند. اما در صدر اسلام به همان دلیل منع تصویرگری و شبیه نگاری، هنرمندان مسلمان به آرایه های اندک هندسی در بناهای خود بسنده می کردند.

بعد از به رسمیت شناخته شدن مسیحیت، اباء مسیحیان به شمایل نگاری و تصویرگری روی آوردند تا بتوانند آموزه های کتاب مقدس را به آن دسته از هم کیشان خود که توانایی خواندن زبان کتاب مقدس را نداشتند، منتقل کنند و رفته رفته این هنر به عنوان هنر مقدس در بناهای مسیحی شناخته شد و تبدیل به جزء لاینفک تزئینات این بناها در آمد.

اما در اسلام اتفاق دیگری افتاد. هنرمندان مسلمان به سفارش بزرگان دین به سمت ترسیم تصاویر گیاهان و حیوانات موهومی روی آوردند که به نحوی هنرمندانه انتزاعی شده اند. این خطوط را اسلیمی نام نهادند و به صورت ترکیب با خط یا نقوش هندسی و یا به تنهایی در بنا مورد استفاده قرار دادند. از سوی دیگر نقوش هندسی را نیز برای تزئین بناهای خود برگزیدند، چراکه این نقوش با دستورات اسلام منافاتی نداشتند. خوشنویسی نیز به سفارش ائمه وارد بنا کردند تا بناهای خود را از شر شیطان در امان دارند.

در جدول زیر به بیان شباهت ها و تفاوت های تزئینات بناهای این دو دوره می پردازیم:


این مقاله به صورت کامل منتشر نشده است.

کتب:

1. گاردنر/هلن/هنر در گذر زمان/ترجمه محمدتقی فرامرزی/بهار 1384 شمسی/انتشارات نگاه و آگاه/چاپ ششم/تهران/صفحه 218 الی 266

2. پیرنیا/محمدکریم/آذر 1383 شمسی/سبک شناسی معماری ایرانی/تدوین دکتر غلام حسین معماریان/نشر معمار/چاپ سوم/تهران/از صفحه 130 الی 155

3. مرزبان/پرویز/بهار 1383 شمسی/خلاصه تاریخ هنر/چاپ یازدهم/تهران/از صفحه 114 الی 131

4. جانسون/ه.و./جانسون/دوراجین/داستان هنر نقاشی/ترجمه فرح خواجه نوری/1351 شمسی/بنگاه ترجمه و نشر کتاب/تهران/از صفحه 37 الی 45

5. بورکهارت/تیتوس/هنر مقدس(اصول ها و روش ها)/ترجمه جلال ستاری/1390 شمسی/انتشارات سروش/چاپ پنجم/تهران

6. ممدپور/محمد/1388 شمسی/سیر حکمت و هنر مسیحی؛ از عصر ایمان تا عصر خرد(عصر ایمان)/انتشارات سوره مهر/چاپ دوم/ تهران

7. رهنورد/زهرا/1378 شمسی/حکمت هنر اسلامی/انتشارات سمت/چاپ اول/تهران

8. بورکهارت/تیتوس/ مبانی هنر اسلامی/ ترجمه امیر نصری/ 1386 شمسی/ انتشارات حقیقت/ چاپ اول/ تهران

9. بورکهارت/تیتوس/ مبانی هنر مسیحی/ ترجمه امیر نصری/ انتشارات حکمت

10. نصری/ امیر/ حکمت شمایل های مسیحی/ نشر چشمه

11. نصری/ امیر/ زیبایی شناسی قرون وسطی

مقالات و مجلات:

1. نقی زاده/ محمد/ از نیستان به نیستان (ریشه های هنر معنوی)

2. اسکندری/ ایرج/ بررسی و تحلیل نقاشی از ماقبل تاریخ تا عصر حاضر/ قسمت سوم/ مجله هنرهای تجسمی/ شماره ششم/ 204-201/ مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی

3. ممدپور/ محمد/ پیدایی هنر مسیحی/ قسمت اول (هنر صدر مسیحیت)/ مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی

4. جلالی جعفری/ بهنام/ هنر معنوی/ مجله زیباشناخت/ 246-241

5. نصری/ امیر/ بازتاب گرايش هاي تفسيري كتاب مقدس در تكوين شمايل نگاري مسيحي/ مجله حکمت و فلسفه/ سال ششم/ شماره دوم/ تابستان 1389 شمسی/ 118-105

6. نصری/ امیر/ رویکرد شمایل نگاری و شمایل شناسی در مطالعات هنری/ رشد آموزش هنر/ دوره هشتم/ شماره اول/ پاییز 1389 شمسی/ 62-56

بررسی تطبیقیتزئیناتصدر اسلامصدر مسیحیتبناهای مذهبی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید