دلایل ازدواج چیست؟ چرا ازدواج میکنیم؟ اصلاً، هدف از ازدواج کردن چیست؟ شاید اینها برخی از سوالاتی است که زمانی به ذهن شما هم هجوم آوردهاند. به هر حال، این سوالات بسیار جدی و مهم هستند. اگر هدف از ازدواج را ندانید، نتیجهای از این عمل در ذهن نداشته باشید، یا اگر ندانید نیازهای خودتان و پارتنرتان چیست و چطور باید این نیازها را ارضا کنید، از کجا باید بدانید ازدواج موفقی خواهید داشت یا نه؟!!!
اگر هدف اصلی ازدواج یا دلایل ازدواجتان، اشتباه باشند ممکن است منجر شوند در میان احساس خستگی، تنهایی، یا حتی خشم و سردرگمی رها شوید.
«شما لایق این هستید تا با کسی باشید که خوشحالتان میکند. شخصی که زندگیتان را دشوار یا درهم نمیسازد. فردی که به شما صدمه نمیزند.» احتمالاً نظیر این جملات را در فضای مجازی هم دیدهاید؛ چنین جملات بیمعنایی توسط کسانی ساخته و منتشر میشوند که مذبوحانه به دنبال لایکهای بیشتراند. این جمله میتواند روابط را تخریب کند زیرا نوشتهای کلیشهای، پیش پا افتاده و ناکارآمد است که دست بر قضا، مردم آن را جدی میگیرند.
اشتباه برداشت نکنید، خوشحالی خیلی هم عالی است؛ و حتی در تمام جنبههای زندگی ضروری میباشد، خصوصاً در یک رابطه. اما در عین حال، حس خوشحالی احساسی سیال است که میآید و میرود و وابسته به عوامل گوناگونی است، از دل درد گرفته تا شرایط اقتصادی و سیاسی کشور.
خوشحالی سنگ بنای محکم و استواری نیست که بخواهیم بر روی آن عشقی ابدی و متعهدانه را بسازیم. خوشحالی احساسی نااستوار، زودگذر، و مدام در نوسان است. گذشته از آن، نحوهی خوشحال شدنمان در طی زمان دستخوش تغییر و تحول میشود.
در واقع خوشحالی مداوم و همیشگی، احتمالا یکی از ناکارآمدترین دلایل ازدواج کردن است، زیرا دستیابی به چنین شادی غیرممکن میباشد. در حقیقت حس خوشحالی درست مثل سایر احساسات ماست، میآید و میرود! دقیقاً مانند دل دردهایی که مدام میگیرند و ول میکنند.
شاید واقعیتی سنگدلانه و سرد باشد اما هدف از ازدواج خوشحالی نیست، بلکه هدف اصلی ازدواج رشد است.
کلید تبدیل شدن به زوجی موفق این است که دست به کار شوید و از منطقه امن خود بیرون بیایید. طبق گفتهی دکتر David Schnarch ازدواج، ماشین رشد انسان است؛ به عبارتی دستگاهی است که منجر به رشد میشود.
در دنیای ما نوع جدیدی از ازدواج ظهور کرده، که در آن فرد میتواند خودشناسی، عزتنفس، و رشد شخصی را در سطحی گستردهتر تجربه کند. ایدهی ازدواجِ رشد-محور بسیار مسحورکننده است زیرا امری دستیافتنی میباشد. همچنین، رشد و پیشرفت حس رضایت بخشی به همراه دارند. چنین هدفی واقعی و عینی تلقی میشود.
یک رابطهی سالم، رابطهای بدون دعوا نیست. بلکه روابط سالم با دعواهای سالم همراه هستند. به عبارت دیگر، دعواها امری اجتناب ناپذیر میباشند، حتی در بین شادترین زوجها. زمانی که شما با یکدیگر بحث میکنید و از دست هم ناراحت میشوید، تلاش میکنید به ریشه و علت آن مشکل دست یابید و به خودِ شخص مقابل حمله نمیکنید؛ به چنین رویکردی، دعوای کارآمد میگوییم.
اکثر دعواها در روابطمان، ناشی از سوءتفاهمهایی در زمینه نیازهای احساسیمان است. اما همچنین فرصت مناسبی فراهم میکند تا:
بنابراین به جایگاهی رسیدهاید که نسبت به نیازهای هم احترام قائلاید؛ این شکل از دعوا کردن تبدیل به بخش سالمی از رابطهتان میشود.
همچنین مهم است بدانید بعد از دعوا کردن، یکدیگر و همچنین خودتان را ببخشید. مدام بحث مشکلات و دعواهای قدیمی را پیش نکشید بلکه عذرخواهیشان را بپذیرید. آنها هم با تغییر رفتار خود، اشتباهشان را به نوعی جبران میکنند.
زمانی که مرتکب اشتباهی میشوید به آن اعتراف کرده و خود را ببخشید. ازدواج کردن فرصت چنین دعواهای سالمی را برایتان فراهم میکند.
واقعیت امر هر رابطه بلند مدتی این است که عشق و عاشقی ممکن است کمرنگتر شود، نیاز و امیال جنسی میآیند و میروند و اتفاقات و مشکلات مختلف دیگری در زندگی رخ میدهند.
بنابراین حضور شخصی در کنارتان وقتی این مسائل اتفاق میافتند حس خوبیست؛ کسی که بتوان در مواقع مختلف رویش حساب کرد. بهتر است با کسی ازدواج کنید که نه تنها شریک ایدهآلی در حوزه عشق و عاشقی است، بلکه میتوانید برای هم دوستهای خوبی باشید.
بهتر است به ازدواج کردن به عنوان چیزی که به هر دلیل هم شده باید انجام شود، نگاه نکنید.
نباید حس کنید مجبور به ازدواج کردن هستید چون «این کاری است که سرانجام همه مردم میکنند»، یا چون «زمان زیادی با آن فرد بودید، و حالا احساس میکنید انجام چنین کاری را به او مدیوناید.»
یک ازدواج-و هر رابطه دیگری- چیزی است که توسط هر دو نفر به وجود میآید. ازدواج یک پروژه است، نه یک وظیفه ملزم یا کاری از سر ناچاری!! درست مانند هر پروژه دیگری، میتواند در مواقعی چالشانگیز باشد، اما در عین حال هیجان انگیز هم هست.
اگر فکر میکنید با کمک گرفتن از فردی متخصص در حوزه مشاوره قبل از ازدواج، احتمال ثمر بخشی ازدواجتان بالاتر میرود، پس پیشنهاد میکنیم به روانشناسان یا مشاوران در این زمینه مراجعه کنید.
متنی که خواندید ترجمهای بود از دو مقاله زیر:
پست دیگر من با عنوان: گوشی همسرم را چک کنم یا نه؟